دانلود

تحلیل کارنامه بازیگری فرامرز قریبیان؛ : یخ دلپذیر :: سينمای ما ::

   






تحلیل کارنامه بازیگری فرامرز قریبیان؛
یخ دلپذیر

سینمای ما - مسعود حکم‌آبادی:‌ کمتر کسی در سینمای ایران پیدا می‌شود که پیشنهادهای وسوسه‌انگیز تئاتری و تلویزیونی او را تحریک به حضور در قاب جادویی یا روی صحنه نکند اما واقعیت اینجاست که فرامرز قریبیان بعد از گذشت 34سال از حضورش در سینما، پذیرفت تا در تلویزیون ظاهر شود. شخصیت هنری قریبیان «از این شاخه به آن شاخه پریدن» را تداعی می‌کند، همانطور که او همه کارهای سینمایی اعم از بازیگری، کارگردانی، طراحی لباس، سرمایه‌گذاری و تهیه‌کنندگی را تجربه کرده و موفق و ناموفق در کارنامه‌اش دیده می‌شود، اما خود قریبیان از این انتخاب‌ها ناراضی نیست، همانطور که گفته است: «معتقدم کارهای زیر متوسط هم بازی کرده‌ام، اما همه اینها آگاهانه بوده و مربوط به حرفه بازیگری می‌شود، من فیلم‌هایی که خوب نبودند را آگاهانه بازی کردم، به دلیل اینکه فکر می‌کردم فروش خوبی خواهند داشت».
کیمیایی، پیردوست و...
فرامرز قریبیان یکی از انشعابات گروه سه نفره کیمیایی، پیردوست و خودش است که منهای یکی که به سمت کارگردانی رفت و دیگری بازیگر شد، او هر دو عرصه را تجربه کرد. او بعد از «بیگانه بیا» به آمریکا‌ رفت و به‌رغم اینکه دستیاری کیمیایی در «قیصر» به او پیشنهاد شد، در آنجا ماند تا اینکه به پیشنهاد بازی در «زخمی‌ها» جواب مثبت داد اما بعد از بازگشتش به ایران ساخت این فیلم منتفی شد، اما سال 52 دست به دست رفیق گرمابه و گلستانش در «خاک» ظاهر شد و بعد از آن، موفقیت چشمگیر او در «گوزن‌ها» او را به اوج شهرت رساند.
قریبیان با این سه فیلم نشان داد که چهره و میمیک او خوراک فیلمفارسی‌های دهه 50 است. او اما در همین دهه جز «خاک» و «گوزن‌ها» 10 فیلم دیگر به همین سبک بازی کرد که جز «غزل» و بازی درخشانش در کنار محمدعلی فردین ثمره دیگری برایش نداشت.
بعد از این دهه، قریبیان نشان داد که تمایلی به بازی در نقش‌های فرعی ندارد و برای همین هم در 16فیلمی که در دهه 60سینمای ایران بازی کرد، اکثرا در نقش‌های اصلی ظاهر شد و توانست برای نقش‌آفرینی دلچسبش در «ترن» سیمرغ بلورین جشنواره فجر را از آن خود کند. این فیلم و «سناتور» اوج کارنامه بازیگری قریبیان در این دهه به حساب می‌آیند که اتفاقا خودش هم از آنها به نیکی یاد می‌کند.
تلخ‌ترین تجربه
اما بارز‌ترین سال هنری او در این مدت سال 65 بود. او نخستين و تلخ‌ترین تجربه کارگردانی‌اش را رقم زد. قریبیان با حضور عبدالرضا اکبری و کاظم افرندنیا، «جدال در تاسوکی» را ساخت. این تجربه آنقدر برای او تلخ بود که تا 9سال به پشت دوربین بازنگشت. خود او هم ظاهرا زیاد این فیلمش را جدی نگرفته است که در یکی از گفت‌وگوهایش اذعان می‌کند «جدال در تاسوکی» را فقط برای این ساخته که به نوعی وارد حیطه کارگردانی شود! قریبیان 50ساله اما بیست‌و‌چهارمین سال بازیگری‌اش را خاطره‌انگیز شروع کرد و در یکی از آثار درخشان کیمیایی ظاهر شد. بازی بی‌نظیر او در «رد پای گرگ» فارغ از اینکه ثابت کرد قریبیان در این سن به دوران بلوغ هنری خود رسیده نشان داد که جنس سینمای کیمیایی را هم خوب می‌شناسد. سکانس فوق‌العاده اسب‌دوانی قریبیان در خیابان‌های تهران که الحق با بازی او جلا گرفته بود، هنوز هم به عنوان یکی از برترین صحنه‌های کارگردانی حداقل در سینمای دهه 70شناخته می‌شود.
قریبیان بعد از اوجی که با «رد پای گرگ» برای خود رقم زد یک نقطه عطف دیگر را در کارنامه‌اش به جای گذاشت و آن بازی در اولین و تنها نقش کمدی‌اش در «دو نفر و نصفی» ساخته یدالله صمدی بود. او بعد از این فیلم هیچگاه در نقش کمدی ظاهر نشد و سال 70را با چهار فیلم به پایان رساند.
ساخته برجسته امیر قویدل که از بارز‌ترین آثار کارگردان هم به حساب می‌آید، سیمرغ بلورین فجر یازدهم را برای قریبیان به ارمغان آورد. او در یازدهمین جشنواره فیلم فجر با دو کار «بندر مه‌آلود» و «ردپای گرگ» حضور داشت اما داوران، هنرنمایی او در فیلم قویدل را بر بازی زیبایش در فیلم کیمیایی ارجح دانستند و قریبیان بعد از 5 سال مجددا بر قله بازیگری ایران نشست و در اوایل پنجاه و یکمین سال زندگیش سیمرغ بلورین بهترین بازیگری فجر را
از آن خود کرد.
می‌خواهم زنده بمانم
نه «ترانزیت» و نه «آخرین خون» نتوانستند سرنوشت خوبی را در سال 72 برای قریبیان رقم بزنند و او آرام و بی سر و صدا این سال را به پایان رساند تا باز با موجه‌ترین اثر ایرج قادری به هنر بازگردد. «می‌خواهم زنده بمانم» به‌علاوه «تجارت» به‌رغم اینکه نتوانستند خاطره بازی خوبش در «رد پای گرگ» را زنده کنند، اما باعث شدند تا دوباره او دوران اوج خود را حتی از پله اول شروع کند.
اما سال 74 برای قریبیان سال دیگری بود. او بعد از 9سال دوباره تصمیم گرفت تا کارگردانی را تجربه کند و در همین سال، دومین فیلم خود را کارگردانی کرد. «قانون» یک فیلم پلیسی معمولی بود که برای قریبیان امتیازی به حساب نمی‌آمد، فقط همین که او دوباره روی صندلی کارگردانی نشست و البته برای نخستین‌ و آخرین بار طراحی صحنه فیلم را نیز تجربه کرد. البته در «قانون» هوای بازیگری او را رها نکرد و خودش نقش اول فلیمش را ایفا کرد که البته همگان معتقدند، عمده‌ترین دلیل عدم موفقیت فیلم هم همین بود. خود قریبیان در این باره گفته است که از اول قرار بوده فقط بازیگر فیلم باشد، ولی چون تهیه‌کنندگان با کارگردان به توافق نرسیدند او کارگردانی «قانون» را هم
عهده‌دار شده است.
خداحافظ تختی، خداحافظ قریبیان
وقتی همکاری او با زنده‌یاد علی حاتمی در «جهان پهلوان تختی» میسر نشد، قریبیان هم دیگر آن بازیگر سابق نشد و سه سال را با 10 فیلم در لفافه عبور کرد تا دوباره با «مرد بارانی» ساخته ابوالحسن داوودی خودش را نشان داد. در جمع بازیگران این فیلم، قریبیان پیشکسوت به حساب می‌آمد و نقش اصلی را هم داشت تا اینکه موفق شد برای ایفای نقش در این ملودرام خوش ساخت، سیمرغ بلورین هجدهمین فجر سینمایی را از آن خود کند. اما قریبیان در سومین و آخرین تجربه کارگردانی‌اش توانایی‌هایش در این امر را در سال 1378 با فیلم «چشم‌هایش» به همگان ثابت کرد؛ فیلمی شسته رفته با فصل‌هایی ماندگار با نگاهی به داستان «داش آکل» صادق هدایت. او بارها تاکید کرده که اگر باز هم قرار باشد فیلمی بسازد حتما در سبک و سیاق «چشم‌هایش» خواهد بود.
قریبیان در سال 80 نخستین‌ حضورش در تلویزیون را نا موفق شروع کرد. سریال نه چندان پرمخاطب «نیستان» آغاز حضور او در رسانه ملی بود، جایی که قریبیان بعد از یک ریسک ناموفق، دوباره شانسش را برای بازگشت به پرده نقره‌ای امتحان کرد، اما ظاهرا کمی دیر شده بود و بعد از بازی زیبایش در دو فیلم پیاپی از اصغر فرهادی دیگر نتوانست به دوران اوج خود بازگردد. او در همین دوره بود که بازی در «رویای خیس» را پذیرفت اما با استدلال جالب خودش: «با توجه به اینکه سال گذشته کاری نداشتم، دیدم اگر این کار را هم نکنم امسال هم بیکار بمانم!» او از بیکار ماندن ابراز نگرانی کرده و گفته ممکن است از خاطره‌ها محو شود و «چه دردناک است که کسی در سینما سراغت نیاید...».
رئیس شکست خورده
او بعد از «رویای خیس» دوباره دستش را به کیمیایی داد تا در یکی از نازل‌ترین آثار او به زعم منتقدان و یکی از بهترین آثار کیمیایی در نظر قریبیان ایفای نقش کند. «رئیس‌» نتوانست در گیشه توفیقی به دست بیاورد و این به عقیده قریبیان یک پوئن منفی برای یک اثر سینمایی محسوب می‌شود. بعد از این اتفاق و حضورش در چند اثر دیگر، خودش متوجه شد که حالا بد نیست دوباره رویش را به سمت رسانه ملی بگرداند. او برای دومین‌بار تجربه شیرین بازی در تلویزیون را برای خود در سریالی از سیروس مقدم رقم زد و نقش اصلی «حسرت» را پذیرفت تا مردم فرامرز قریبیان را در نقش یک پدر مصمم و جدی بپذیرند. او سپس مشابه چنین نقشی را در «آخرین دعوت» ایفا کرد؛ نقشی که بدون تعارف باید گفت یک درجا زدن به تمام معنا بود، طوری که بازی قریبیان در این مجموعه تحت تاثیر هنرنمایی حامد بهداد جوان قرار گرفته است. باید گفت که قریبیان نتوانست از پس سکانس‌های دو نفره و بازی‌های حسی «آخرین دعوت» برآید و در واقع او با حضورش در این سریال ثابت کرد که مخاطبان سینما و تلویزیون دیگر نباید منتظر نقش متفاوتی از او باشند. فرامرز قریبیان یک آدم جدی و گهگاه خشن است که شاید هیچگاه عوض نشود. علاقه او به چنین نقش‌هایی باعث شده او پیشنهادات تئاتری‌اش را هم رد کند: «هیچ وقت علاقه نداشتم کار تئاتر انجام بدهم و خودم را بازیگر سینما می‌دانم و از بازیگر سینما بودن هم لذت‌ می‌برم و عشق من به این حرفه است. تئاتر از حوصله من خارج است و هیچ وقت هم وسوسه نشدم آن را تجربه کنم».
پس از سال‌ها...
فرامرز قریبیان یک بار دیگر در سریال «پس از سال‌ها» همان بازی همیشگی را از خودش به نمایش گذاشت؛ بازی‌ای که کمتر در آن شاهد عکس‌العمل‌های مختلف بودیم. البته گفتنی است که این بازی تنها متعلق به قریبیان است و پس از این همه سال حالا دیگر مخاطب هم عادت کرده که او را در اینگونه نقش‌ها ببیند.
فرامرز قریبیان در سریال «پس از سال‌ها»، ایفاگر نقش «علی‌اکبر» بود؛ فردی که پس از 30 سال دوباره و در یک اتفاق خاص به دختر مورد علاقه‌اش در جوانی برمي‌خورد که نقش مقابل او را فاطمه گودرزی
ایفا می‌کند.
قریبیان در این مجموعه یک شاخصه دیگر هم داشت و آن این بود که بشدت حس دلسوزی مخاطب را با خود همراه می‌کرد چرا که او بشدت در عشقش شکست خورده بود و به خاطر مهری که با «ثمن» (دختر مورد علاقه‌اش) بسته بود دیگر ازدواج نکرده بود. به هر حال این مساله خود جای تعمق زیادی دارد.
قریبیان در سریال پس از سال‌ها اگرچه بازی قوی‌ای از خود نشان نداد اما نسبت به کارهای دیگر او که در این اواخر از شبکه‌های مختلف پخش شده است دیدنی‌تر و جذاب‌تر بود که در این مورد حضور اکبر خواجویی به‌عنوان کارگردان را نیز نمی‌توان
نادیده گرفت.
تکرار دوباره
پس دوباره بخوانید؛ فرامرز قریبیان نه تئاتر بازی کرده و نه نقشی غیر نقش‌های کلیشه‌ای که از او می‌بینیم. تنالیته صدای او برای همه این نقش‌ها یکی است، حتی حس درون چهره‌اش هم زیاد توفیری نمی‌کند، خودش می‌گوید، تمام حس بازی‌اش را از طریق چشم‌هایش بروز می‌دهد و البته معتقد است که نوع و سبک بازی‌اش آمریکایی است اما با همه این تکرارها، او کاراکترهای سرد و یخزده‌اش را در دل مردم جا می‌کند. می‌گویید نه؟ یک بار دیگر از اول این مطلب را بخوانید.


منبع : وطن امروز

به روز شده در : جمعه 26 تير 1388 - 22:18

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

مهسا
شنبه 27 تير 1388 - 10:3
3
موافقم مخالفم
 
یخ دلپذیر

فرامرز قریبیان بدون شک یکی از اساتید بازیگری ایران است. کاراکترهای او به هیچ وجه سرد و یخزده نیستند! زیراکه هیچ یخی مخصوصا در فصلی غیر از تابستان دلپذیر نیست ولی او همیشه دلپذیر بوده.

فقط امیدوارم در انتخاب نقشهای تلویزیونی اش وسواس بیشتری از خود نشان دهد. "پس از سالها" نسبت به سایر کارهای تلویزیونی اش درخشان تر و زیباتر بود. همان فرامرز قریبیان منحصر به فرد و دوست داشتنی همیشگی با همان چشمان جادویی!

حمدالله مستوفي
يکشنبه 28 تير 1388 - 5:40
-5
موافقم مخالفم
 
یخ دلپذیر

بابا بي خيال فرامرز.

از جمشيد هاشمپور بگيد.

بازي ايشان در نقش هاي ماندگار زينال بندري و صندل زابلي بسيار بياد ماندني و آموزنده بود.

جمشيد دوست داريم.

سپورا
يکشنبه 28 تير 1388 - 9:8
7
موافقم مخالفم
 
یخ دلپذیر

قریبیان با این سریالهای در پیت تلویزیون خودش رو خراب کرد و از سکه انداخت. یک زمانی خیلی دوستش داشتم اما الان نه.

فریدون
يکشنبه 28 تير 1388 - 19:18
10
موافقم مخالفم
 
یخ دلپذیر

فرامرز قریبیان رو خیلی دوست داشتم تا زمانی که خیلی راحت خودش رو توی تلویزیون با این سریالهای ضعیف و بی محتوا به حراج گذاشت. از اون زمان دیگه بهش فکر نمی کنم. حیف از این کارنامه درخشان که به این راحتی خرابش کرد. متاسفم.

محمدرضا كلانتر چاهوكي
يکشنبه 28 تير 1388 - 19:27
-6
موافقم مخالفم
 
یخ دلپذیر

صدا جزئي از بازي است ; پس نبايد نقش دوبلورها را در به چشم آمدن تعدادي از بازي هاي فرامرز قريبيان - و ديگران - فراموش كرد.

منوچهر اسماعيلي ( خاك , سفير , سناتور , ترن , مرگ پلنگ, ...)

جلال مقامي ( غزل , آوار , گمشده , دلار , فيل در تاريكي , ...)

حسين عرفاني ( گوزن ها ) , سعيد مظفري ( انفجار در اتاق عمل )

از جمله كساني هستند كه تاكنون به جاي قريبيان صحبت كرده اند. در دوبله چند فيلم - از جمله بندر مه آلود و يكي از دو نقشش در انفجار در اتاق عمل - خودش صحبت كرد.

كاوس
يکشنبه 28 تير 1388 - 19:36
7
موافقم مخالفم
 
یخ دلپذیر

راستي چرا نقش مهم و ماندگار منوچهراسماعيلي در بعمل آوري و شخصيت سازي نقشهاي بازيگران مهم سينماي ايران به عمد يا سهو ناديده گرفته ميشود.آيا تصور بازي قريبيان در سناتور و ترن و بسياري از آثار ايشان و جمشيد هاشمپور - در عمده فبلمهايش-بدون صداي اسماعيلي ممكن است.فكر ميكنم الان علي رغم ميل باطني استاد اسماعيلي بايد نقش مهم و پررنگ او را در دهه هاي 40و50و60 تا اواسط دهه70 مورد بررسي قرار داد كه اين خود نشاندهنده وجود ستاره اي بي بديل و در سايه است كه همپاي بازيگران نامدار سينماي ايران نقش آفرين بوده است.

پوریا پورزند
دوشنبه 29 تير 1388 - 17:4
5
موافقم مخالفم
 
یخ دلپذیر

بزرگترین اشتباه فرامرز خان قریبیان رفتن به تلویزیون بود. چه فایده ای براش داشت؟ خودش رو به راحتی خراب کرد. شاید دیگه اون نقش های دهه شصت و هفتاد بهش پیشنهاد نشه اما قبلا نشون داده که می تونه کارگردان خوبی باشه. "چشمهایش" یکی از بهترین فیلمهای بعد از انقلابه. فرامرز قریبیان به جای خراب کردن خودش در تلویزیون باید کسی مثل ایست وود رو الگو و سرمشق خودش قرار میداد نه راحت طلبی و...!

اما منوچهر اسماعیلی عزیز. این نکته ای رو که محمدرضا کلانتری و کاووس به اون اشاره کردن بیشتر در مورد بازیگران زمان شاه صدق می کنه و کمتر در مورد قریبیان و هاشم پور. مثلا هاشم پور خودش هم صدای خوبی داره. و یا قریبیان با دوبلور یا بدون آن همینی هست که هست.

محمدرضا كلانتر چاهوكي
دوشنبه 29 تير 1388 - 21:40
62
موافقم مخالفم
 
یخ دلپذیر

جناب آقاي پورزند

شما نوشته اي اشاره هاي من و كاووس بيشتر درباره بازيگران زمان شاه صدق مي كنه و كمتر درمورد قريبيان و هاشم پور. مگر اين دو جزء بازيگران قبل از انقلاب نيستند ؟! با قاطعيت مي گويم كه دست كم در سي سال گذشته در كانديدا كردن و جايزه دادن به بسياري از بازيگراني كه دوبلور به جايشان صحبت كرده ;

دوبله شان بسيار بسيار تاثير داشته است. مثال بياورم ؟ : قريبيان در سفير , پروانه معصومي در هر سه فيلمي كه جايزه گرفت , اسماعيل محمدي و مهري مهرنيا در تنوره ديو , داريوش ارجمند در ناخداخورشيد , جهانگير الماسي در ويزا , رويا نونهالي در عروسي خوبان , جعفر دهقان در حماسه مجنون , يوسف مراديان در شاهزاده ايراني ( اتفاقا اين مورد را يكي از اعضاي هيات داوران تاييد كرده بود البته با قيد صد در صد نه بسيار بسيار ) و نمونه هاي

متعدد ديگر. من منكر صداي خوب امثال جمشيد هاشم پور نيستم اما نقش دوبلور ها را هم در به چشم آمدن بضي از بازيها نمتوانم ناديده بگيرم.

پسوند
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 18:56
5
موافقم مخالفم
 
یخ دلپذیر

صد در صد منکر کمک دوبلورها نمی شود شد. آما شما هم فراموش نکنید که بازی قریبیان در ردپای گرگ/ نسخه اصلی تجارت. مرد بارنی. رقص غبار و شهر زیبا بر اساس توانمندیهای همین بازیگر صورت گرفته. هنرمند در این کشور تامین مالی نیست و اگر ایشون هم رفته کارای در پیت در تلویزیون بازی کرده حتما جاش پول خوبی گرفته. نوش جونش چون آدم از فیلمهای هنری زندگی اش نمیگذره.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���