دانلود

حمله شدید روز نامه کیهان به فیلم شاعر زباله ها:فیلمی یا فیلمنامه ای از یک فیلمساز فراری : آيا شعر همان زباله است و سينما همان سطل زباله؟! :: سينمای ما ::

   






حمله شدید روز نامه کیهان به فیلم شاعر زباله ها:فیلمی یا فیلمنامه ای از یک فیلمساز فراری
آيا شعر همان زباله است و سينما همان سطل زباله؟!

محمدآرمان در روزنامه کیهان نوشت :
توهم هم چيزي بدي است. تو هم و تفرعن و تناقض و تذبذب كه ديگر فاجعه است. آنهم با هم، درجا! فيلمت بد است و به جاي اينكه متواضعانه قبول كني و درصدد جبران و اصلاح و پيشرفت و بهتر شدن برآيي اصلا فرصتي براي درصدد بودن نداشته باشي و به جعل واژه هاي بي مسما مشغول شوي و كلمه ها و تركيب هاي تازه براي خودت بسازي و خودت ببري و خودت بدوزي و خودت بگويي و خودت بخندي و... هي همين طوري اين سيكل معيوب را ادامه دهي!
آخر تا قيام قيامت كه نمي توانيم دلمان را به جاي فيلم خوب و جذاب و استاندارد؛ به جعليات عبارت پردازانه شما خوش كنيم. مي توانيم؟
به اين جملات دقت كنيد:
«شاعر زباله ها فيلمي براي سرگرمي نيست. بلكه اثري است كه حرفي براي گفتن دارد و مي خواهم مخاطب تا پايان فيلم سالن را ترك نكند، زيرا مطمئن هستم برايش راضي كننده است!»
اين جملات بخش هايي از مصاحبه كارگردان فيلم «شاعر زباله ها» است كه درآن در عين كوتاه بودن، تناقضات عجيب و همپوشاني نكات بي معني و مهمل دركنار ادعاهاي وجبي و كشكي خاصي به چشم مي خورد.
معلوم نيست سينماي ايران كي قرار است از اين حلوا حلوا كردن هاي مهوع و بي فايده خلاص شود. تاكي قرار است كارگردان يك فيلم، خودش را وصله فيلمش كند و بگويد «]فيلم من[ اثري است كه حرفي براي گفتن دارد و...» خب استاد عزيز! اگر فيلمت حرفي براي گفتن دارد، پس بگذار خودش بگويد، كه «مشك آن است كه خود ببويد، نه آنكه عطار بگويد.»
چرا با چنين ادعاي شفاهي و پا در هوايي، آبروي فيلمت را مي بري و شاهكارت را حيف و ميل مي كني؟!
جالب است! به اين جمله دوباره دقت كنيد؛ «]فيلم من[- يعني همان شاعر زباله ها- اثري است كه حرفي براي گفتن دارد و مي خواهم مخاطب تا پايان فيلم سالن را ترك نكند، زيرا مطمئن هستم برايش راضي كننده است!»
واقعاً كه ! استاد! اگر فيلمت حرفي براي گفتن دارد كه خب قطعاً مخاطب تا هر كجا كه آن حرف ادامه داشته باشد مي نشيند تا ببيند و بشنود و اگر بنشيند، قطعاً سينما را ترك نمي كند و اينكه سينما را ترك نمي كند، يعني از فيلم راضي است، پس اين ديگر چه نذر و نياز و ادعا و التماس است كه مبادا مخاطب سينما را ترك كند و... الخ؟!
البته افاضات جناب كارگردان به همين جا محدود نمي شود؛ ايشان فرموده اند:«فيلم شاعر زباله ها موضوعي متفاوت درسينماي ايران است!»
عجب! بعيد است كسي نداند كه هر فيلمي، چون به «وضع» خاصي به «شكل» جديدي كه قبلا «نظير» به معناي تحت اللفظي - نداشته است، پس «موضوع» متفاوتي است واين ديگر گفتن ندارد چه رسد به اينكه به بياني شبه كشف و شهودي بيان شود و جزء ويژگي هاي فيلم درآيد!
ايشان گفته:«موضوعي كه در اين فيلم به آن پرداخته شده به روز است و زمان ندارد.(؟!) از آن جهت كه به زندگي يك رفتگر مي پردازد. خب، الحمدلله مشكل حل شد و مي توانيد علامت سؤال و تعجب پيش آمده را پـاك كنيد-موضوعي است كه درسينماي ايران كمتر به آن پرداخته شده است.
وقتي يك فيلم بد و مهمل و نازل مثل «شاعر زباله ها» به قلم آن سينماگر فراري-محسن مهمل باف -ساخته مي شود و نه منتقدين و نه داوران و نه مردم توجهي به آن نمي كنند، نبايد تعجب وگله اي بكنيم كه با اين جور حرف ها براي فيلم شان «ويژگي» بسازند و البته ما را همزمان بگريانند و بخندانند!
كارگردان ادامه داده و درباره پيش بيني خودش از استقبال مردمي اين فيلم گفته:«درسال 84 «شاعر زباله ها» دربخش جشنواره جشنواره ها، جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد. زيرا پيش ازآن درچندين جشنواره خارجي حضور داشته و نمي توانست دربخش مسابقه باشد. من خودم با مردم اين فيلم را در همان زمان ديدم و خوشبختانه آنها راضي از سينما بيرون رفتند.»
جل الخالق! من مي گويم اينجا وسط كره زمين است، قبول نداري برو دور كره زمين را متر كن! استدلال را مي بينيد؟ معركه است! محشر است! حرف ندارد! جناب كارگردان در يك يا دو - يا تو بگو 10تا سينما -فيلمش را با- چه تعداد؟ -مردم ديده و بعد فهميده آنها راضي هستند. چطور فهميده؟ پرسشنامه پركرده؟ چهره ها از خنده، تابنا گوش باز بوده؟ صداي سوت و كف مي آمده؟ خود مردم به كارگردان اطلاع رساني كرده اند و گفته اند؟ كداميك؟!
برگرديم به همان جمله اول:«شاعر زباله ها فيلمي براي سرگرمي نيست» خب معلوم است كه نيست چون هر آدم بي سواد و كار نابلدي كه نمي تواند از عهده اين امر عظيم و خطير و پردرد سر و طاقت فرسا يعني سرگرم كردن درست و صحيح و جاندار و پرخون و گرم مردم برآيد. فيلم شما همان براي حرفي براي گفتن ساخته شده و آن حرف ها همين چيزهايي است كه در مصاحبه تان گفته ايد!
يك فيلم بد ريتم، ناموزون، كشدار، نچسب، بد داستان و نامتجانس، بازي هاي دمده وجعلي و تقلبي با فيلمنامه اي بيمار و ضعيف از آن جناب سياست زده فراري كه زماني مانيفيست هنر اسلامي و انقلابي صادر مي كرد و مي خواست داريوش مهرجويي را با نارنجك بكشد و زماني ديگر «سكس و فلسفه» مي سازد و «فرياد مورچگان» و همه بي اعتقادي هاي قبلي و بعدي اش را به چندش آورترين شكل آن هم در آن طرف آب هاي دنيا، قي مي كند و بر سرملت و مردم مظلومي كه هرگز نشناخت و نخواهد شناخت.
كسي كه به قول دوستي، از «سطحيت مذهب به سطحيت روشنفكري نقل مكان كرده است» و البته «شاعر زباله ها» را هم نوشته است و... و چه اهميتي دارد؟! بگذريم.


به روز شده در : دوشنبه 17 اسفند 1388 - 11:4

نظرات


سه‌شنبه 18 اسفند 1388 - 20:13
1
موافقم مخالفم
 

ادبیات کیهان:

قتي يك فيلم بد و مهمل و نازل مثل «شاعر زباله ها» به قلم آن سينماگر فراري-محسن مهمل باف -ساخته مي شود


پنجشنبه 20 اسفند 1388 - 20:26
-13
موافقم مخالفم
 

ادبیات لمپنی

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���