سينماي ما- امیر حسین علمالهدی کارشناس سینما و يكي از چهرههاي صاحب نظر در حوزه اكران و تبلغات سینمایی است كه با تحليلهاي اقتصادي مبتني بر آمار و تحقيقات توانسته اين حوزه را از فضاي قديمي و تجربي و كهنه خارج كند. وي در يك گفتوگوي بلند و خواندني درباره اكران و تبليغات و ارتباطش با فروش سينماها حرفها و تحليلهاي جالبي ارائه داده و با مثالهايي توانسته اين موضوع را روشن كند. ضمن اينكه از انتقادهاي صريح به مديريت سينما غافل نشده است...
....................................
امیر حسین علم الهدی در خصوص وضعیت تبلیغات سینمایی گفت: بحث حوزه تبلیغات در تمام شئونات فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، ورزشی کل شئوناتی که مربوط به تبلیغات به عنوان یک امکانات است. بحث بعدی بحث خود سینمای ایران است. در دهه ۹۰ حوزه تبلیغات تفاوت آنچنانی نکرده است و سینمای ایران خیلی نتوانسته با ادبیات حوزه تبلیغات به روز برخورد کند. در حقیقت میتوان گفت ۸۰ تا ۹۰ درصد فعالیتهای حوزه تبلیغات همان اتفاقاتی بوده که در دهه ۶۰ میافتاد منتها در آن زمان به طور مثال طراحیهای سردر سینماها با دست و نقاشی اتفاق میافتاد ولی امروزه چاپ میشود.
دهه شصت تا امروز و تبلیغات سینماییاگر نوع نگرش را نگاه کنیم و یک نگاه انتقادی از دهه ۶۰ به نوع تبلیغ داشته باشیم که از چه نوع نگرشی در تبلیغها استفاده میشود تا به امروز خیلی تفاوت آنچنانی نمیبینیم به جز استثنائات. بالاخره در این چند سال و سه دهه استثنائاتی هم وجود داشته است ولی باز متذکر میشوم که سینمای ایران نسبت به دهه ۶۰ نه تنها از بحث کیفیت فیلمها مجبور شده سیر نزولی پیدا کند بلکه در نوع تبلیغات هم اگر نگوییم سیر نزولی ولی باز در همان سمت دست و پا میزند. ما در حال حاضر در حوزه مجموعه سیاستگذاریهای دولت در ۳۰ سال گذشته عمدتا در حوزه تولید هیچ وقت به دلیل اینکه وقتی دولت حضور بیش از ۸۰ درصدی در سینمای ایران دارد شما نمیتوانید خیلی انتظار داشته باشید که در حوزه تبلیغات اتفاق شگرفی بیفتد و همه چیز به روز باشد چون مسئله تبلیغات گره خورده به گزینه اکران خیلی نمیتوانند کسانی که در این حوزهها هستند به دلیل عدم ورود نیروی جدید با انگیزه و استفاده از فناوریهای به روز جهان و فضاهای سایبری و غیره نوعی دیگری از حوزه تبلیغ، متاسفانه سینمای ایران همچنان میشود گفت با یک درجا زدن در حوزه تبلیغات مواجه است. موانع زیادی هم وجود دارد که نیاز به بررسی دارد.
این کارشناس سینمایی ضمن اشاره به اینکه فیلمهای برای ایجاد تبلغات سینمایی پتانسیل کافی را ندارند ادامه داد: واقعیت این است که وقتی اکثر تولیدات سینمای ایران تولیدات تلویزیونیای هستند که میخواهند روی پرده بزرگ سینما خودنمایی کنند اگر شما ماهرترین طراحان و کارشناسان حوزه تبلیغات را بیاورید تا خود فیلم پتانسیل درستی نداشته باشد باتوجه به فرهنگ شفاهی مردم ایران زمین خیلی نمیتوانید امید داشته باشید که در یک پروسه تبلیغات اتفاق شگرفی بیفتد به دلیل اینکه اکثر تولیدات نگاهی به برگشت سرمایه از حوزه اکران ندارند یعنی این همان بحث همیشگی است که تولید کنندگان ما به دلیل اینکه هزینههایشان را از منابع دیگری جذب میکنند که نیازی به پاسخ دادن به کارفرمای اصلی ندارند که عمدتا هم دولت هستند.
وی خاطر نشان کرد: زمانی که فیلمها به پخش میرسد اغلب به دنبال نوآوری در حوزه اکران نیستند و سود خودشان را در حوزه تولید کنار گذاشتهاند و اگر فیلمی در حوزه اکران به فروش رفت خوشحال میشوند و اگر لازم باشد سهمی هم دارند ولی عمدتا بعد از حوزه تولید عمده فیلمها رها میشوند، دلایل بیشماری هم وجود دارد بیش از ۷۰ تا ۸۰ درصد فیلمها به نظر میرسد هرنوع کار تبلیغاتی روی آنها هیچ اثری نخواهد داشت چون خود فیلم کشش تبلیغ ندارد. ۱۰ تا ۲۰ درصد فیلمها که عمدتا در سال بین پنج تا هفت فیلم میشود، اگر یک هوشیاری پشت تهیه کننده باشد به عنوان کسی که مسئولیت حوزه اکران و تحقیق را دارد میتواند با نوآوریهایی فیلم را به حداقل اطلاع رسانی و نفوذ پذیری در ذهن مخاطب برساند و مخاطب هدفی که تلاش میشود به سینما وارد شود که این کار سختی است.
میزان نفوذ شبکههای مختلف در تبلیغاتوی در پاسخ به این سوال که جدای از کیفیت فیلمها، تبلیغات چقدر تاثیرگذار است و چه نقشی را ایفا میکند، تصریح کرد: در ابتدا باید میزان نفوذ شبکههای مختلف تبلیغات را در نظر بگیریم که چقدر است، تقریبا قبل از ورود فضای مجازی طبق پژوهشهایی که انجام شده بود سهم صدا و سیما در اطلاع رسانی اکران فیلمها در حدود ۵۰ درصد، سهم مطبوعات بین ۸ تا ۱۰ درصد، سهم تبلیغات محیطی در همین حدود و بقیه سهم هم مربوط به تبلیغات دهان به دهان میشود که نقش مهمی در ایران دارد. این وضعیت قبل از ورود فضای مجازی به زندگی ما بود که هرچه جلوتر میرویم بخش مهمی از این فضا را در اختیار خود میگیرد.
سهم و تأثیر فضای سایبری در تبلیغاتوی خاطر نشان کرد: تقریبا میتوان گفت در «یه حبه قند» ما به این نتیجه مثبت رسیدیم که شبکههای اجتماعی، مجازی و سایتهای خبری و کلا فضای سایبری میتواند نقش مهمی را در اطلاع رسانی و ترغیب مردم برای دیدن فیلم ایجاد کند. چون نگاه به تبلیغات دو موضوع است؛ یکی اینکه شما اطلاع رسانی کنید که فیلمی اکران شده است، اگر این اطلاع رسانی برسد به این قضیه که مخاطب تصمیم بگیرد از منزل به سینما رفته و هزینه فیلم دیدن را پرداخت کند این نشان میدهد که شما موفق بودهاید. در حال حاضر به نظر میرسد که سهم فضای سایبری نسبت به ده سال گذشته که خیلی کم بود و حتی یک درصد و کمتر، دارد میرسد به ۲۵ درصد و شاید هم بیشتر و هرچه جلوتر میرویم به نظر میرسد محدودیتهای فضای رسمی که موجود است در آن فضا کمتر است چون فضای رسمی تبلیغات فضای محدودی است و پخش کننده و طراح چارهای ندارد که تن دهد به مقتضیات فضای رسمی. به طور مثال فیلمی در خارج از کشور به محض اینکه بخواهد تولید بشود از همان لحظه تبلیغ آن کلید میخورد این به این معناست شما در جامعهای زندگی میکنید که با کشورهایی که حجم تبلیغاتشان به قدری زیاد است که به عنوان تبلیغاتی که میخواهد ضمن اینکه هزینهای از مخاطب بگیرد میخواهد زمانی از مخاطب را نیز در اختیار خودش قرار دهد مثل ایران هم نیست که برای اوقات فراغتمان یک سینما داریم و یک پارک رفتن داریم و یک رستوران ولی در آنجا فضاهای تبلیغی زیاد است.
پروانه ساخت و رابطه مستقیم با تبلیغاتعلم الهدی خاطر نشان کرد: ذهن روزی با هزاران اثر تبلیغی مواجه میشود فقط سینما نیست بلکه رقبای جدی دیگری هم است و هزینههای جدی دیگری که مردم میکنند تا بتوانند اوقات فراغتشان رابه نحو احسن پر کنند ولی همچنان میبینید که سینمایشان روند رو به رشدی دارد وقتی شما میبینید که در کره جنوبی مردم هر سال دو تا دو و نیم بار به سینما میروند و این را قیاس میکنید با ملت خودمان میبینید که سیر صعودی دارد سینمای کره جنوبی یا ژاپن که تولید دارند و فرانسه و آلمان. کشورهایی که به نظر میرسد یک توسعه منسجمی را در تمام شئونات خود پیروی میکنند. زمانی که به ایران میرسیم تا فیلم پروانه ساخت از دولت نگیرد امکان ورود به حوزه تبلیغات را ندارد مگر اینکه از حوزه خبر استفاده کند. به این دلیل که تولید کنندگان ما پولهایشان از جاهای دیگری میرسد و خودشان هزینه نمیکنند پس انتظار اینکه قبل از تولید وارد حوزه تبلیغ شوند یک انتظار واهی است البته نمونههایی هم داریم که این کار را انجام میدهند ولی بحث ما بیان استثنائات نیست و روند کلیای را که حاکم است بیان میکنیم. پس تا پروانه ساخت گرفته نشود امکان حرف زدن از فیلم وجود ندارد، پس از گرفتن پروانه ساخت هم فقط میتوان گفت فیلم قرار است تولید شود و نمیتوان وارد طراحی و تبلیغی برای آن شد.
تبلیغات کنسروی در ایران برای سینماامیرحسین علم الهدی کارشناس و صاحب نظر در حوزه تبلیغات رسانهای، در گفتوگو با خبرنگار تجسمی سینما پرس، گفت: تمام فعالیتهای حوزه تبلیغات و پخش موکول میشود به پس از اخذ پروانه نمایش که عمدتا با سازوکاری که دولت تعیین کرده است این فعالیتها تنها نزدیک اکران اتفاق میافتد. اگر فیلمی بخواهد پروسه زمانی درستی برای اکران خود تعیین کند حداقل باید ۶ ماه فرصت داشته باشد تا بتواند نسبت به فیلم خود یک فضاسازی انجام دهد که عمده سینمای ایران فاقد این امکان است و عمدتا دو سه هفته قبل از اکران طراحان طراحی را انجام میدهند و تیزرها را میسازند، پس از اینکه تمام کارها انجام شد و توانستند کلیه موانع را رفع بکنند تازه باید شانس بیاورند شب اکران تیزر فیلم پخش شود، بیلبوردها نصب و سردرهای سینما هم آماده باشد اما اگر در حال حاضر دقت کرده باشید و در سینماهای کشور قدم بزنید میبینید که دفاتر پخش به دلیل نوع نگاه سنتیای که دارند تنها پوسترهایی را که طراحی میکنند میفرستند سمت سینماهای کشور تا نصب کنند و اطلاع رسانی شود، حالا در کشوری که مردم آن هر ۶ ماه یک بار به سینما میروند این روند چه تبلیغاتی میتواند داشته باشد و چقدر میتواند مثمر ثمر باشد متوجه نمیشوم. این راه نمیتواند تبلیغ اثرگذاری برای یک فیلم باشد تا بتواند مخاطب جدیدی را جذب کند.
شبحی از تبلیغات سینماییوی در مورد عدم انگیزه برای تبلیغ فیلمهای سینمایی توضیح داد: نوع تبلیغی که امروزه اتفاق میافتد به دلیل عدم انگیزه هرچه جلوتر میرویم کمرنگتر میشود که این به دلیل فضای جامعه و نوع رفتار دولت است که از صدر تا ذیل فعالیتهای تبلیغاتی یک فیلم را باید تایید کند که اگر شانس بیاورند و فعالان این حوزه آدمهای خوش سلیقه و کارایی باشند عمر این پروسه کوتاهتر میشود وگرنه اگر همه چیز دست به دست هم بدهد کاملا همه چیز آماده است تا این انگیزهها به صفر نزدیکتر بشود. بعد از موافقت دولت با فیلم و صدور مجوز آن وقت میتوان تبلیغات را آغاز کرد و اطلاع رسانی را انجام داد.
وی اذعان داشت: در حال حاضر ما از حوزه تبلیغات استاندارد فقط شاهد شبحی هستیم که دارد اتفاق میافتد چون به قدری فضا و اتمسفر فعالیتهای سینمایی در چند سال اخیر و همین طور ۳۰ سال گذشته تنگ بوده است که هرگونه تبلیغ تقریبا در ۷۰ تا ۸۰ درصد تولیدات سینمایی ممکن است به ضد خودش تبدیل شود. به دلیل اینکه کیفیت فیلمها کیفیتهای سینمایی نیستند، ۱۰ تا ۲۰ درصد فیلمها هم که قابلیت تبلیغ حداقلی دارند باید دید به کدام تیم تبلیغاتی و پخش تعلق میگیرد تا بتواند از این فضا به نحو احسن و در حد توان استفاده کند.
شرکتهایی که در تبلیغ فیلمهای سینمایی بیشتر فعالیت دارندوی در مورد شرکتهای پخش اضافه کرد: شرکتهایی که در حوزه پخش فعالیت دارند در لیست ارشاد ۲۴ تا ۲۶ شرکت پخش است که عمدتا از قدیم ماندهاند و شرکت جدیدی هنوز نتوانسته ورود پیدا بکند و اگر هم آمده خیلی با دغدغه نبوده است. درحال حاضر در سینمای کشور بین پنج تا هفت شرکت پخش فعالند که مهمترین آنها فیلمیران، هدایت فیلم، فیلمسازان جوان، صبا فیلم و از دولتیها حوزه هنری است. امسال بنیاد سینمایی فارابی هم حوزه پخش خود را فعال کرده است.
علم الهدی در مورد کیفیت تبلیغات این شرکتها گفت: همه چیز دست به دست هم میدهد که چقدر فیلم کشش تبلیغ را داشته باشد. وقتی شما جنس نامرغوبی دارید هرچه قدر این جنس نامرغوب را بخواهید با شکل و شمایل جذاب مخفی بکنید مطمئن باشید بالاخره جنس باز میشود و در سینما به پرده اکران میرسد شاید روزهای اول بتواند حداقل مخاطبی را جذب کند ولی مطمئنا پس از آن مخاطب را پس میزند. ما جنس نامرغوبی به معنای سینمایی که نگاه کیفی ندارد داریم که هرچقدر هم بسته بندی آن جذاب باشد اگر با فیلم همخوانی نداشته باشد در اکران خیلی بعید است که بفروشد و به جذب مخاطب برسد.
راههای تبلیغاتی که برای سینما موثرندوی در مورد شیوههای تبلغاتی و تأثیرات آن برای فروش فیلمهای سینمایی افزود: هرکدام از راههای تبلیغاتی سهمی دارند ولی هیچ راهی جای تیزر تلویزیونی را نمیتواند بگیرد و به نظر میرسد که فضای سایبری دارد از سهم تلویزیون کم میکند و سهم خود را افزایش میدهد. ولی به هر حال تیزرهای تلویزیونیای که درست انتخاب شود و نه هر تیزر تلویزیونی میتواند خیلی موثر باشد. یکی از مشکلات مهم نشان دادن تیزر تلویزیونی این است که بیش از ۲۰ تا ۳۰ ثانیه فرصت تبلیغ و معرفی فیلم وجود ندارد به همین دلیل تنها چند پلان و سکانس گذاشته میشود و یک نریشن که فقط کار اطلاع رسانی فیلم را انجام میدهد. اما اینکه بخواهید مخاطب را ترغیب کنید در تلویزیون به صفر نزدیک میشوید و طراحان باید به فکر فضاهای دیگری برای این امر باشند.
فضای سایبری در رقابت با تلویزیون در تبلیغات سینماییاین کارشناس ادامه داد: فضاهای سایبری، فضای محیطی و فعالیتهای رسانهای مکتوب و غیره دیگر راههای تبلیغ است که سعی میکنند مخاطب را ترغیب کنند فیلم را ببینند. البته باتوجه به محدودیت فضاهای نمایشی در سرتاسر ایران از ۷۵ میلیون نفر تعداد کثیری هستند که حتی در شهرشان هم سینما ندارند یعنی طبق آخرین اطلاع رسانی از ۹۸۰ شهر کشور فقط ۷۰ شهر دارای سینما است و متاسفانه خیلی از آنها را هم نمیتوان سینما نامید. ما حتی مراکز استانی داریم که اصلا سینما ندارد به عنوان مثال زاهدان، یاسوج، خراسان شمالی، کردستان و... سینما ندارند. بخشی از تبلیغات عمدتا میرود به سمت زمانی که بتواند توسط شبکه خانگی مجاز یا غیر مجاز استفاده شود ولی زمانی که شما سالن سینما ندارید و تبلیغ میکنید فقط اطلاع رسانی میشود که چه فیلمی برای دیگران اکران شده است. تبلیغات ما برای مردم سینما ۴۰ درصد از جمعیت را در بر میگیرد، ۶۰ درصد فقط به عنوان نظاره گر حضور دارند چون دسترسی به سالن سینما ندارند. البته از نظر من اگر سالن سینما هم باشد با این وضعیت کیفی فیلمها توفیر چندانی نخواهد کرد.
هر ایرانی در سال ۹۱، ۱۰ دقیقه فیلم میبیندوی در خصوص آنونسهای فیلم گفت: آنونسهایی که بر روی پرده سینما به نمایش درمی آید توسط دفاتر پخش صورت میگیرد. طبق آمار در سال گذشته ۱۴ میلیون نفر سینما رفتهاند؛ یعنی سال گذشته در سیر ۳۰ سال گذشته یکی از سالهای ضعیف سینما محسوب میشود ولی خب ما عادت کردهایم که همه چیز را زمانی که خودمان هستیم بگوییم بهترین است ولی درواقعیت اینطور نیست وضعیت سینما رفتن مردم وضعیت خوبی نیست و امسال به نظر میرسد که این رقم به ۸ تا ۱۰ میلیون نفر میرسد، یعنی هر ایرانی در سال ۹۱، ۱۰ دقیقه فیلم میبیند که این سرانه مخاطب در سال جاری است. میتوان گفت به طور خلاصه هر ایرانی هر ۹ سال یک بار به سینما میرود. آنونسها توسط دفاتر پخش ساخته میشود و فقط به درد مخاطبی میخورد که به سینما میرود و مخاطب جدیدی نمیتواند جذب کند. چون تنها در سالن سینما پخش میشود اگر این امکان وجود داشت که آنونس در تلویزیون پخش میشد و جای تیزر را میگرفت آن زمان میتوانست به ترغیب کردن مردم به سینما رفتن گام بردارد. اما روند حال حاضر باعث شده است که تهیه کننده تنها یک تیزر درتلویزیون پخش کند و فقط توسط آن به مخاطب اطلاع دهد که چه فیلمی اکران شده است. البته باز باید متذکر شوم تمام کارهایی که در این زمینه صورت میگیرد تنها برای ۴۰ درصد مردم است بقیه امکان رفتن به سینما را ندارند.
با آمدن پردیسهای سینمایی نوع جدیدی از مخاطب سینمایی را شاهد بودیماین کارشناس افزود: در استانداردهای جهانی ۳۰ درصد تا ۵۰ درصد هزینههای تولید یک فیلم باید در اختیار گروه پخش باشد تا بتواند بسته بندیهای تبلیغاتی فیلم را آماده کند. اگر ما نتوانیم تولیداتی را که حداقل پارامترهای کیفی را دارد درست عرضه کنیم این نشان از این دارد که ما کارمان را بلد نیستیم. به طور مثال خیلی از اشخاص به ما ایراد میگرفتند که با این پولی که هزینه «یه حبه قند» شد ما هم بودیم موفق میشدیم در صورتی که اینطور نبوده است ما برای «یه حبه قند» یک استراتژی داشتیم. در جشنواره زمانی که فیلم پخش شد همه معتقد بودند چون فیلم فاقد قصه است امکان جذب مخاطب را ندارد و افراد به ظاهر کارشناس اینچنین گفتند که فیلم در نهایت ۱۶۰ تا ۲۰۰ میلیون فروش خواهد کرد. اما این نکته را فراموش کرده بودند که این فیلم به جنس مخاطب ایرانی بسیار نزدیک است و اگر ما در مراکز استانها یک پردیس سینمایی داشتیم این فیلم بالای پنج میلیارد تومان فروش میکرد ولی متاسفانه چون اغلب سینماهای مراکز استانهای ما عمدتا تک هستند یا وضعیت خوبی ندارند نتوانستیم صدا و تصویر خوبی دراختیار مخاطب بگذاریم.
وی یادآور شد: در تهران با آمدن پردیسهای سینمایی جنس مخاطبها در حال تغییر است و نوع دیگری از سینما با مخاطبان آشتی میکند؛ نوع سینمای اجتماعی. با اتفاقی که در چهار تا پنج سال گذشته افتاد فقط افزایش ظرفیت نبود بلکه نوع مخاطب سینمایی نیز تغییر کرده است، اگر در خاطرتان باشد تا چند سال گذشته کمدیهای مبتذل داشت فضای سینماهای ما را پر میکرد ولی با آمدن پردیسهای سینمایی نوع دیگری از مخاطب را داریم که به معنای افزایش مخاطب نیست و نوع کیفی مخاطب با گذشته متفاوت میشود. زمانی که برای فیلم یه حبه قند از ما در خواست همکاری شد ما در حدود ۶ ماه برای تبلیغ فیلم فرصت داشتیم که یک برگ برندهای محسوب میشد. بعد ما با فیلمی مواجه بودیم که حس نوستالژی به آدم دست میداد و متریال کیفی حداقلی برای کار کردن بر روی طراحی داشت یعنی عکسهای خوبی داشت و کاراکترها کاراکترهای دوست داشتنیای بودند. نگار جواهریان قبل این فیلم دو کار موفقیت آمیز داشت که برای مردم شناخته شده بود خود میرکریمی به دلیل نوع نگرش جدیدی که نسبت به سینما داشت مخاطب دوست داشت کار جدیدش را ببیند، حضور رضا کیانیان و یک تیم حرفهای خوب روی صحنه و پشت صحنه همه دلالت داشت که ما با یک فیلم حداقل مخاطب اندیشمند میتوانیم مواجه باشیم آن وقت این فیلم دیده شد.
پیشنهاد به آقای کیارستمیعلم الهدی بیان کرد: وقتی استراتژی تبلیغاتی طراحی شد و ما دیدیم که درست جلو میرویم، در طراحیها به آقای کیارستمی پیشنهاد دادیم که یکی از پوسترها را طراحی کنند وی هم با فراغ بال پذیرفت. فیلم از نظر کیفی در حدی قرار داشت که کیارستمی پذیرفت طراحی آن را انجام دهد. دلیل انتخاب کیارستمی این بود که به هرحال یک سری برندهایی در حوزه افکار عمومی هستند که ذهن مخاطب با آن اسامی فعال میشود ما این کار را با کیارستمی در «یه حبه قند» ایجاد کردیم و ایشان باتوجه به وقت کمی که داشت پس از گذشت دو ماه پوستر زیبایی را طراحی کرد، در کنار آن بهزاد خورشیدی که چند سیمرغ در حوزه طراحی دریافت کرده است از ابتدای شروع با ما بود و نوع طراحی را انجام داد که با چند کاری که در مطبوعات و فضای سایبری انجام شد توانست کمک کرده و مکمل خوبی در کار باشد. البته بار اصلی طراحی در اختیار خورشیدی بود و کیارستمی این کار را تکمیل میکرد. هردو در کنار هم توانستند بسته بندی تبلیغات مکتوب را اعم از پوستر و طراحی بروشورهای فیلم و غیره به شکل آبرومندی برای این فیلم ارائه کنند.
۳۰۰ میلیون هزینه تبلیغات «یه حبه قند» وی ادامه داد: از آنجایی که دیدیم با فیلمی مواجهایم که حتی از منظر کارگردانهای سینما هم فیلم دوست داشتنیای است به نام خانم بنی اعتماد رسیدیم. خانم بنی اعتماد به عنوان یکی از کارگردانهای پیشرو حوزه سینمای اجتماعی فیلم را دیده بودند و به وی پیشنهاد داده شد که آنونس فیلم را کار کند، وی هم پذیرفت و اسمشان در کنار فیلم باعث مباهات آقای میرکریمی و گروه شد. وقتی این آنونس را نگاه میکنید حس میکنید که یک فیلم کوتاه میبینید. این نوع تبلیغات که امکان پخش در تلویزیون پیدا نکرد، در فضای سایبری به شدت مورد استقبال قرار گرفت و ما توانستیم به حداقل چیزی که میخواستیم درخصوص توجه افراد مختلف به فیلم «یه حبه قند» دست پیدا کنیم و در ادامه نیز رسیدیم به اسم آقای مجید ی که پذیرفتند در کنار اینکه مشغول کارهای پیش تولید فیلم فاخر محمد (ص) بودند، نسبت به ساخت تیزر این فیلم ورود پیدا کنند. تیزرهایی با نظارت وی ساخته شد و بعضی از تیزرها هم اجازه نمایش پیدا نکرد. درکنار آن هم معززی نیا و میثم مولایی تیزر و آنونسی برای این فیلم ساختند که ما توانستیم پک متنوعی برای تبلیغ این فیلم ارائه کنیم که هم جنس مخاطب عام را تامین کند و هم جنس مخاطب روشنفکرمان را و این شد که توانستیم اکران آبرومندانهای داشته باشیم.
علم الهدی از هزینه ۳۰۰ میلیونی تبلیغات برای «یه حبه قند» خبر داد و گفت: به هرحال این فیلم با مشخصات سینمای اجتماعی و ضد قصه در اکران مواجه میشود با فروش میلیاردی که این نشان از یک رویکرد درست دارد. ما هزینه کردیم و از این هزینه کرد اصلا پشیمان نیستیم، هرانتقادی هم که نسبت به آن وجود دارد نشان میدهد که انتقادات کارشناسی شدهای نیست و حب و بغضهایی است که در این دوره و زمانه زیاد دیده میشود. ما نزدیک به ۳۰۰ میلیون تومان هزینه تبلیغ این فیلم کردیم و اگر جا داشت بیشتر تبلیغ میکردیم چون اعتقاد داریم این فیلم یک استثنا در سینمای ایران است که از منظر سینمای اجتماعی و نوستالوژی که به زندگی ایرانی میدهد سالیان سال در سینمای ایران فاقد نمونه بوده است. با افتخار اعلام میکنیم که اگر بیشتر داشتیم قطعا سر این فیلم هزینه میکردیم و اصلا هم پشیمان نیستیم که برای این فیلم اینقدر هزینه شده است.
وی در پاسخ به اینکه آیا فیلمی بوده که تبلیغات زیادی برای آن شده باشد ولی فروش نکرده باشد، اظهار کرد: بله نمونهاش را داشتیم، به طور مثال فیلم «راه آبی ابریشم» فیلمی بود که زحمات بسیاری روی حوزه تبلیغات آن شد ولی متاسفانه فروش نکرد در صورتی که این فیلم از نظر تکنیک هم فیلم خوبی بود ولی نتوانست در فروش و جذب مخاطب خوب عمل کند. راه ابریشم فیلم خوبی بود و هزینه زیادی هم برای تبلیغات آن صرف شد اما فروش خوبی نکرد. فیلمهایی هم داشتیم که فاقد کیفیت بودند و تبلیغات خوبی شد و باز هم از فروش خوبی برخوردار نشدند. به طور مثال فیلم «شیش و بش» فیلمی بود که تبلیغات خیلی خوبی برایش شد ولی فروش خوبی نکرد چون تولیدکننده و پخش کننده فیلم انتظار بالایی از فروش آن داشتند ولی در نهایت دو میلیارد و ۳۰۰ فروخت.
زیرپلهها کار تبلغاتی سینما میکننداین کارشناس افزود: یک اصل در سینما داریم که بعد از دو هفته آن خود فیلم است که باید بار اصلی جذب مخاطب را تحمل کند. یعنی حوزه تبلیغات دو تا سه هفته میتواند اثرگذار باشد اگر مخاطب فیلم را پسندید حوزه تبلیغات میتواند مخاطب بیشتر را به سمت فیلم ترغیب کند ولی اگر فیلم بد باشد هرچه قدر هم هزینه تبلیغ کنید نهایتا در دو هفته اول میتواند جذب مخاطب کند.
وی ضمن بیان اینکه عمده پخش کنندهها نگاه زیرپلهای به حوزه پخش دارند، تصریح کرد: به دلیل وضعیت نامطلوب اقتصادی عمده پخش کنندهها نگاه زیرپلهای به حوزه پخش دارند یعنی همان نگاهی که در حوزه تولید موجود است. به طور مثال شخص تصمیم میگیرد فیلمی تولید کند پولها را جمع میکند و در یک اتاق مینشیند فیلمی را تولید میکند اما حوزه پخش عمدتا باید یک بنگاه اقتصادی باشد. کل فروش سال سینمای ایران ۳۵ میلیارد تومان بود و ۲۲ میلیارد تومان سهم فیلمیران بود. یعنی یک آپارتمان با ۱۵ تا ۲۰ کارمند کارش را به نحو احسن انجام میدهد. اما اعضای جدید شورای صنفی و تیم جدید تهیه کنندگان که حب و بغضی با این آدمها داشتند گفتند فیلمیران چرا ۲۲ میلیارد بفروشد و دوست ما اصلا یک فیلم هم توزیع نکند، از این رو دستورالعملهایی در حوزه پخش گذاشتند که آن پخش کننده موفق را به سطح آن کسی برسانند که کار بلد نیست. و گفتند هر دفتر پخش بیشتر از هشت فیلم نمیتواند بگیرد درصورتی که از ۶۰ -۷۰ فیلمی که سال گذشته اکران شد نزدیک به ۱۸ تا ۲۰ فیلم ما توزیع کردیم این نشان میدهد که وقتی شما استراتژیای برای سینما ندارید عوض اینکه آدمهای قد کوتاه را به آدمهای قد بلند برسانید قد آدمهای بلند را کوتاه میکنید تا برسند به آدمهای کوتاه این نشان از ضعف مدیریت و سوء مدیریت دارد که متاسفانه در حال حاضر حاکم است.
وی در پایان خاطر نشان کرد: آقای سرتیپی و هیات مدیرهاش سالها وقت گذاشتهاند تا رسیدند به اینجا ولی متاسفانه تیمی که به اتحادیه تهیه کنندگان آمدند چون خودشان سالها شکست خورده این حوزهها بودهاند گفتند میخواهد آدمهای قد بلند را برسانیم به آدمهای قد کوتاه که این وضعیتی هم که امسال میبینید به دلیل همین نگرش است. سینمای ایران عمدتا میرود به سمت یک سینمای منطقهای و محلی که هیچ، میرود به سمت سینمای کوچهای یعنی نگرش به قدری محدود شده به فعالیتهای درست اقتصادی در حوزه سینما که شما هر نوع برنامه ریزی و هرنوع ورود به حوزه تبلیغات و ورود به حوزه پخش همه متاسفانه با شکست مواجه میشود و همه به دلیل اتمسفر منفیای که در نزد سیاست گذاران حوزه سینماست بوده است.
گفتوگو: زهرا صفایی