دانلود

نقدی بر سریال "به کجا چنین شتابان" ابوالقاسم طالبی : "آب‌بندی"؛ بیماری مجموعه‌های تلویزیونی :: سينمای ما ::

   






نقدی بر سریال "به کجا چنین شتابان" ابوالقاسم طالبی
"آب‌بندی"؛ بیماری مجموعه‌های تلویزیونی

سینمای ما- شهرام زعفرانلو: چه سری است در روابط میان کارگردان و تهیه‌کننده مجموعه‌های تلویزیون با مدیران ناظر صدا و سیما که با دیدن این همه حیف و میل، به چه‌چه و به‌به مجموعه‌ها مشغولند و کک‌شان هم نمی‌گزد که مخاطبین از این همه تصاویر کُند و ملال‌آور به ستوه آمده‌اند، و به چشم خویش با اوضاع و احوال اسف‌بار اقتصادی، می‌بینند که چگونه شغل شریف آب‌بندی به نام کارگردانی و هنر به شعورشان توهین می‌کند.

نمونه‌ی بارز آثار فرهیخته‌ای از این دست، می‌توان از مجموعه تلویزیونی "به کجا چنین شتابان" یاد کرد که به هنر فوق گرفتار است. به واقع چه کسی مسئول هدر رفتن این همه پول و هزینه‌ای است که عمر مردم را در پای تلویزیون‌ها به باد می‌دهد؟

ساخت مجموعه‌ و فیلم‌های تلویزیونی غیرحرفه‌ای با قصه‌ی تکراری و تک‌خطی "طمع، فریب، پشیمانی و رستگاری آنی‌"، چیزی نیست که از فرط تکرار، مخاطب را تا مرز تهوع پیش نبرده باشد. چه در تاریخ سینمای ایران در دهه‌های 30 و 40، و چه در سینمای کلاسیک جهانی، اینگونه موضوعات به تواتر پرداخت شده است.

اما چرا هنوز صدا و سیما در این مقوله نه تنها حرکتی رو به جلو نداشته بلکه به عقب‌گردی ناشیانه مبتلاست. بیننده‌های تلویزیون، به مدد خوارج و محصولات رنگارنگ‌شان و پیشرفت رسانه‌های تصویری، از نظر درک بصری، رشد چشمگیری کرده‌اند و هر آن از دست‌کم گرفته شدن فهمشان از سوی تلویزیون ناراحتند.

به تصویر کشیدن کنش‌های غیرضروری و بی‌ثمر در حد افراط، کندی ریتم، تبدیل لحظات 15 ثانیه‌ای به 150 دقیقه‌ای؛ توان کارگردان را در شعبده‌بازی ناشیانه برای فریب بیننده به نمایش می‌گذارد. یا ناتوانی او را از درک مبانی ساخت یک مجموعه تلویزیونی در حد و اندازه‌ی مخاطب ایرانی به چالش می‌کشد.

قشری بودن نگاه کارگردان به ارتباطات اجتماعی و خانوادگی در کنار تغییرات بی‌اساس روحی و روانی آدمها، باورپذیری کلیات و جزئیات حوادث را به طنزی در حد یک لطیفه‌ی بی‌مزه‌ی دبستانی تنزل بخشیده است.

شعارهای اخلاقی و انسانی، نمی‌تواند در تار و پود داستان جا بیفتد و فقط به شکل نصایح کسل‌کننده و کودکانه، حوصله‌ی بیننده را سر‌می‌برد.

نماهای بی‌محتوا، به خصوص در چند قسمت پایانی، صرفاً برای طولانی‌تر کردن صحنه‌ها گرفته شده، و حتی قادر نیست زیبایی‌های بصری مناطق سرسبز شمال را نشان دهد تا از خستگی ناشی از داستان و نماهای بسته از چهره‌ی بازیگران بکاهد. بازیگرانی که هیچ زیرکی در انتخاب رنگ لباس و گریم آنها به کار نرفته و فقط با چند حالت تکراری در چهرشان ادا در‌می‌آورند تا به اصطلاح به شخصیت تبدیل شوند، اما افسوس که روند شخصیت‌پردازی در حد تیپ‌سازی متوقف می‌شود و نمی‌تواند از حد تیپ‌های دم دستی فراتر رود.

چندی پیش فیلم "گنج دره‌ی سیه‌رامادره" (1948) اثر جان هیوستن با بازی همفری بوگارت را برای چندمین بار دیدم. قصه‌ای است در تشریح جدال میان رفاقت و طمع‌ورزی. مجموعه‌ی تلویزیونی "به کجا چنین شتابان" حتی در حد پاورقی روزنامه‌های زرد نیز نتوانسته داستانی تقلیدی از چنین آثاری ارائه دهد.

عنوان‌بندی ابتدا و انتها، چه ارتباط فنی و محتوایی با درون مجموعه دارد؟ خودشیفتگی سازنده‌ی مجموعه در نمایش امضا و تاکید بر نگارش فیلمنامه و گفتگوها به دست توانمند خویش! و ظاهر شدن هیچکاکی!!! در برخی صحنه‌ها، برای مخاطب چه توشه‌ای جز خودنمایی به دنبال دارد که مجبوریم در هر قسمت تحمل کنیم؟

اگر مسئولین صدا و سیما کمی هم به وجدان کاری و حیف و میل بیت‌المال حساسیت دارند، لطف فرموده این مجموعه را از ابتدا تا انتها، به تماشا بنشینند تا بتوانند پاسخگوی سرمایه‌های از دست رفته باشند. و چنانچه برای فرهنگ و زندگی مردم نگرانند، لازم نیست به خود زحمت دهند تا به همراه سازندگان اثر، سریال‌های ممیزی نشده (از جانب تلویزیون) مانند گمشدگان، فرار از زندان، 24 و... را ببینند. بلکه کافی است به دیدن سریال "پرستاران" اکتفا کنند.

در این مجموعه تلویزیونی که چند سالی است از تلویزیون خودمان پخش میشود توجه عزیزان را به چند نکته جلب می‌کنم:

1. تدوین حساب‌شده و دقیق پرستاران، که به آن ضرباهنگ و ریتم تندی داده، علی‌رغم محیط خاص و یکنواخت بیمارستانی که در همه قسمتها تکرار می‌شود، اصلاً خسته‌کننده و آزاردهنده نیست.

2. بیان همزمان چند داستان به ظاهر مجزا و بی‌ارتباط با هم، بدون سردرگمی مخاطب در لابلای سطوح مختلف داستانی، شیوه‌ی نوینی در داستان‌گویی عامه‌پسند را انتخاب می‌کند که هم دارای کشش لازم است و هم موجبات پرورش ذائقه و ذهن مخاطب را به دنبال دارد.

3. قصه‌های بدیع در هر قسمت در کنار روند داستانی شخصیت‌های اصلی، بر جذابیت‌های روایت افزوده و مخاطب را به هوشیاری و دقت مضاعف دعوت می‌کند تا چیزی را از دست ندهد. زیرا هر موضوع و حادثه‌ای تنها یک بار بیان می‌شود.

4. تنوع شخصیت‌ها و بازیگران، با بیمارانی از طیف‌های مختلف جامعه؛ پیچیدگی و تعدد روحیات و خلقیات فرهنگی و اجتماعی افراد را در تقابل با مشکلات زندگی روزمره، بدون فلسفه‌بافی‌های مهمل، برای بیننده به آسانی قابل فهم می‌نماید.

5. گفتگوها آنچنان با دقت و وسواس نوشته شده‌اند که اگر امتیازات فوق را از آن منها کنیم، صرف شنیدن گفتگوها برایمان لطف و جذابیت منحصر به فردی دارد.

6. در اغلب دیالوگ‌ها نمی‌توان عکس‌العمل نفر مقابل را حدس زد. دیالکتیک میان گفتگوها سنتزی را باعث می‌شود که هم غافلگیرکننده و هم هیجان‌انگیز است.

7. جالب‌تر آنکه، در موقعیت‌های درمانی و پزشکی که امکان بحث‌های خصوصی در مورد جسم بیماران اجتناب‌ناپذیر است، هیچ کلمه و یا جمله وقیحانه و شرم‌آوری از زبان بیمار، پرستار، پزشک و همراهان بیمار در تشریح اوضاع وی نمی‌شنویم. حتی برای بیان زشتی کنش‌ها و خصلت‌های ناهنجار افراد لزومی به پرده‌دریهای رایج در برخی سریال‌های ایرانی از جمله سریال مورد بحث، نمی‌بینیم. انتخاب درست از کلمات و جملات عامیانه خالی از الفاظ پرطمطراق، هنر به کار رفته در نوشتن گفتگوها را بدون خودنمایی عرضه می‌کند.

8. و در آخر اینکه با کلیدها و الگوهایی از این دست می‌توان مجموعه‌هایی ساخت که در رقابت انتخاب شدن در بازار مجموعه‌های تلویزیونی خارجی، جایی هم در سلیقه و ذهن ایرانی باز کنند.


منبع : خبر

به روز شده در : پنجشنبه 2 ارديبهشت 1389 - 12:39

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

حسین
پنجشنبه 2 ارديبهشت 1389 - 13:28
0
موافقم مخالفم
 

موافقم

به کجا چنین شتابان واقعا مزخرف بود

فروغ
پنجشنبه 2 ارديبهشت 1389 - 14:52
-6
موافقم مخالفم
 

واقعا تا وقتي ساعات پخش تلويزيون تا ماهها متعلق به چنين سريالهاي كشداري باشه خرده گرفتن به كساني كه از رسانه هاي آنسوتر استفاده ميكنند بي معنيست من فقط چند قسمت آخر وبسيار پراكنده در اسفند سريال را ديدم ودلم سوخت براي اونايي كه از پاييز تا حالا براي تماشاي قسمت آخر بسيار جذابش! سريال را تحمل كردن.

راستین
پنجشنبه 2 ارديبهشت 1389 - 20:55
9
موافقم مخالفم
 

خیلی خوب بود بالاخره یکی پیدا شد حرف دل مارو بزنه!تو عمرم این همه کلوزاپ ندیده بودم!!!کل سریال 5 قسمتم زیادش بود واقعا اقای طالبی هنرمند هستند که تونستن 50 قسمت کشش بدن!!!حتما همین روزا مراسم قدردانی از عواملش هم برگزار میشه!!!!

م
جمعه 3 ارديبهشت 1389 - 11:4
-7
موافقم مخالفم
 

خوب شروع شده بود متاسفانه قسمت های آخرش دلچسب نبود(حداقل برای بنده)

omid
جمعه 3 ارديبهشت 1389 - 12:3
-6
موافقم مخالفم
 

اين سريال فوقالعاده مزخرف بود.آهنگساز اين مجموعه هم يك دزد تمام عيار است.

مهر.مهرداد
شنبه 4 ارديبهشت 1389 - 7:36
6
موافقم مخالفم
 

شعار شعا و شعار.مثل چماق میخوره تو سر مخاطب.شاید از این نظر بتونه با تهران سیم آخر رقابت کنه.شنیدم طالبی این سریال رو جوابیه ای به مرگ تدریجی جیرانی دونسته..درسته؟شوخیه بابا...!الکی!!!!!

نسيم
دوشنبه 6 ارديبهشت 1389 - 16:4
-45
موافقم مخالفم
 

اين سريال مذخرف ترين سريال همه ي عمرم بود

فقط مي خواستن اعتقاداتشون رو تحميل كنن.نه كارگرداني قابل تحمل بود نه موسيقيش نه بازي هاشون نه....

به شخصه از بازي بابك حميديان خوشم ميومد ولي حالا بعد از ديدن اين سريال از صداش از قيافش از بازيش الرژي دارم

اقاي طالبي هم بهتره فيلم سازي و كنار بذاره بره بالا منبر

bahram
جمعه 10 ارديبهشت 1389 - 9:18
5
موافقم مخالفم
 

اين سريال پر از تظاهر و ريا بود.فيلمنامه سفارشي و توهين به كساني كه بورسيه تحصيلي خارج مي گيرند از كارهاي نفرت انگيز اين كارگردان بيمار بود.از همه جالبتر موسيقي مضحك آن بود.

مانا
سه‌شنبه 14 ارديبهشت 1389 - 20:34
5
موافقم مخالفم
 

من دلم به حال بعضی بازیگراش سوخت که به خاطر غم نان مجبور بودن اینهمه دیالوگ چرت و پرت بگن ، واقعا اعصاب میخواد گفتن اونهمه چرت و پرت

حسین
سه‌شنبه 31 مرداد 1391 - 20:38
-6
موافقم مخالفم
 

بهترین سریالی بود که ها حالا دیده بودم

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���