ایده نابود شده ...
کلا به نظر من فیلم بسیار بسیار ضعیف بود و اصلا با ایمان موافق نیستم که شروع فیلم فوق العاده بود که فقط میشه گفت خیلی خیلی بهتر از بقیه فیلم و مخصوصا فصل پایانی بود فیلم ایده ی نابی داشت و با اسم جالبی که از همون زمان تولید زمزمه شد همراه با نام سالور ، خودم رو آماده کرده بودم که فیلم تازه با رویکرد جدید تو این ژانر - که افتاده به ورطه شعار - ببینم ، ولی این چیزی که دیدم ... شروع فیلم با جلوه های ویژَش فقط از نظر تکنیکی جالب بود ولی از بقیه ی جهات - مخصوصا واقع گرایی- بسیار ضعیف بود از ضعف های فیلم می تونم به شعار زدگی ، سوتی های پر شما - مثل سوار تاکسی شدن بدون دادن یه قرون پول یا رد شدن از خیابان های بی ربط و رسیدن به جایی که کلی تغییر کرده ، شخصیت های زاید - مثل راننده ی وانت ، جفت خواستگار ها و ... ، ضعف و سر در گمی فیلمنامه - ما نفهمیدیم حرکت های صورت اصلانی چی رو القا می کرد؟ نگرانی رو واقعا یا خوشحالی از به هوش نیومدن یا مثلا اون صاحب کارخونه منفی بود یا نه؟ و ... ، بازی های بد - که اصلا تقصیر بازیگران نبود ، گریم مضحک و... و در یک کلام گند زدن به یکی دیگه از ایده های خوب این سینمای ناتوان در داستان گویی آیا واقعا بهتر نبود به جای نشون دادن همه چیز ما هم با سید جلال از کما بیرون می آمدیم و بعد با نشانه هایی همراه او می فهمیدیم که در زمان حال هستیم وبعد با یک فیلمنامه قوی تر ما هم از دیدن حال حاضر خود شوکه می شدیم و دوباره به کما می رفتیم ؟ و یه سوال : واقعا اسم فیلم به چی اشاره داشت؟ به سال آغاز جنگ؟ به تاریخ تولد اَبَر !!!!؟ به رمز ماهواره !!!!؟ به چی واقعا؟
|