یادداشت علیرضا باذل درباره کتاب «سينماي كوئنتين تارانتينو: پرونده يك خوره فيلم» برگردان افشین ابراهیمی؛
گفته‌ها، خاطرات و یک اعتماد به نفس عجیب!

سینمای ما - علیرضا باذل: چه كسي گفته كه تارانتينو افول كرده است؟! مگر او نبود كه مَستر كلاس جشنوارة كن ۲۰۰۸ را تدريس كرد؟ مگر «قصه‌هاي عامه‌پسند» هنوز هم در رده‌بندي بهترين فيلم‌هاي تاريخ سينما در imdb، جايگاه ششم را در اختيار ندارد؟ تارانتينو هنوز چنان مقامي دارد كه سال قبل تاكاشي ميكه براي فيلم تحسين‌شده‌اش و جرج رومرو (يكي از مرشدهاي تارانتينو) در ساختة آخرش از حضور او استفاده كردند. حتي طرفداران تارانتينو هم قبول دارند كه توان بازيگري او - يا در مورد فيلم رومرو، صداي او - در حدي نيست كه ارزشي به فيلم‌ها اضافه كند و تنها امتياز حضورش در يك فيلم، مهر تأييدي است كه به ساير خوره‌هاي فيلم يادآوري مي‌كند «قالب و محتواي اين فيلم مورد تأييد استاد تارانتينو است»! همان تأييدي كه پيش از اين عنوان «كوئنتين تارانتينو تقديم مي‌كند» براي فيلم «قهرمان» به همراه داشت و باعث موفقيت نمايشش در ايالات متحده شد. اگر فكر كنيم كه تارانتينو بعد از شكست «ضد مرگ» سرخورده شده و مدتي از سينما كناره گرفته، بايد به ياد بياوريم كه در همين سال ۲۰۰۸، او تهيه‌كنندة اجرايي فيلم‌هاي جان مدن و لري بيشاپ بوده است. همين چند هفتة قبل هم كه او اعلام كرد بالاخره بعد از حدود ۱۰ سال، نوشتن فيلمنامة «حرامزاده‌هاي بي‌شرف» را تمام كرده و براد پيت، سايمن پگ و مايك مايرز نقش‌هاي اصلي آن را ايفا خواهند كرد، توفان خبري و مطبوعاتي به راه افتاد.
با همة اينها نمي‌توان فراموش كرد كه آخرين فيلم ارزشمندي كه توسط كوئنتين تارانتينو ساخته شده («جكي براون»)، محصول ۱۱ سال پيش بوده و او پس از آن به مسيري رفته كه چيزي نمانده اعتبار سه اثر درخشان اوليه‌اش را هم تماماً به باد بدهد. پس به ناچار به اين نتيجه مي‌رسيم كه آنچه جلوي سقوط و فراموشي تارانتينو را در يك دهة اخير گرفته، فيلم‌هايي كه ساخته نيست. مسأله اينست كه كوئنتين تارانتينو فقط يك پديدة سينمايي نيست، بلكه يك پديدة فراسينمايي و فرهنگي است كه نماد فيلم، سريال، موسيقي، فرهنگ، شخصيت‌ها، زبان و ... خاصي است كه مبلّغ - و حتي شايد منجي - آنها بوده و هست.
كتاب «سينماي كوئنتين تارانتينو: پروندة يك خورة فيلم» در قالب يك مجموعة متنوع از زندگي‌نامه، نقد، گزارش، مصاحبه و مقاله، با همين ديدگاه به اين پديدة فرهنگي پرداخته و تارانتينو را فقط يك فيلمنامه‌نويس و كارگردان در نظر نگرفته است. كتاب اين حسن را دارد كه هر چيزي كه بر تارانتينو و سينمايش تأثير گذاشته و هر تأثيري كه تارانتينو و سينمايش بر دنيا داشته را پوشش مي‌دهد. مطالب گستردة كتاب، از زندگي‌نامة تارانتينو و مصاحبه‌هايش را در بر مي‌گيرد تا نقد فيلم، گزارش پشت صحنه و حتي مقالاتي كه تارانتينو در مجلات سينمايي نوشته است. اسم كتاب («سينماي كوئنتين تارانتينو») گوياي تنوع مطالب درون آن نيست و عنوان اصلي آن («پرونده‌هاي خورة فيلم») گوياتر از عنوان نسخة فارسي كتاب است. به‌خصوص كه كتاب بيشتر به عنوان يك خورة فيلم به تارانتينو مي‌پردازد و شخصيت و جايگاه او به‌عنوان يك سينماگر، تنها بخشي از مطالب آن را تشكيل مي‌دهد.
اين جامع و متنوع بودن كتاب باعث چند وجهي بودن آن شده است. از يك طرف نقدها، مصاحبه‌ها و گزارش‌هاي پشت صحنه، يك ديدگاه كامل و دقيق از فيلمنامه‌نويسي و كارگرداني تارانيتنو ارايه مي‌كند. جزييات سبك فيلمنامه‌نويسي تحسين‌شدة او از زبان خودش و ديگران تشريح و آشكار مي‌شود و در عين حال متوجه مي‌شويم كه او براي دكوپاژ فيلم‌هايش از چه چيزهايي الهام مي‌گيرد و چطور پشت‌صحنه را مديريت و عواملش را هدايت مي‌كند. از طرف ديگر مقالاتي كه تارانتينو نوشته و همچنين ارجاعات مقاله‌ها و نقدهاي ديگران دربارة او و آثارش، يك ديدگاه كلي دربارة بعضي ژانرها، جريان‌ها و بخشي از تاريخ سينما در اختيارمان قرار مي‌دهد و حتي از حيطة سينما فراتر مي‌رود و موسيقي، تلويزيون، كميك‌استريپ و ... را هم از دهة ۱۹۶۰ تا به‌حال در بر مي‌گيرد. بالاخره اينكه سوژة اصلي كتاب، پديده‌اي به نام كوئنتين تارانتينو است و زندگيش، عقايدش، روابطش، حرف‌هايش و وجوه مختلف شخصيتش را در طول كتاب به خوبي مي‌توان شناخت و آنها را تحسين كرد يا از آنها متنفر شد.
هر چند كه نمي‌توان منكر ارزش‌هاي كتاب «سينماي كوئنتين تارانتينو» به عنوان يك اثر آموزندة سينمايي شد و قطعاً خواندن آن براي هر علاقمند يا دست‌اندركار سينما پربار است، اما واقعيت اينست كه نقطة قوت كتاب و چيزي كه بيشتر از همه به آن جذابيت مي‌دهد، همان وجه سوم آن و همان شخصيت تارانتينو است. هر چند كه نقدهاي عميق و ريزبينانة فيلم‌هاي تارانتينو و مقالات جالب توجه خود او دربارة فيلم‌هاي وسترن يا فيلم‌هاي استثمار سياه آموزنده و خواندني است، اما هيچ بخشي از كتاب به پاي جزييات رفتاري و گفتاري او و حرف‌هاي بامزه و عقايد غريبش كه در نهايت اعتماد به نفس (يا غرور بيش از حد؟) بيان مي‌شود نمي‌رسد. شايد مقاله‌هاي اين كتاب، ديدگاه و دانش و درك‌مان از سينما را افزايش بدهد، اما خاطرات و گفته‌هاي تارانتينوست كه جذابيتي در حد يك رمان پركشش پيدا مي‌كند و اينجاست كه كنار گذاشتن كتاب دشوار مي‌شود. آنجا كه تارانتينو فيلم «بيل را بكش» را با يك كنسرت متاليكا مقايسه مي‌كند يا مي‌گويد نقد پالين كيل دربارة گدار را بيشتر از فيلم‌هاي گدار دوست دارد، جايي است كه تارانتينوبازها هم راضي مي‌شوند.
علي‌رغم اينكه كوئنتين تارانتينو در ايران خيلي زود شناخته و تبديل به پديده شد و در مطبوعات سينمايي هم مطالب زيادي له يا عليه او نوشته شده، اما جاي خالي كتابي كه به‌طور جامع و گسترده به سينماي تارانتينو و پديدة تارانتينو بپردازد خالي بود. كتاب «سينماي كوئنتين تارانتينو» مي‌تواند اين جاي خالي را پر كند و به‌خصوص نگاه همه‌جانبه و بي‌طرفانة آن جزو نقاط قوتش محسوب مي‌شود. با اين حال جاي فيلم آخر تارانتينو در كتاب خالي است و در حالي كه تمام فيلم‌هاي و فيلم‌نامه‌هاي او فصل مجزايي از كتاب را به خود اختصاص داده‌اند، به «ضد مرگ» فقط در حد يك اشارة بسيار گذرا پرداخته شده است.
با توجه به اينكه كتاب يك مجموعه از نوشته‌هاي نويسندگان مختلف است، لحن‌مطالب طيف بسيار گسترده‌اي را - از نثر ثقيل و سنگين تا گفتگوهاي عاميانه و سرشار از صطلاحات خياباني - در بر مي‌گيرد كه از يك طرف نشانة وفاداري مترجم به اصل متن بوده و از طرف ديگر در بعضي جاها باعث دشواري درك مطلب شده است. مطالب كتاب ارجاعات بسيار زيادي به فيلم‌ها، شخصيت‌ها، گروه‌هاي موسيقي، برنامه‌هاي تلويزيوني و ... دارد كه خوشبختانه مترجم - كه خود سابقة نقدنويسي دارد و با موضوع كتاب كاملاً آشناست - با پي‌نوشت‌هاي فراوان سعي كرده تمام اطلاعات لازم را ارايه كند و بخش عمده‌اي از اطلاعات كتاب از طريق همين پي‌‌نوشت‌ها منتقل مي‌شود. اما قرار دادن اين يادداشت‌ها در پايان هر فصل - به جاي پايين هر صفحه - پي‌گيري آنها را دشوار كرده كه شايد بد نباشد در صورت تجديد چاپ كتاب، اصلاح شود.
در مجموع مي‌توان كتاب «سينماي كوئنتين تارانتينو: پروندة يك خورة فيلم» را اثر جامعي دانست كه طيف گسترده‌اي از علاقمندان او و كارهايش را - از دست‌اندركاران حرفه‌اي سينما تا كساني كه او را فقط با عنوان «برادر تارانتينو»ي فيلم «مارمولك» يا سازندة دو فيلم «بيل را بكش» مي‌شناسند - جذب و راضي كند.



منبع : ماهنامه فیلم

به روز شده در : پنجشنبه 15 اسفند 1387 - 21:27

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

بيتا
جمعه 16 اسفند 1387 - 17:24
6
موافقم مخالفم
 
گفته‌ها، خاطرات و یک اعتماد به نفس عجیب!

اين همون مدير برنامه بهرام رادانه؟ًًًً

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���