News
  • کانون فیلم «هشت و نیم» با همکاری سایت "سینمای ما" برگزار می‌کند؛ شانزدهمين نشست «فيلم ديدن با ...»
    ناگفته‌هاي «اسب حيوان نجيبي است» با حضور عبدالرضا كاهاني + اولين نمايش مستند پشت‌صحنه فيلم
  •  
  • اسامي نامزدهای بخش مسابقه ایران (رویش یاس‌ها) جشنواره فیلم ویدیویی تهران
    نامزدهای بخش مسابقه ایران جشنواره فیلم ویدیویی تهران معرفی شدند
  •  
  • بهره‌مندی رایگان هنرمندان از تسهیلات درمانی
    تفاهم‌نامه میان وزرای ارشاد و بهداشت امضا شد
  •  
  • حرف‌هاي رضا عطاران را درباره فيلم اولش مرور كنيد
    نمایش و دانلود نشست رسانه‌ای «خوابم میاد» در جشنواره فجر
  •  
  • فرزاد حسني و آنا نعمتي از اولين تجربه سه‌بعدي سینمای ایران كنار رفتند
    حميدرضا پگاه و مهران رجبی به جمع بازيگران «آقای الف» اضافه شدند
  •  
  • چرا اكبر عبدي علاقه‌ای به گفت‌وگو درباره همکاری‌ با عطاران ندارد؟
    تهیه‌کننده به حضور من در فيلم راضي نبود / هيچ حرفي نمي‌زنم تا سوتفاهم نشود
  •  
  • آمار و جدول فروش اكران سينماها
    «خوابم می‌آد» پيشتاز فروش گیشه‌ها؛ ۱۰۵ میلیون تومان در سه روز
  •  
  • احسان علیخانی براي شبكه دو مجموعه نمایشی می‌سازد
    داستان‌های مستند و واقعی در شهرهای مختلف موضوع «در همین نزدیکی» است
  •  
  • سعيد راد در فيلم ابراهيم حاتمي‌كيا بازي مي‌كند
    دليل انتخاب سعيد راد براي نقش سردار شهید ولی الله فلاحی چيست؟
  •  
  • اولین عکس‌ها و خبرها از فيلم «از تهران تا بهشت»
    فاز دوم فیلمبرداری هفته آينده در تهران انجام مي‌شود
  •  
  • در پی انتشار مصاحبه‌های وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی
    اعلام آمادگی خانه‌سینما برای اصلاح اساسنامه پس از اعلام تشکیل صنف جایگزین
  •  
  • اظهارات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره وضعيت سينماي ايران، سازمان سينمايي، پخش فوتبال در سينما و ...
    بحث خانه سینما تمام‌شده و تشکلي غیرقانونی است/ سینماگران نام تشکل جدید را انتخاب می‌کنند
  •  
  • كنايه صريح مسعود ده‌نمكي به سعيد حاجي‌ميري و واكنش رسانه نزديك به دولت به اين يادداشت
    وقتي صحنه‌هاي معنوي يك فيلم با بودجه ميلياردي صداي خنده همفكرانش را هم بالا برد!
  •  
  • انتقاد تند سايت اصول‌گرا به مديران دولتي كه پروژه‌هاي حساس انقلاب و دفاع مقدس را به جريان روشنفكري سپردند
    آيا داستان فيلم «يك خانواده محترم» وهن خانواده شهداست؟ بخوانيد و قضاوت كنيد...
  •  
  • انتقاد صريح محمدحسين علم‌الهدي به وضعيت مديريت اين روزهاي سينماي ايران
    جناب آقای سجادپور، استعفای خودتان را به صورت «نامه» و «مصاحبه» اعلام فرمایید!
  •  
  • دبیر جشنواره فیلم‌ ویدئویی تهران انتقادهایش را پیرامون دخالت‌های غیرقانونی در حوزه سینما اصلاح کرد
    منکر زحمات کادر مخلص نیروی انتظامی نیستم/ در این دعواهای سیاسی سینما قربانی اصلی است/ این‌که ماه‌هاست افرادی اصرار دارند سینما را فاسد بنامند خلاف صداقت است
  •  
  • پيش‌بيني مدیر امور فرهنگی و تولید سوره درباره فروپاشی سینما در آینده نزدیک
    سازمان سینمایی عجولانه‌، بدون برنامه و ساختار درست راه‌اندازی شد/ مطمئنم تا پنج سال آینده سینمایی نخواهیم داشت
  •  
  • مریلا زارعی در نقش اصلي زن فیلم «چ»
    همه چیز برای شروع فیلم‌برداری تا نوزده روز دیگر آماده است
  •  
  • برگزاركننده كنسرت مازيار فلاحي مي‌گويد بازیگر دستگیرشده هيچ ربطي به كنسرت ندارد
    شما آدمهای بد حجاب را در جای دیگری ندیده‌اید؟/ این افراد تنها در کنسرت‌ها حضور دارند که دستگیر می‌شوند؟
  •  
  • گلايه‌ها و انتقادات تازه داریوش مهرجویی از وضعيت سينما: ترجيح مي‌دهند هيچ توليدي نباشد
    الان ۱۰۰درصد تولید سینما دست دولت است و ما قدرت و آزادی عمل نداریم/ در شرایط فعلی کار سینمایی چندان عملی نیست
  •  



     



       





    سينماي ما- رضا عطاران، بازیگر و کارگردان خوش‌قریحه تلویزیون و سینما با نخستین فیلم سینمایی خود با عنوان «خوابم می‌آد» به تجربه جالبی در زمینه کمدی دست زده است. شخصیت‌ها و ارتباط آنها با یکدیگر در این فیلم از جذابیت‌های این نوع کمدی محسوب می‌شود و او به به عنوان بازیگر ـ کارگردان شروع امیدوارکننده‌ای داشته است. او می گوید فیلم «خوابم می آد» یک تجربه اولیه بود که در آن تجربیات دیگری رقم خورد. عطاران که معتقداست سینما یعنی اجرا ، می گوید : برای من یک چیزی در قصه خیلی مهم بود. این که یک انسان در شرایط اجتماعی سالم مانده. این که سالم بودن خیلی سخت است. مشروح این گفت و گو را در زیر می خوانید.

    تاکنون در حیطه طنز و کمدی در تلویزیون چند کار شاخص از شما دیده‌ایم. حالا هم در «خوابم می‌آد» کارگردانی سینما را با یک فیلم کمدی شروع کرده‌اید. این رویکرد عامدانه بوده؟ و آیا به این خاطر است که در تجربیات قبلی حساب خود را پس دادید و دیگر نخواسته‌اید در کار اول سینمایی ریسک کنید و وارد حیطه‌های دیگر بشوید؟

    من به خیلی از آن چیزهایی که شما گفتید، فکر نکردم. معمولا اگر سوژه‌ای، فکری و متنی، انگیزه برای کارکردن به من بدهد، آن کار را انجام می‌دهم. حالا چنین شرایطی برای ساخت این فیلم سینمایی برایم به وجود آمد. احساس کردم در این فیلم به صورتی می‌توانم مانور بدهم که هم شبیه به کارهایی که در تلویزیون انجام دادم، باشد و هم نباشد. البته از نظر من این نکته خیلی خوب بود.

    چطور؟

    یعنی هم می‌شد ویژگی‌هایی که در کارهای تلویزیونی از من دیده شده در این کار دیده بشود و هم نشود. یعنی از همان‌ها برای جلب تماشاگر استفاده یا سوءاستفاده کنم و در عین حال تجربیات جدیدی به آنها اضافه کنم. حالا دیگر می‌دانم در چه بخشی بهتر می‌توانم قصه را پرورش بدهم و چه نوع کاری بیشتر توجه مخاطب را جلب می‌کند.
    درواقع محک خوبی برای خودم بود. فهمیدم باید سعی کنم کارهایی را که در تلویزیون کرده‌ام، تکرار نکنم و حرف‌هایم را با فرم تازه و قابل توجه بیان کنم. با این نگاه تا امروز معدل کارم خوب بوده است. یعنی جواب‌های خوبی از منتقدان و مردم گرفتم و فعلا از کارم راضی هستم.

    حتماً می‌دانید فیلم‌های کمدی خوش‌ساخت بعد از انقلاب چندان زیاد نیستند، از نمونه‌های خوبش می‌توانم به اجاره‌نشین‌ها، آدم‌برفی، لیلی با من است، خواب سفید، سن‌پترزبورگ و چند فیلم دیگر اشاره کنم که با فاصله ساخته شدند. در این فیلم‌ها نقش بازیگر خیلی مهم بوده است. چون می‌دانید که سینما هنر اجراست، مخصوصا در کار کمدی. حالا در این کار که شما هم بازیگر و هم کارگردان بودید، فاصله کارگردان و بازیگر خیلی کم‌شده و همین موضوع باعث نزدیکی تماشاگر به فیلم شده است. نظرتان در این مورد چیست؟

    این نتیجه کارهایی بود که قبلا انجام دادم. یکی از چیزهای که همیشه برایم مهم بوده و در نتیجه دراین فیلم هم اتفاق افتاد، نزدیک‌شدن به بازیگری است که البته خیلی از کارگردان‌ها این کار را نمی‌کنند. یعنی سد محکمی میان کارگردان و بازیگر وجود دارد که به این خاطر، ارتباط حسی و جزئی و دقیق میان متن و سایر عوامل مثل بازیگر و لباس و صحنه اتفاق نمی‌افتد و در نهایت چنین حسی میان بیننده و فیلم هم به‌وجود نمی‌آید. این از تجربه‌های کار‌های قبلی‌ام است که متوجه شدم چیزی که دیده می‌شود مهم است.
    هیچ‌کس کار ندارد که بازیگر امروز سر صحنه دیر می‌آید یا زود یا بر اثر تصادف سه روز موقع کار پایش توی گچ بوده یا خیلی خوب نمی‌تواند با کارگردانش ارتباط برقرار کند.
    هیچ بیننده‌ای به این مسائل کار ندارد. او فقط کار را می‌بیند و بعد درباره خوب و بدبودنش نظر می‌دهد. البته سلیقه هم دخیل است. مثلا ممکن است کار من مطابق سلیقه بعضی‌ها نباشد. برخی‌ها هم خوش‌شان بیاید.

    من به موردی که شما اشاره کردید، حتی قبل از کارهای تلویزیونی‌ام و در مجموعه «ساعت خوش» رسیده بودم. یعنی دوره‌ای که کارهای نمایشی می‌کردم، به این نتیجه رسیدم که آن چیزی که دیده می‌شود مهم‌تر است. حالا در خوابم می‌آد، این یک تجربه اولیه بود و در همین کار تجربیات دیگری هم اتفاق افتاد که خیلی بیشتر به من کمک کرد.
    اصلا سینما یعنی اجرا. نکته‌ای را آقای بیضایی به آن معتقدند که من از آقای داوودنژاد شنیدم. ایشان نقل قول کردند که اجرا مهم‌ترین رکن سینماست. مثلا نشستی که من و شما داریم. اگر اجرای خوبی از آن بشود، امکان ندارد کسی آن را نبیند، با این که قصه از پیش‌نوشته‌شده‌ای ندارد و اگر بیننده درون شما و من را از طریق اجرا بفهمد، امکان ندارد برایش جذابیت نداشته باشد، هر چند که قصه و متن نوشته نشده باشد. چون اجرای خوب، آدم را نگه می‌دارد. وقتی احساس شود که در آن اجرا زندگی جاری است، همه آن را می‌بینند.

    البته امیدوارم منظورتان از جاری‌شدن زندگی در اجرا به‌معنای شلختگی و بی‌هدف بازی‌کردن بازیگر نباشد. چون معمولا رسم‌شده که وقتی از کسی که درست بازی نمی‌کند، می‌پرسیم خب چرا این جوری بازی کردید، پاسخ می‌دهد دارم زندگی می‌کنم! یا زندگی‌کردن واقعی را بازی می‌کنم! متاسفانه گاهی اوقات در این تفسیر، اصل هنر نمایش و دراماتیزه‌شدن متن نادیده گرفته می‌شود.

    البته باید بگویم بازیگری من دارد به این نقطه نزدیک‌تر می‌شود که اصلا متوجه نمی‌شوید دارم بازی می‌کنم.

    به هر حال باید از فیلتر نمایش عبور کند یا نه؟

    من متوجه منظورتان شدم. به نکته مهمی اشاره کردید ولی ارتباطی به حرف من پیدا نمی‌کند.

    ولی ناخودآگاه چنین برداشتی از صحبت شما می‌شود.

    بله. یعنی تجربیاتی که من و شما داشته‌ایم و کارهایی از این نوع دیده‌ایم که به نظر می‌آید در بخشی از کار از این مساله سوءاستفاده می‌شود. یعنی از اجرای رئال، منطقی، درست و بدون اضافات، برداشت اشتباه می‌شود و هیچ فکری هم پشت آن نیست. هیچ‌کس هم حوصله ندارد نقش را پرورش بدهد. بعد هم می‌گوید من دارم خودم را بازی می‌کنم و این هم سبک من است!

    چرا مانوردادن روی بازیگر برایتان مهم است؟

    من کلا به این ماجرا شهره هستم که انتخاب بازیگر برایم خیلی مهم است. چون متعلق به بخشی است که دیده می‌شود. الان فکر کنید که به جای آقای عبدی، یک پیرزن بازی می‌کرد. حتما یک چیزی توی این فیلم کم می‌شد. پس در انتخاب بازیگر در مرحله پیش‌تولید اتفاق عجیبی افتاده است. به نظرم مهم بوده و اگر این اتفاق نمی‌افتاد، شاید من اصلا کار را شروع نمی‌کردم.

    من هم معتقدم که کار خوبی بود. ولی دوست دارم دلیلش را از خود شما بپرسم. با توجه به این که در ابتدا تهیه‌کننده با آن مخالف بود. خب چرا این کار را کردید؟

    اصلا قبل از پیش‌تولید، این ماجرا شروع شد. وقتی فکر کردیم چه بازیگری را برای این نقش انتخاب کنم که هم مناسب و هم شیرین باشد، به هیچ نتیجه‌ای نرسیدیم. به خانم نادره فکر کردم ولی ایشان چند سال پیش فوت شده بودند! ناگهان این اتفاق به ذهنم افتاد که سراغ آقای عبدی بروم.

    بعد گفتم این خیلی خوب است. چون این کار در بخش‌های دیگر هم کمک حالم می‌شود و می‌تواند به اجرای ایده‌ها کمکم کند. یعنی با کمک شیرینی و حلاوت بازی او می‌توانیم یک خانواده خونگرم ایرانی را به تصویر بکشیم که پیش از این کمتر دیده شده است.

    منظورتان این است که در نهایت فیلم دچار ممیزی هم نشود؟

    بله، همین‌طور است. البته دوستان هم در فیلم خیلی رعایت کردند که قضیه لوث نشود و خوشبختانه اتفاق ممیزی برای فیلم نیفتاد. چون سوءاستفاده و زیاده‌گویی در این ماجرا نکردیم و همه چیز در حد تعادل و منطقی پیش رفت و اتفاقا همین عدم سوءاستفاده به فیلم کمک کرد و جزو بخش‌هایی شد که هیچ جای صحبت و اما و اگر برای نمایش عمومی باقی نگذاشت.

    اتفاقا بازی‌های دو نفره اکبر عبدی و ناصر گیتی‌جاه عالی شده است. مخصوصا صحنه تیراندازی دونفره که جذابیت زیادی ایجاد کرد.

    بله، خیلی‌ها چنین اعتقادی داشتند.

    نظرتان درباره این نکته چیست که شما در کارهایتان به تابو‌ها نزدیک می‌شوید ولی در نهایت هنجارشکنی نمی‌کنید؟ مثل کاری که در سریال بزنگاه انجام دادید، هرچند مشکلاتی هم برایتان به‌وجود آمد.

    با نظرتان موافقم. به نظرم بیشتر این قضیه به صورت مادرزادی ـ بخصوص از ناحیه مادر! ـ‌در من اتفاق افتاده که سوءاستفاده نکنم.
    یعنی اگر ماجرایی هست که من نمی‌توانم در قصه عنوانش کنم به همان اندازه که لازم است نشانش می‌دهم. یعنی وقتی دیدم که ماجرا یک مقدار حساس است دیگر زیاد پروارش نمی‌کنم تا اتفاق بدی از نظر بازخورد بیرونی بیفتد.

    فقط راهی برایش پیدا می‌کنم که اگر قرار است به کسی کنایه بزند، به شکلی باشد که شیرین جلوه کند و به طرف برنخورد. اتفاقاتی که در مورد بزنگاه افتاد را هم حتما می‌دانید. آن اتفاق داشت مساله‌ساز می‌شد، ولی بالاخره تلویزیون کار را ادامه داد و پخش شد و بعد هم اتفاق خاصی نیفتاد. ولی بالاخره در جزئیات اتفاقاتی می‌افتد که ممکن است در کلیات انعکاس زیادی پیدا نکند. از این مشکلات وجود دارد و معمولا در فیلمی که ساخته می‌شود هر چقدر هم که رعایت کنید باز هم به شخص یا گروهی برمی‌خورد.
    این که ما به خاطر کوچه اقاقیا کلانتری رفتیم یا به خاطر استفاده از یک اسم مواخذه شدیم و موارد دیگری از این دست در حالی که سوءتفاهمی بیش نبود.

    حالا چطور شد یاد آقای گیتی‌جاه افتادید. سال‌ها بود که در سینما خیلی فعال نبودند.

    من یک‌سری بازیگر دارم که اسامی‌شان را در جایی یادداشت کرده‌ام. خیلی دوستشان دارم و فکر می‌کنم هنوز از آنها خوب استفاده نشده است. غیر از آقای گیتی‌جاه، پنجاه ـ شصت نفر هستند که اسامی‌شان را نوشته‌ام تا هر جا که لازم باشد از آنها استفاده کنم. فکر می‌کنم اینها تا حالا در شرایطی قرار نگرفته‌اند که انرژی نهایی‌شان را برای کاری بگذارند و بتوانند بیشترین اثر را روی کار بگذارند.

    فکر می‌کنم از این تعداد بازیگران زیاد هستند و آقای گیتی‌جاه جزو دوستانی بود که من همیشه خاطرم بود و دوست داشتم از ایشان استفاده کنم و بهترین جایی که فکر می‌کردم بشود از ایشان استفاده کرد نقش پدر خانواده بود و بقیه هم نظرشان همین بود. نقش پدر خانواده برایشان مناسب بود. خوب نقش را ایفا کردند و کاملا واقعی و درست بود.

    چرا در تمام کارهایتان به قشر غیرمرفه و پایین جامعه می‌پردازید؟

    من آن چیزی را که دیدم و می‌بینم به تصویر می‌کشم. چون بیشتر درکشان می‌کنم و می‌توانم بیشتر با آنها کار کنم. با جزئیات زندگی آنها آشناتر هستم. من کمک‌هایی که به طراح صحنه یا نویسنده داستان در این فیلم کردم به خاطر آشنایی با این نوع سبک زندگی است. نمی‌دانم می‌دانید یانه که من هنوز ماشین ندارم.
    اصلا خانه پدرم هنوز خانه قدیمی در مشهد است. در خانه ما هنوز مرغ و خروس وجود دارد. پدرم عوضش هم نمی‌کند. با این شرایط ساخته و همچنان می‌سازد.

    راستی یک سوال! بعضی نماها دلیل وجودشان مبهم است. مثلا درآوردن چشم عکس هنرپیشه توسط مادر، بعد از این که پدر النگوهایش را فروخت چه لزومی داشت وجود داشته باشد؟

    واقعیت این است که اگر به فیلم درست نگاه کنید خواهید دید که خیلی قصه مهم نیست. بیشتر، روابط و شخصیت‌پردازی‌ها پیش‌برنده است. اگر روابط درست دربیاید ماجرا کشش خواهد داشت.

    این هم بخشی از روابط و شخصیت‌پردازی‌های این خانواده بود. اینها همیشه دچار کشمکش هستند. خب من هم انتخابم این بود که در این قصه این ارتباط وجود داشته باشد. یعنی از طریق این شخصیت پدر و مادر بیشتر نمایان می‌شد.

    حالا این ماجرا در فیلمنامه اولیه بود؟

    نه. اصلا به طور کلی ماجراهای مربوط به دستشویی و اتفاقات مربوط به آن در بازنویسی نهایی توسط خودم بعدا وارد شد.

    چرا داستان این جوری تمام شد؟

    منظورتان مردن رضاست؟

    بله!

    برای من یک چیزی در قصه خیلی مهم بود. این که یک انسان در شرایط اجتماعی سالم مانده. این که سالم بودن خیلی سخت است. مثل رضا که در ارتباطات در زندگی خیلی ساده لوح و آنقدر پاک است که حتی برای این که طرف را راضی کند می‌گوید من پول را از مغازه دزدیده‌ام. در واقع او هیچ دزدی نمی‌کند. آدم‌ربایی را هم آن یکی انجام می‌دهد. یک چنین آدم درستی با این عملکرد باید توی این قصه بمیرد. او نمی‌تواند دیگر در این جامعه زندگی کند.

    وقتی شخصیت اول فیلم نسبت به واقعیت بیرونی‌اش آنقدر منفعل است و دنباله‌رو دیگران و حوادث است آن وقت دچار یک نوع خوش‌بینی افراطی نشده که چندان قابل باور نیست؟

    شاید، ولی خودش از تدریس و زندگی که دارد راضی است. تنها عشق برایش اتفاق نیفتاده بود که توی این قصه برایش اتفاق می‌افتد. همین مساله دردسرها و ارتباطش را با جامعه زیاد می‌کند. در اصل پیش از این عشقش همان اتاقش بود که من هم خیلی دوست داشتم. آن توری و پنجره و آفتاب که روی صورتش می‌خورد. هر روز صبح با این آرامش بیدار می‌شود، بعد زنی هم بالای سرش نیست که اینها همه شرایط خیلی خوبی هستند (می‌خندد). بنابراین به نظر من زندگی خیلی خوبی دارد و از زمانی که عاشق می‌شود، تازه این دردسرهایش شروع می‌شود.

    بعد به شکل ناجورش با جامعه درمی‌افتد. این اتفاق‌ها به همین شکل جلو می‌رود و بعد در نهایت مرگ به او کمک می‌کند تا همه مشکلاتش تمام شود.

    خب این پایان با آن نوع شروع در تضاد است.

    البته مرگ پایانی در قصه اولیه نبود و ایده خودم بود. در این مورد خیلی فکر کردم و به نظرم پایان درستی است.

    شما واقع‌گرایانه به قضیه نگاه کرده‌اید. آیا این آدم آنقدر ساده الان درجامعه شهری کنونی وجود دارد؟

    بله، من خودم شدیدتر از اینها را دیده‌ام. در حدی که آدم فکر می‌کند مشکل عقلی دارند. مگر اینقدر ساده وجود دارد؟ بعد می‌بینید که واقعا این طوری هستند.

    چرا این نوع آدم‌ها برای شما مهمند؟

    برای این که با خودم فکر می‌کنم چقدر حیف است که همه آدم‌ها این طوری نیستند.

    چرا اسم فیلم را گذاشتید خوابم می‌آد؟ چون اسم فیلم با شخصیت رضا جور در نمی‌آید.

    چون گفتند عوض شود. اسم اصلی‌اش «رضا هرگز نمی‌خوابد» بود و قبل از آن هم چیز دیگری بود. دو سه روز مانده به برپایی جشنواره فیلم فجر گفتند اسم را عوض کنید. ما هم با عجله عوض کردیم.

    ولی اسم رضا هرگز نمی‌خوابد را خیلی دوست داشتم که نفهمیدیم چرا گفتند اسم را عوض کنیم. درست می‌گویید این اسم خوابم می‌آد عکس شخصیت رضا را نشان می‌دهد.

    البته با همان پلان اول فیلم که دوربین چرخش 45 درجه دارد و از زاویه بالا رضا را که روی تخت خوابیده نمایش می‌دهد. در واقع فرجام او را نشان دادید که بالاخره خواهد مرد.

    کاملا درست می‌گویید. چون می‌خواستیم در آخر از آن پلان استفاده کنیم.

    تا حالا کسی به شما گفته که در نقش‌های جدی مثل فیلم «صندلی خالی» ساخته سامان استرکی خیلی جدی هستید و تماشاگر از شما فاصله می‌گیرد؟

    نه، کسی نگفته است، ولی جدی می‌گویید؟ یعنی خیلی سنگین و ناراحت‌کننده می‌شوم؟ به این فکر نکرده بودم.

    بعضی‌ها می‌گویند در این فیلم مثل وودی آلن ایفای نقش کرده‌اید. نظرتان درباره او چیست؟

    خیلی دوستش دارم. حتی شنیدم برخی گفتند که جاهایی از فیلم شبیه «پول رو بردار و فرارکن» و فیلم «آنی هال» وودی آلن است که اولی را دیدم. ولی فیلم دومی را تا الان ندیده‌ام.

    دوست دارید باز هم در تلویزیون کار کنید؟

    چراکه نه. حتما. ولی کی و چطور را نمی‌دانم.




  • منبع : جام جم آنلاين

    به روز شده در : شنبه 3 تير 1391 - 5:56

    چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

    اخبار مرتبط

    نظرات

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       






    خبرهای سینمای ما را در صندوق پستی خود دریافت کنید.
    پست الکترونيکی (Email):

    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید
    بازديد امروز: 46913
    بازديد ديروز: 307392
    متوسط بازديد هفته گذشته: 292430
    بیشترین بازدید در روز ‌یکشنبه 23 بهمن 1390 : 1490465
    مجموع بازديدها: 411439808



    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات