يکشنبه 18 بهمن 1388 - 20:37















-

I تبلیغات متنی I
فروش نقد و اقساط بلند مدت
فروش لپ تاپ و تلویزیون های ال سی دی در مدل های مختلف
----------------------------
پی سی آنلاین
بازی و سرگرمی، دانلود، اخبار، اطلاعات بورس و فتوگالری
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------



                       



گفتگوی مهرداد ابوالقاسمی با حامد بهداد درباره تئاترش؛
از جنس مردم هستم؛ از جنس یکسری عاطفه‌های دم دستی، خیابانی...

مهرداد ابوالقاسمی

سینمای ما - حامد بهداد فارغ‌التحصیل تئاتر است و در دوران دانشجویی هم در حیطه تئاتر فعالیت‌هایی داشته اما با پایان تحصیلاتش در دانشگاه جذب سینما شد و تمام فعالیتش به حضور در سینما معطوف شد. تا امروز که 10 سال از آن روزها گذشته، او دیگر فعالیتی در عرصه تئاتر نداشته است تا این روزها او در نمایش"سگ ـ سکوت" به کارگردانی آروند دشت‌آرای ایفای نقش می‌کند.
خودش معتقد است: شهرت او که از سینما برایش مانده، عامل جذب تماشاگر برای تئاتر است و به همین دلیل هم هست که در تمام طول مصاحبه‌ مدام از خودش و توانایی‌هایش در بازیگری سخن می‌گوید و تلاش می‌کند تا به تو بقبولاند که بازیگر خوبی است. در عین حال حامد بهداد البته انسان متواضعی است؛ اما بازیگر متواضعی نیست و با تکیه بر کارنامه‌اش در سینما و نه در تئاتر، خود را بیش از آن چه که هست می‌داند؛ ‌البته از حق نگذریم که موفقیت‌هایش در سینما هم قابل انکار نیست. در عین حال او آدم صادقی است و هر چه در دل دارد به زبان می‌آورد و هراسی از بیان آن چه که در ذهنش می‌گذرد، ندارد. شما هم می‌توانید درباره او و نوع حضورش بر صحنه یا پرده سینما قضاوت کنید. شاید مطالعه این گفت‌وگو در این قضاوت یاری دهنده خوبی برایتان باشد.
****
شما فارغ‌التحصیل تئاتر هستید و در دوران دانشجویی در عرصه تئاتر دانشجویی فعالیت‌هایی داشتید. اما با پایان یافتن دوره دانشجویی، ‌عمده فعالیت خود را به حضور در سینما معطوف کردید. چرا تا این حد از تئاتر دور شدید؟


‌آدم سینما هستم. در واقع آن بخش از بازیگری را پوشش می‌دهم که در سینما کم داریم. بازیگران تئاتر دارای نوعی توانایی هستند که زمانی که به سینما می‌رسند، این توانایی از بین می‌رود. من واسطه این تبدیل هستم و تبدیل این بازی را بلد‌م. تعداد محدودی بازیگر تئاتر مثل مهدی هاشمی وجود دارد که زمانی هم که مقابل دوربین قرار می‌گیرند، باز هم آن توانایی و اصل بازی منتقل می‌شود. رضا(کیانیان)، پرویز(پرستویی)، خسرو(شکیبایی)، گلاب(آدینه) و... هستند که این توانایی را دارند. بازیگران خیلی خوبی در عرصه تئاتر داریم که زمانی که به سینما می‌رسند به شدت آن توانایی را از دست می‌دهند. اما من این را در نسل خودم کمتر سراغ دارم. بیشتر دوستان من زمانی که به سینما رسیدند، نتوانستند موفق باشند. من هم سینما را بیشتر دوست دارم و هم قاعده تبدیل آن نوع بازی را که در سینما از بین نمی‌رود، بلد هستم. همچنین اقتصاد‌، برد بیشتر، تاثیر بیشتر، علاقه شخصی و صد در صد خودم به سینما هم از دلایل گرایش من به سینما بود. کما این که تئاتر برای من، نه این که امری جدی نیست، بلکه خوشحالم که تئاتر خوانده‌ام، چرا که تئاتر قوه تخیل و تحلیل بازیگر را افزایش می‌دهد. در سینما هم با عکاسی به پیشرفت رسیدم. ‌ابتدا به ساکن، قصه به اضافه دوربین ‌آن هم از نوع نگاتیو، می‌شود سینما. هندسه‌ها، دکوپاژها، میزانسن‌‌ها، ترسیم موقعیت‌ها و... به اضافه ترکیبی از سلیقه‌های ‌یک کارگردان به همراه اتفاق‌های مترقبه و غیر مترقبه می‌شود، سینما. فکر می‌کنم، جایی که هستم، جای درستی است. در واقع ترکیبی از حضور انرژی‌مند من جلوی دوربین یا روی صحنه، کاری را که باید، انجام می‌دهد. سینما و تئاتر هر دو تمرین‌های خاص خود را می‌خواهند.

 
در این سال‌های نسبتاً طولانی ‌هرگز در تئاتر فعالیتی نداشتید اما بعد از 10 سال دوباره پا به صحنه تئاتر گذاشتید. انگیزه‌تان از حضور در عرصه تئاتر بعد از این مدت چه بود؟


درباره انگیزه‌ام، نه این که نمی‌دانم، در واقع نمی‌خواهم که حرف بزنم. اما این جهان برای ما بهانه‌ای بیش نیست.


جهان نمایش؟


نه! این‌ زندگی. یک کرم را سر یک قلاب قرار می‌دهند و مرتب آن را جلوی چشم‌هایت تکان می‌دهند. قرار است به دست شاهی، جایی شکاری شوی یا به راهی بروی. قرار است کاری بکنم. در این دنیای کم تمرکز و این جهان بی‌ثبات که از درون، مرا اذیت می‌کرد، از شب اول تا دهم اجرا، خیلی چیزها تغییر کرده است. الان شب یازدهم اجراست که من با شما صحبت می‌کنم، در حال حاضر روی صحنه، تسلط بیشتری نسبت به شب اول پیدا کرده‌ام. این مسئله می‌رفت که بد و بدتر شود اما شاید قسمت من بود که در این تئاتر حضور پیدا کنم و کمی در این میان دچار تجربه‌هایی شدم. قرار نبود‌ تئاتر بازی کنم اما سر راهم شرایطی را قرار می‌دهند که یک باره خودم را روی صحنه و در ارتباط مستقیم با تماشاگر می‌بینم. همین طور متوجه می‌شوی که بدن بی استعدادت در حال روغن خوردن است. بدن روی صحنه تئاتر چیز دیگری است، بدن من چقر شده. به خوبی این مسئله را می‌دانم.


پس می‌توان گفت یکی از دلایل حضورتان در صحنه تئاتر نوعی بازسازی بدن و بیان و به منظور حضور پرقدرت‌تر در عرصه تئاتر است.
این هم 5 درصد از ماجراست.


الان روی صحنه احساس راحتی می‌کنید؟


بله، راحتم. الان آروند دشت‌آرای به عنوان کارگردان نمایش، بیشتر اظهار رضایت می‌کند.


معمولاً وقتی بازیگران سینمایی به سمت تئاتر می‌آیند، نوعی پرداخت سینمایی را به صحنه می‌آورند. این حرف را قبول دارید؟ خودتان در این زمینه چه راه‌کارهایی را مدنظر قرار داده‌اید؟


10 سال از بازیگری من در این مملکت گذشت.


منظورتان بازی در سینما است‌؟


بله. در سینما.


به نظر من سینما بازیگر را بد عادت می‌کند!


درست می‌گویید ولی 10 سال است که از فعالیت من در سینما می‌گذرد. ‌معلوم است که وقتی هم که به تئاتر می‌آیم، ممکن است خوب نباشم، اما به طور قطع بد هم‌ نخواهم بود.


بحث من اصلاً روی بد و خوب ماجرا نیست. بحث این است که شاید حتی کسانی هم که برای دیدن نمایش"سگ ـ سکوت" به تالار می‌آیند، توقع تماشای یک بازی سینمایی داشته باشند. اما آن چه که روی صحنه شکل می‌گیرد، نوعی بازی با رعایت اصول و قراردادهای تئاتری است.
من معتقدم بازی سینمایی و تئاتری نداریم. بازی درست و نادرست داریم. بازیگر باید نسبت به مدیوم درست رفتار کند. مدیوم صحنه‌‌ با مدیوم دوربین فرق دارد. مثلاً رضا کیانیان در تئاتر خوب است، فیلم‌های خوبی هم دارد.


اما برای یک بازیگر سینمایی امکان تکرار بارها و بارها وجود دارد.


باور کن همین تئاتری‌ها می‌آیند جلوی دوربین و به جای 5 برداشت، 50 برداشت ضبط صورت می‌گیرد و باز هم نمی‌توانند آن چه مطلوب کارگردان است را اجرا کنند. پس بحث تکرار نیست. بحث عدم شناخت درست از مدیوم است.


این یک بحث است، اما بحث دیگری هم وجود دارد و آن تمرکز است.


نه! در نهایت آن چه که باید صورت بگیرد، می‌گیرد. تحصیلات من و تمرینات من با تئاتر شروع شده است. تئاتر و سینما ‌از هم جدا نیستند. این را پیش از هر آدم دیگری، بازیگران مشترک بین این دو فضا می‌گویند. نمایش و قصه شاخصه اصلی هر دوی این هنرهاست. سینما هم در نوع خودش دچار انتزاعاتی می‌شود، همین طور تئاتر. سینما و تئاتر هر دو به سمت یک ذهنیت‌ می‌روند، اما شاخصه و شاکله اصلی هر دو هنر، نمایاندن و نمایش دادن است. برای من فرقی نمی‌کند که کجا هستم. چه در سینما، چه در تئاتر.


گفتید عقیده بازیگران مشترک سینما و تئاتر این است که سینما و تئاتر از هم جدا نیستند! حالا سوال من این است که آیا خودتان را بازیگر مشترک سینما و تئاتر می‌دانید؟


نه! خودم را بازیگر خوبی می‌دانم که هر کجا باشم، خوب هستم. تئاتر، سینما، رادیو و تلویزیون خوب است و من هر کجا باشم خوب خواهم بود.


اگر در این موقعیت یک پیشنهاد سینمایی و یک پیشنهاد تئاتری خوب! به طور همزمان صورت گیرد، شما کدام را انتخاب می‌کنید؟


پیشنهاد سینمایی خوب را انتخاب می‌کنم. البته باید دید کار سینمایی خوب را چگونه تعریف می‌کنیم.


آن چه که با ملاک‌ها و معیارهایتان در انتخاب‌تان برای حضور در یک فیلم قرابت بیشتری داشته باشد.


قطعاً سینما! ما با تئاتر یک جور دیگری هستیم. رفقای ما بیشترشان تئاتری هستند و همه هم دوره‌ای‌‌ها و همکلاسی‌هایم هستند.‌ چون تئاتر خواندم، مفاخر‌ تئاتری‌ها در سینما هستم. همه دوستان تئاتری من از دانشگاه و کلاس‌های سمندریان هستند و همه استادان من هم تئاتری هستند. من که سینما نخواندم. فقط به تئاتر بدهکار‌م. از تئاتر ‌روح‌ گرفتم و راز آن را ‌به سینما بردم و در حال حاضر در حال پرداخت بدهی‌ام به تئاتر هستم. ممکن است مثل یک بازیگر تئاتری قوی نباشم اما بدهی‌ام را به تئاتر پرداخت می‌کنم. تماشاگر سینما امروز به تئاتر می‌آید. چه کسی می‌دانست خانه هنرمندان کجاست! تماشاخانه ایرانشهر را که می‌شناخت؟ تئاتر را که می‌داند چیست؟ مردمی که فیلم‌های سطح پایین سینما را می‌دیدند، به تئاتر آورده‌ام. این تماشاگر به خاطر بازیگران سینمایی‌اش می‌آیند، تئاتر می‌بینند، ولی بعدش داستان می‌ماند و تئاتر. تماشاگر یک اتفاق بسیار فرهنگی دیده. چه بسا بعدها یک نفر از این جمعیت با مقوله‌ای به نام تئاتر آشتی کرد. ما داریم کمیت را تبدیل به کیفیت می‌کنیم.


امروز ‌در یک نشریه‌ای خواندم که‌ استاد دانشگاهی معتقد بود از بازیگران سینمایی مثل شما، فقط برای فروش گیشه استفاده می‌شود!


(آقای قطب‌الدین صادقی) که می‌گوید حضور سینمایی‌ها برای تئاتر ضرر دارد، حتماً یادش رفته که من شاگردش بودم، او یادش رفته که ما برای گرفتن یک نمره 10 چه کارهایی می‌کردیم، چه قدر سعی و تلاش می‌کردیم. چه قدر تمرین بدن و بیان می‌کردیم تا یک نمایش را روی صحنه ببریم و این که آیا در آخر ایشان نمره بدهد یا نه! آقای صادقی در دانشگاه استاد من بود. گرچه که برای من جای حمید سمندریان را نمی‌گیرد، اما خوب قطب‌الدین صادقی هم استاد من بوده است. من دارم تماشاگر را از سینما به تئاتر سر ریز می‌کنم. این روزها تمام تالارهای سینمایی و نمایشی خالی است. به خاطر اتفاقات اخیر، تئاتر و سینما فراموش شده بود، اما در حال حاضر نمایش"سگ ـ سکوت" شلوغ‌ترین تئاتر این شهر است. من دارم تمام دوستان و علاقه‌مندانی را که حتی شاید یک تئاتر هم تاکنون ندیده‌اند ‌به این سالن می‌آورم. من دارم حقی را که تئاتر بر گردن من دارد، ادا می‌کنم. حالا یا بازیگر خوبی هستم یا نیستم. این اصلاً مهم نیست اما خاستگاه تربیتی و آموزشی دانشگاهی من تئاتر است. در حال حاضر در حال ادای دین هستم. ‌من هم از ابتدا نمی‌دانستم ‌صادقی کیست، زمانی که دانشجوی تئاتر شدم، فهمیدم ‌صادقی، ‌سمندریان، رکن‌الدین خسروی و... چه کسانی هستند. من فقط دلم می‌خواهد یک واسطه باشم.


یعنی به نوعی خودتان هم معتقد هستید که ‌صرف بازیگری مهم نیست. مهم این است که تماشاگران جذب تئاتر شده‌اند. برداشت من این است که بازی خیلی برای شما مهم نیست.


این که بازی برای من مهم نیست یا هست، اهمیتی ندارد. کاری که باید انجام بدهم را انجام داده‌ام. تاثیری را که باید، گذاشته‌ام. اگر یک نفر از طریق من با تئاتر و با بهرام بیضایی، حمید سمندریان، ابراهیم گلستان و... آشنا شود، من کار خودم را کرده‌ام. من یک واسطه درجه 8 هستم. من در حال آدرس دادن به مخاطب به سمت رفتن به درجه یک هستم. من آدرس می‌دهم که به سمت هنر تئاتر هم، بروید.


در سینما نسبت به تئاتر دو شاخصه‌ اصلی وجود دارد. یکی بحث اقتصادی و دیگری شهر‌ت. این دو مقوله در این که از تئاتر فاصله بگیرید و به سمت سینما بروید، چه قدر تاثیر داشت؟ آیا این‌ها بهانه‌ای شد برای این که از تئاتر فاصله بگیرید؟


همین الان هم من هیچ درآمدی از این کار ندارم!


کدام کار؟


از همین تئاتری که در حال حاضر در آن ایفای نقش می‌کنم. برای این نمایش من هیچ پولی نگرفته‌ام.


منظورت این است که به خاطر پول به سمت سینما رفته‌ای؟


اصلا این حرف‌ها نیست. من یا باران کوثری، یا پانته‌آ بهرام و... داریم روزی 200 تماشاگر به این تالار می‌آوریم. تمام درآمد ما از فروش بلیط این نمایش، شده هزینه و هیچ کس نمی‌تواند پولی در جیبش بگذارد. تمام سود این تئاتر می‌شود درصدی که تماشاخانه ایرانشهر از ما می‌گیرد.
پس یعنی بحث درآمد اقتصاد تئاتر هم در انتخاب‌هایتان بی‌تاثیر نبوده است.


بله! اگر من احتیاج مالی داشتم که این تئاتر به درد من نمی‌خورد. من نمی‌فهمم چرا سود مالی این نمایش را به عنوان درصد تالار، خانه هنرمندان برمی‌دارد. یک پاپاسی نصیب هیچ کس و من نمی‌شود. اگر تماشاگری به این تالار آمده، من هستم که او را به این تالار آورده‌ام. اگر قرار است پولی باقی بماند، این پول برای ما است، ما این تماشاگران را به تالار آورده‌ایم. از 200 تماشاگری که پا به این تالار می‌گذارند، 150 نفر آنان را من به این تالار آورده‌ام. پس این پول مال ما است؛ اما من این پول را نمی‌خواهم، چون 2 برابر این پول را حالا از جای دیگری یا به دست می‌آورم یا نه. ‌ما می‌خواستیم یک تئاتر خصوصی تولید کرده باشیم، اما نمی‌شود. پس معلوم است که از اساس و ریشه مخالفتی با این حرکت وجود دارد.
شهرت تا چه حد در انتخابتان تاثیرگذار بود؟


می‌بینید که شهرت من برای تئاتر تماشاگر می‌آورد.


نه! منظور من این است که به خاطر شهرت به سمت سینما رفتی؟ تئاتر برای یک بازیگر شهرت چندانی ندارد، اما سینما شهرت زیادی برای بازیگر می‌آورد.


می‌دانید راست و پاکش این است که در برابر کیفیت و کار، شهرت و پول چیز کوچکی است. به نظر شما مارلون براندو بزرگتر است یا پول؟ مطمئناً مارلون براندو. سینما فریاد می‌زند که بیا و به دادم برس. برای من شهرت مهم نیست.


از اول هم مهم نبود؟!


نه به خدا قسم، نبود! من بیماری روحی‌ام برایم مهمتر از شهرت بود. من از جنس مردم هستم. از جنس یکسری عاطفه‌های دم دستی، خیابانی، پس کوچه‌ای هستم. آن چه را که من می‌خواهم، شهرت در زیر مجموعه‌اش قرار دارد. با آنچه که من می‌خواهم، شهرت تا قیامت هم به آن نمی‌رسد. من دنبال یک حب و محبوبیت الهی هستم که خاستگاهش مردمی و هنرمندانه و فرهنگی است. من دیده‌ام که احمد شاملو در راه نجات بشریت قدم برمی‌داشت و قلم می‌زد. می‌خواهم آدم جذب کنم و‌ آنان را به سوی خرد و حوزه اندیشه راهنمایی کنم. من کجا و خردمندان مملکت من کجا؟! فقط می‌گویم اگر من را دوست دارید و از من خوشتان می‌آید‌ از بیضایی، تقوایی، شاملو و... بخوانید. از گلستان و ژان لوک گدار و... ببیند. اگر مردم آدرس من را پیش بگیرند، می‌بینند که من هم دوشادوش آنان در حال حرکت به سمت خرد هستم.





منبع : ایران تئاتر

به روز شده در : پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 16:26

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |


Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

افشین
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 17:16
10
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

من روز 18 تیر رفتم و این نمایش را دیدم خانوم باران کوثری ساعت 6:30 گویا از تظاهرات خیابانی آمده بود البته شاید

خب راستش ایشون یک ماسک بر دهان داشت و کمی لباسشان خاکی بود نفس نفس میزدند من این احتمال را میدهم که تظاهرات بوده من حامد بهداد را ندیدم و نمیدونم که ایشون تظاهرات رفته یا نه

بعد از نمایش طبق عرف بازیگران نمایش در مقابل تماشاگران تعظیم کردند البته این کار را فقط باران کوثری کرد و بقیه به طور دیگر از حضور تماشاگران تقدیر میکردند

حامد بهداد در این دقایق برای تماشاگران بوس میفرستاد یا چشمک میزد میخوام بگه خیلی خاکی و صمیمی بود و دست هم تکان میداد برای کسانی

حتی ذره ای غرور در او دیده نمی شد از نوع نگاهش معلوم بود انگار دقیقا خوش را یکی از تماشاگران میدانست با این تفاوت که ما روی صندلی بودیم و او پایین تر از ما روی زمین ایستاده بود ولی در این مصاحبه من حامد را سرشار از غرور میبینم در اونجایی که میگه از 200 نفر 150 نفر را اون به سالن میکشه پس بدین ترتیب سهم پانته آ بهرام ، باران کوثری ، سارا ریحانی ، حمیدرضا فلاحی ، داریوش فائزی ، جواد نمکی 50 نفر میشود این کمی خنده دار است من خودم از طرفداران حامدم و در این هم شکی نیست که حامد 36 یا 37 ساله به موفقیت های بسیار بزرگی رسیده حالا حتما ملاک گرفتن جایزه از فجر نیست او در سینما شبیه خود را ندارد در حالی که بسیاری که ترجیح میدم اسم نبرم صرفا تکرارند و فضا پرکن قضاوت من این است حامد بهدادی را توصیف میکند فراتر از خودش حامدی در حد کمال

اجرای نمایش حامد و دیگران فوق العاده بود ولی این ادعا کمی بزرگ است و توهینی بزرگ به سایر بازیگران

حامد محبوب است و بزرگ کاربلد و حرفه ای متمایز و تکرار نشدنی پس از همین جا از حامد عزیز میخوام اون حامد بعد از نمایش را از ما نگیرد

حامد
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 19:14
-7
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

در جواب افشین:

همه آدما می دونن در هر مجموعه و هر جایگاهی که کار می کنن چقدر مهم هستن، فرق حامد بهداد با بقیه اینکه، حامد اون چیزی رو که تو دلشه می گه ولی بقیه مخفیش می کنن یا دو رو بازی در می آرن(اصلا مهم نیست که درست فکر می کنن یا خیر، هر دو طرف)

DEAD MAN
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 20:23
-11
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

نه عزیزم اون روز هوا خراب بود اگر بخاطر داشته باشید

باران هم عالی بود و روز قبلش هم پدر و مادرش سر کار حاضر بودند و با انرژی کامل همه رو مبهوت کرده بود

این حرفها چیه تازه اگر رفته باشه خیلی بیشتر از اینها دوستش خواهیم داشت////

واقعا به این دختر میشه گفت بانوی سینمای ایران

همه و همه به این دختر باید افتخار کنند

حامد بهداد هم که 17 ام حسابی گریه زاری راه انداخته بود با دیدن بانوی یک سینمای ایران رخشان بنی اعتماد واقعا روز عجیبی بود

حامد از قشر محروم جامعه بوده و همیشه محبوب هست

باران هم که مثل همیشه فقط برای درخشش کار میکنه و کار منفی نداره

یکه تازه عرصه هنر باران کوثری هست

خانم بهرام که اصلآ بجز عالی نمیشه حرفی بهشون گفت

ولی آروند دشت آرای عزیز و طلا معتضدی ای کاش فقط تکیه به ستاره ها نمیکردند

بقیه بازیگرها مثل سارا ریحانی اصلا در حد این کار نبودند

طراحی صحنه با اون ملحفه مصغره اصلا جالب نبود

بازی نور مثل کنسرت کرده بود

و نمایشنامه اصلا اکتیو نبود

باران کوثری ستاره محض سینمای ایران هست و میمونه

باران نشون داده سینمای ایران حالا حالا ها نیازی به بازیگر در سن اون رو نداره چون همیشه میدرخشه

ای کاش مدیران سینمای ایران قدر رخشان بنی اعتماد رو بدونند واقعا ایشون طلای سینمای ایران هستند

افشین
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 22:12
4
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

من فقط نظر خودمو دادم آقا حامد و راجع به باران هم کاملا باهات موافقم dead man و اگه رفته باشه من بهش افتخار میکنم

سارا
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 23:3
5
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

من حاضرم قسم بخورم این dead man اگر باران کوثری نباشه یک ربطی به این خانواده داره

از هر موردی استفاده میکنه تا به کوثری ها برسه

هژیر
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 23:43
-6
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

از 200 تماشاگری که پا به این تالار می‌گذارند، 150 نفر آنان را من به این تالار آورده‌ام,شهرت من برای تئاتر تماشاگر می‌آورد,پس کوچه‌ای هستم.

حامد بهداد نابغه است , من از شهرستان گرگان فقط به خاطر زوج حامد و باران میرم به این نمایش...

مهران
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 23:43
5
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

با سلام

من خودم سينما را از تئاتر بيشتر دوست دارم اما هر وقت هم تئاتر خوبي روي صحنه باشد به ديدن آن ميروم.اما چند نكته در باره اين مصاحبه

1- الان چند وقتي است كه باب شده براي جذب تماشاگر در تئاتر از هنرپيشه هاي سينما استفاده مي كنند وارد دليل اين عمل نميشوم كه خود بحث جدائي را مي طلبد.

2- هفته پيش به ديدن اين تئاتر رفتم به جرات ميتوانم يگويم اگر از حامد بهداد،باران كوثري،پانته آ بهرام استفاده نميكردند عده خيلي كمي به ديدن اين تئاترميرفتند.دليل آن را هم فقط بايد رفت و ديد.

3- من تا به حال در هيچ مصاحبه اي با بازيگران نديدم كسي بگويد من در تمام زمينه ها موفق هستم.

ترگل
جمعه 2 مرداد 1388 - 0:44
10
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

همانطور که خود حامد میگه اون سینما را بهتر میشناسه

مالک
جمعه 2 مرداد 1388 - 0:47
-23
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

اگر تظاهرات بوده وای بر او باران کوثری رو میگم یعنی او هم جز فریب خورده هاست؟

فریب خورده هایی که دولت پر بار احمدی رو رد میکنند من براشون متاسفم

ترانه
جمعه 2 مرداد 1388 - 0:48
7
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

من میخواستم بگم که خودم یک موقه ای طرفدارش بودم.طوری که به نمایشگاهش رفتم و ازش امضا گرفتم ولی جدیدا از این همه غرورش خوشم نیومده!!!اصلا هم این حرف رو قبول ندارم که حرف دلشو میگه.والا شهاب حسینی هم بازیگر تازه خیلی هم از این آقا حامد با تجربه تر در ضمن هم سن حامد بهداد هست ولی این قدر تکبر و غرور نداره!من به آقای بهداد پیشنهاد میکنم یک ذره متواضع تر بشه خیلی بهتره تازه به شهرتشم کمک میکنه.اینم بگم که من سگ،سکوت رو هم رفتم ولی هیچ رفتار متواضعانه ای ازش ندیدم.خیلی خیلی خودشو گرفته بود!

رها
جمعه 2 مرداد 1388 - 1:41
-6
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

ببخشيد جناب deadmanمنظورتون از گريه زاري راه انداختن بهداد چي بود؟!!

baran
جمعه 2 مرداد 1388 - 10:44
13
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

یه بیقراری زمانی حامد در وجودش داشت که ان را به همه نشان داد

من هنوز این جا سوار بر بی قراری هایم شجاعتمم خواب رفته

.....

Aynaz
جمعه 2 مرداد 1388 - 11:5
-3
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

از صاحبه تون ممنون .

این روزها مصاحبه های متفاوتی از حامد در نشریات مختلف چاپ شده و چیزی که در تمام اونها مشهوده اینه که :

"بی قراری های حامد خیلی خیلی زیاد شده"!

و شاید عمده ترین دلیلی که حامد در این مصاحبه مغرورتر نشون داده می شه همین باشه !

او دریکی از مصاحبه هایش طوری حرف زد که ... فقط یک قسمت از حرفهایش را برایتان می نویسم :

" من در خودم یکسری قابلیتهایی سراغ دارم شبیه این چیزی که الان می خواهم بگویم ؛ خیالم پرواز می کند اما جسمم نمی کشد . می ترسم جنون مرا ببرد . بعد گاهی فکر می کنم اگر خوب شود شاید شاخصه های اصلی من از بین برود و حامد بهداد بی معنی شود ! ...

یک چیز آزاردهنده وجود دارد که سی و پنج سال است آزارم می دهد و دقیقا نمی دانم از کی شروع شد و آن «عدم اعتماد به نفس» است ! ...

از غرور نیست که می گویم بازیگر خوبی هستم بلکه از عدم اعتماد به نفس من است !... "

او بی قرار است و باید به این بی قراری احترام گذاشت !

Aynaz
جمعه 2 مرداد 1388 - 11:8
7
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

"سگ - سکوت" را دیدم . یک تئاتر تجربی از کارگردانی که کارهایش در ایران اجرا نمی شود !

اهالی تئاتر می دانند که تئاتر تجربی گونه ای خاص از تئاتر است که هرکسی از آن خوشش نمی آید! و اگر حامد می گوید بیش از نیمی از تماشگران رااو به سالن می کشاند حرف پربیراهه ای نمی زند ! کافی است به سالن های خالی از تماشاگر تئاتر سری بزنید که با داشتن بازیگران خوب همچنان بی تماشاگر اجرا می شوند (آمار تماشگران را می توانید در سایتهای تئاتر ما و تئاتر ایران مشاهده کنید) اما هربار که تماشاخانه ایرانشهر رفتم سالن پر بود و خیلی ها هم مجبور بودند روی پله ها بنشینند . حتی یک شب دو ردیف روی زمین نشستند طوری که بازیگران حتی یک قدم هم با تماشاگر فاصله نداشتند!

دسته گلهایی که آورده می شود و جمعیتی که بعد از اجرا جلوی سالن منتظر حامد بهداد می ایستند را نمی شود انکار کرد!

من هم با خواندن مصاحبه هایی از حامد او را فرد مغروری تصور می کردم اما ... بعد از چندین بار دیدن حامد و حرف زدن با او می گویم : هیچ غروری در او ندیده ام !

DEAD MAN
جمعه 2 مرداد 1388 - 11:14
-10
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

رها جان من بیشتر از 5 بار این تئاتر رو رفتم و هر سری نمیگم بیشتر خوشم میاد بلکه بیشتر بدم میاد

و فقط بخاطر نمایشنامه بد طلا معتصدی هست

روز 17 ام بود که آقای کوثری و خانم بنی اعتماد بانوی سینمای ایران به دیدن این تئاتر اومدن و در آخر این تئاتر حامد بسیار احساسی شده بود با دیدن بانوی سینمای ایران

و رخشان بنی اعتماد عزیز هم مثل همیشه طاقت نداشت و یک صحنه فوق احساسی در اون شب اتفاق افتاد

رخشان بنی اعتماد مثل خورشید میمونه که به همه اهالی سینمای ایران بی دریغ میتابه

حامد خانم بنی اعتماد رو مثل یک مادر برای سینمای ایران و هنر ایران دانست که این هنر از مادرش شیر خورده و مدیون هست به ایشون///

واقعآ کسی بجز این هم فکر نمیکرد////

باران کوثری مطمئن باشید طرف دولت محبوب آقای مالک نیست!!

باران کوثری یک ستاره هست که نیازمند هیچ تعریفی نداره

طرفدار هر کس باشه و هر چی باشه یک ستاره هست

باران کوثری با این کارنامه عالی واقعا فقط تنها ستاره زن سینمای ایران هست

کسی که جرات داره هر نقشی رو بازی بکنه

بانوی سینمای ایران هست و میمونه

big up for baran kosari

ایمان
جمعه 2 مرداد 1388 - 12:18
-5
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

اگه رفته باشه و سرشم که شکسته واسه این موضوع باشه منم به طرفداراش اضاه میشم

درود بر باران کوثری

الهه
جمعه 2 مرداد 1388 - 15:8
12
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

"بهداد انسان متواضعی است؛ اما بازیگر متواضعی نیست و با تکیه بر کارنامه‌اش در سینما و نه در تئاتر، خود را بیش از آن چه که هست می‌داند"

این رو خوب اومدید!!!!!!!

کلا سر خودش معطله این بهداد...

هیراد
جمعه 2 مرداد 1388 - 17:2
-4
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

به هرحال هرکس روحیه خاص خودش رو داره.به نظر من بهداد اگه مغرور هم باشه قابل احترامه.حد اقل آدم وقتی مصاحبه هاش رو میخونه مثل مصاحبه های بعضی از بازیگر ها خندش نمیگیره.

حامد
جمعه 2 مرداد 1388 - 18:55
2
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

ببینید دوستان ما باید یاد بگیریم که همیشه ودر همه حال خودمان باشیم. خیلی از هنرمندا هستن که شخصیت درونی و بیرونیشون زمین تا آسمان فرق می کنه، همه آدما در درون خودشون نسبت به خود قضاوت ها و برداشت هایی را دارند که هیچ وقت به اطرافیان و مخصوصا طرفداراتوش نشون نمی دن، بلکه ما ها در مواجه با بعضی صحنه ها شخصیت واقعی آنها را می شناسیم (البته آن هم تا حدودی) حالا این وسط یکی مثل بهداد پیدا شده که می خواد این سد و بشکنه، همه ی ما نسبت به او موضع می گیریم. به نظر من هنرمند واقعی اون کسیه که دورن و بیرونش یکی باشه یا حداقل سعی کنه اینطوری باشه، البته حق می دهم به اون کسائیکه خلاف من فکر می کنن چون ما هنوز در ابتدای شناختمان نسبت به آدمای دور و ورمان هستیم.

سارا
جمعه 2 مرداد 1388 - 20:30
-5
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

حامد بهداد خيلي مغرور و مسخره است.

من هر وقت مي بينمش حالم به هم مي خوره.

باران
جمعه 2 مرداد 1388 - 23:53
0
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

حامد مهربانم....عالی بودی..........30تیر من به دیدن این نمایش رفتم...طپش قلبم رو موقعی که باران و حامد رو می دیدم حس میکردم...با آرزوی بهترینها برای باران نجیب و حامد دوست داشتنی...dead manعزیز دوست دارم روزنه ای از جنس دوستی به طرفت باز کنم...منتظرم..banooieordibehesht@yahoo.com

ساحره
جمعه 2 مرداد 1388 - 23:53
-1
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

اقای محترم dead man!باران کوثری فن بیانش افتضاحه واقعا وتاالان هم 90%فیلمهایی که بازی کرده یاپدرش تهیه کننده بوده یامادرش کارگردان!درضمن حامدبهدا بازیگرخوبیه ومن دوستش دارم ولی نباید همه حرفهاشوهمه جا بزنه.

دربرابر ترانه علیدوستی وگلشیفته باران کوثری اصلا به حساب نمیاد...

افشین
شنبه 3 مرداد 1388 - 1:11
1
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

آیناز تو میگی تو مصاحبه ی دیگری حامد اون حرفها رو زده قبول ولی فرض کن یکی اونو نخونده باشه یا اصلا یک نفر با این مصاحبه با حامد آشنا شده باشه چی فکر میکنه راجع به حامد

اگر حامد بخواد به خودش اعتماد به نفس بده قطعا راهش این نیست که بیاد و در مصاحبه ای خودشو آدمی رویایی تعریف کنه

من ابدا نمیخوام بگم حامد بازیگر خوبی نیست نه باور کنید خود من عاشق حامد هستم و به او افتخار هم میکنم مخصوصا وقتی با باران هم بازی میشه در واقع 2 تاشون مثل 2 تیکه ی پازلن

ولی من در این مصاحبه بی قراری نمیبینم بلکه غرور میبینم

الهه من نمیفهمم یعنی چی او آدم متواضعی هست و بازیگر متواضعی نیست یعنه اگر بازیگری تو مصاحبه ای از خودش تعریف کنه آدم مغروری نیست؟

آیناز تو میگی چند بار با او ملاقات و صحبت کردی و به این نتیجه رسیدی که مغرور نیست اگر من این فرصت را پیدا نکنم چی مگر غیر از این است که در غیر این صورت پل ارتباطی ما همین مصاحبه ها است پس چطور باید قضاوت کنیم درباره ی حامد

اصغر فرهادی نابغه ی سینمای ایران با درباره ی الی... به من یاد داد که زود راجع به آدما قضاوت نکنم پس منم این کار را نمیکنم و نمیگم حامد آدم مغروری است بلکه میگم حامد در این مصاحبه سرشار از غرور است همین

و در پایان باید یگم من همیشه عاشق زوج حامد و باران بودم و هستم و خواهم بود و منتظر همکاری های این 2 در آینده هستم

صادق حمايت
شنبه 3 مرداد 1388 - 8:37
7
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

خدمت جناب بهداد !

حركات آكروباتيك شما بر روي ميز كنفرانس كه بنده را به ياد حركات قهرمانان خرك حلقه المپيك انداخت ، بنده را بر اين داشت كه به شما توصيه كنم به جاي بازيگري ، خود را به سرعت به فدراسيون محترم ژيمناستيك معرفي نمائيد تا با اندكي ممارست در رقابتهاي ژيمناستيك المپيك 2012 لندن شركت و براي كشور افتخار آفريني كنيد.

DEAD MAN
شنبه 3 مرداد 1388 - 14:51
0
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

ساحره جان من نمیدونم رو چه حسابی شما میخوای لهجه رو بزاری رو حساب فن بیان

لهجه ممکن دربیاد ممکن هم هست درنیاد این فن بیان نیست فن بیان یک بازیگر همون استعداد بیانش در دیالوگ ها هست

شما چند فیلم از ایشون ببینید واقعا گویش رو نمیشه گذاشت فن بیان اسمش رو

و حالا مثلآ اگر پدر ایشون یا مادر گرامیشون که مادر سینمای ایران هستند و همه به ایشون مدیون هستند کم افرادی هستند که مثلا بازی در فیلم این عزیزان چیز کمی باشه

باران در تمام فیلمهاش نشون داده بازیگر حرفه ای هست

این عزیزانی که شما گفتید همه محترم هستند ولی خیلی خیلی زیاد با باران فاصله دارند

این عزیزان حتی هنوز صحنه تئاتر رو تجربه نکردند

نظری که میدید کاش با فکر بود و همینطوری نمیگفتید

کنعان و گیس بریده و دیوار .... قدرتی دیدید شما در این فیلم ها از این بازیگران

باران کوثری تنها بانوی سینما هست که در سناریوهای ضعیف هم خودش رو میتونه نجات بده!!!////(میزاک)

باران رو بنده ندادم لقب بانوی سینمای ایران رو بهش خود این منتقدان عزیز که خیلی ها هم با ایشون سر جنگ دارند دادند(نمونه اش تو همین سایت نیما حسنی نسب)

هر وقت خواستید پی بزرگی رخشان بنی اعتماد ببرید و بزرگی و بانویی باران عزیز کافی است باری دیگر خون بازی رو تماشا کنید

احترام به رخشان بنی اعتماد احترام به هنر ارزنده این کشور هست

شما یکطوری راجب آقای کوثری و خانمشون گفتید که مثلا چه خبر هست

این عزیزان هر وقت کاری ساختن درخشیده

مگر بالاتر از رخشان بنی اعتماد کسی رو میشناسی///

در ضمن شما اگر بخواین از نظر ریاضی هم حساب کنید 45 % فیلماش با کارگردان های دیگر هست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شما حامد بهداد رو دوست دارید کمی به طرز فکر ایشون هم نزدیک بشید فقط طرفداری کورکورانه نکنید

حامد آدم رکی هست که قابل پیش بینی نیست شما میخواین ایشون رو محدود کنید

حداقل به کالیبر ایشون نزدیک بشید

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

موفق باشید

سیاه
شنبه 3 مرداد 1388 - 15:1
7
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

من دیگه حاضرم شرط ببندم این dead man یا باران کوثری هست یا صد در صد دوستی یا ....

اینقدر که ایشون آمار دارند سینمای ما نداره که هیچ سایت های مختص تئاتر هم ندارند

الان دستش هم زخم بشه این میدونه///

شایدم آقای کوثری باشه

همه هم که طرح دوستی برزید سریع باهاش

این جکو جوون ها تو سینما حال حالا ها کار داره تا جا بیفتن

فقط عزت ا.. انتظامی

dead man شما همه رو میکوبید بعد .....

((( راستی تسلیت میگم نیما حسنی نسب عزیز )))


شنبه 3 مرداد 1388 - 19:47
-5
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

با سلام.

حامد بهداد بازیگر بسیار موفقی است ولی احساس می کنم خیلی غلو و اغراق در بازیش به چشم می خوره که اتفاقا همین حرکات اغراق آمیز باعث محبوبیتش شده.امیدوارم مسعود کیمیایی در فیلم محاکمه در خیابان بازی متعادل شده ای از این پسر خوب سینمای ایران گرفته باشد.

پيمان
دوشنبه 5 مرداد 1388 - 23:43
-2
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

اين مالك هم مشكل روحي رواني داره ها

پربار :))

علیرضا
سه‌شنبه 6 مرداد 1388 - 2:55
6
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

این تئاتر را پریشب دیدم. داستانش آشفته بود و در واقع وجود نداشت. تم معناگرایی داشت و در واقع بی هویت بود. سارا ریحانی در بین بازیهای دیگران، خارج می زد و گویا داشت در یک فیلم سینمایی، زیر پوستی بازی می کرد! حامد بهداد هم فرقی با بازیهای سینماییش نداشت. فضای کار هم ناگهان عوض می شود و به سبک تئاترهای روحوضی در می آید. در این بین اما بازی جواد نمکی معرکه و کولاک است. خانوم پانته آ بهرام هم مثل همیشه در عرصه تئاتر، یک سر و گردن از سایرین بالاترند و معادل استاد و محشر. باران کوثری هم جای کار دارد در عرصه ی تئاتر. به هر حال حقیقت آشکاریست که اگر این بازیگران مطرح سینما در این تئاتر هذیانی و وقت تلف کن و کاملا بی حساب و کتاب حضور نداشتند، به جای آنکه هر شب 200 نفر بیننده بیایند و حتی پله های سالن را هم پر کنند، بینندگان به شبی 10 نفر هم نمی رسیدند...

نگار
سه‌شنبه 6 مرداد 1388 - 4:6
0
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

من نميدونم كي ما ميخوايم حرف زدن رو ياد بگيريم؟؟؟ واقعا ؟؟؟

واقعا نميفهمم تئاتر به اين زيبايي رو ول كرديد و گير داديد به اين كه حامد بهداد مغرور هست يا نيست؟؟ باران كوثري بازيگر خوبي هست يا نيست؟؟

واقعا مسخره است...

باران گفته كه :" براي من روي صحنه رفتن تامين كردن بخشي از تمايل شديد بازيگري است..اين كارو سينما براي من انجام نميده...."اون بازيگري رو دوست داره و داره براي رسيدن به خواسته ها و هدفش تلاش ميكنه...بقيه ي بازيگراني هم كه گفتيد مثله ترانه و گلشيفته هم بازيگران خوبين و اونا هم دارن تلاش ميكنن تا از اين جايي كه هستن بالاتر باشن... حالا چرا چون يكي رو دوست داريد خيلي راحت شخصيت و بازي خوبه ديگران رو زير سوال ميبريد؟؟؟؟خب سليقه ها فرق داره و چقدر خوبه كه ما احترام گذاشتن به نظرهاي ديگران رو ياد بگيريم...اميدوارم روزي برسه كه ياد بگيريم!!

و اما حامد بهداد...واقعا خسته نشديد؟؟؟ هر جا مطلبي از حامد بود سريعا عده اي موضع گرفتن كه مغروره،ازش بدم مياد...مغروره،ازش بدم مياد...بابا اصلا به قول شماها مغرور! شماها ميگين غرورتو بذار كنار چون ميري و دووم نمياري و...؟ يا ميگيد من حامدو دوست دارم اما غرورش رو نه ؟ خب اين آدم دوست داره اينجوري زندگي كنه...اينجوري باشه...همه ي ماها هزارجور عيب و ايراد بدتر داريم...ديگه كاري به بازيش ندارين همش در مورد غروره آقاي بهداد صحبت ميكنيد ؟؟؟

اصلا غرور بهش ضربه ميزنه خب به خودش ميزنه...آخه به شماها چه؟ ماها به عنوان يه تماشاگر فقط ميتونيم بازي هاي بازيگران رو ببينيم و بگيم از بازي فلاني خوشم مياد يا برعكس...اينو در جواب به افشين ميگم كه گفتي فرض كن كسي مصاحبه رو نخونده باشه يا...

كسي كه دوستدار سينما باشه فيلم رو ميبينه و بازي هاي خوب رو تشخيص ميده...

نميخوايم كه روانشناسيه بازيگران رو اينجا بكنيم كه؟؟؟ اگر هم بخوايم اين كارو بكنيم نميتونيم! چون از نزديك هيچكدوم از اونها رو آنچنان كه بايد نديديم و با چند كلمه حرف زدن هم نميشه پي به شخصيت كسي برد...پس واقعا دست از اين كارا بر داريد...

واسه يه بارم كه شده در مورد بازي هاش نه خصوصيت رفتاريش صحبت كنيد...بگيد من از اين بازي توي اين تئاتر خوشم نيومد به خاطر بيان..به خاطر بدن و ...يا از اين بازيش خيلي خوشم اومد چون نشون داد بازيگر توانايي كه تونست توي تئاتر اونم چنين تئاتري كه كاملا بر روي تمركز تاكيد داره بازي خوبي كنه...

اونوقت ميشه كامنت ها و نظرها رو خوند و چيزي نوشت...

همين...

مريم
سه‌شنبه 6 مرداد 1388 - 14:36
-5
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

ما كه واسه خاطر بازي پانته‌آ بهرام رفتيم نه جناب آقاي بهداد، البته بازي ايشون از باران كوثري بهتر بود ولي متاسفانه استعداد خاصي در هيچكدوم ديده نشد(كوثري و بهداد)

براي من اعتماد به نفس اين آقا خيلي جالبه! البته خوبه كه آدم الگوهايي مثل بیضایی، تقوایی، شاملو و گلستان و ژان لوک گدار داشته باشه ولي اينكه خودش را با اونا هم رده بدونه بيشتر به توهم نزديكه....در كل بازيهايي كه توي تلويزيون سينما و تئاتر از ايشون ديدم فقط كافه ستاره بود كه به عنوان يه چهره جديد بازي خوبي كرده بود. بعد از آن، همه بازيهاشون خيلي نمايشي و اغراق شده به نظر مي رسيد.

هلیا
پنجشنبه 8 مرداد 1388 - 15:54
-4
موافقم مخالفم
 
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع می‌کنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان

حامد بهترین هست وبهترین میمونه اصلا هم مغرور نیست و این حرفها همهش چرنده


چهارشنبه 11 شهريور 1388 - 13:9
3
موافقم مخالفم
 
گزارش تصویری سایت «سینمای ما» از واکنش‌های عجیب حامد بهداد در نشست مطبوعاتی نمایش تازه‌اش

ناز شصتت کاپیتان !

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       









  سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
Page created in 2.32390189171 seconds.