دانلود

دو یادداشت امیر قادری درباره «عیار 14» و جلسه مطبوعاتی فیلم «میزاک»؛ : سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی :: سينمای ما ::

   






دو یادداشت امیر قادری درباره «عیار 14» و جلسه مطبوعاتی فیلم «میزاک»؛
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

سینمای ما - امیر قادری:‌ آخیش. جشنواره اگر همین فردا تمام شود، من یکی حداقل تا به این جا یک فیلم مورد علاقه را دارم. عیار 14 به کارگردانی پرویز شهبازی. فیلم خیلی خوب و کار شده و حساب شده ای است که مثل ساخته قبلی فیلمساز یعنی نفس عمیق هنوز عزیز، در عین حساب شدگی، حس زندگی درون آن از بین نرفته است. خطر اصلی که فیلم را تهدید می کند، این است که با نفس عمیق مقایسه اش کنید. نفس عمیق فیلم نسل ما بود. باهاش زندگی کردیم. هم سینما یاد گرفتیم و هم وجود خودمان را دیدیم که در تار و پودش تنیده شده بود. الان که دوباره فیلم را نگاه کنید، پاره هایی از روح و گوشت و پوست و خون مان را می بینید که لای صداها و تصاویر فیلم جا مانده است. آخر همه اش هم کیفیت سینمایی اثر نبود. و حالا اتفاقا با یک فیلم سینمایی طرفیم. سینما برای سینما. همه چیز از این جا شروع می شود و البته به خیلی جاهای دیگر می رسد. این یک جور فیلمسازی است که باید در سینمای ایران جا باز کند و جا بیفتد. این که فیلمساز پروژه ای را انتخاب کند و به بهترین شکلی به نتیجه برساند. پروژه ای که مشخصات خاص خودش را دارد و باجی به موفقیت های قبلی فیلمساز نمی دهد. نفس عمیق آن قدر بزرگ شد که دست و پای شهبازی را برای سال های سال بست. اما حالا عیار 14 راه را باز کرده است، به عنوان فیلمی که به هیچ عنوان گامی به عقب برای فیلمساز محبوب ما به حساب نمی آید، که در بسیاری از موارد، یک پیشرفت هم هست.

این پنج سال انتظار بعد از نفس عمیق به کنار، یکی دو سالی هم که از آغاز پروژه عیار 14 می گذرد به جای خود، این چند روز اخیر برایم قدر یک سال گذشت. و تا ظهری که فیلم را نشان ما دادند، کف دست هایم عرق کرده بود. مدام نگران بودم که نکند سوتی بشود. که فیلم شهبازی درنیامده باشد. چه ربطی به من دارد؟ خب این حس که فقط مربوط به شهبازی نمی شود. همین الان دل توی دل ام نیست که نکند حرامزاده ای ضایع، تازه ترین فیلم کوئنتین تارانتینو و دشمن ملت به کارگردانی مایکل مان در 2009 اکران شوند و فیلم های خوبی نباشند. این بخشی از زندگی پر از لذت و هراس ما منتقدهاست. و حالا که می بینم آقای کارگردان و عیار 14اش از این آزمون سربلند بیرون آمده اند، خیال ام حسابی راحت شده است. حالا با فیلمی طرفیم که می توانیم پایش بایستیم. که چند بار تماشایش کنیم. و حرف ها داریم که درباره مضمون اش، درباره حال و هوای مدرن پنهان شده درون روایت کلاسیک اش. که این فیلم شهبازی هم باز به شکل غریب و پیچیده ای، در بی زمان و بی مکانی اش، نشانه های مهمی از دوران خودش را دارد. به خصوص که این احتمالا تنها فیلم سینمایی امسال است که از زمین شروع می کند تا به آسمان برسد، ار درون آدم های گناه کارش شروع می کند تا بعد به جامعه اطراف برسد. از خود سینما شروع می کند تا به تمام جهان برسد. عیار 14 یک جهان اگزیستانسیالیستی تمام عیار است.

خب. حالا دیگر خیال ام راحت شد. می توانم برسم به باقی جشنواره. حالا دیگر با عیار 14 فیلمسازی داریم که می توانیم با خیال راحت یک پروژه را در اختیارش بگذاریم و محصول تحویل بگیریم. فیلمسازی که هر پروژه ای را با مقتضیات خاص خودش می سازد و به نتیجه می رساند. از مقام یک تکنیسین شروع می کند و بعد تبدیل می شود به یک هنرمند، به یک فیلسوف و هر چیز دیگری که بخواهید اسم اش را بگذارید. وای تازه یادم افتاد به بازی های فیلم. این بهترین محمدرضا فروتن تاریخ سینماست + یک پوریا پورسرخ درجه یک و کامبیز دیربازی که وقتی زبان باز می کند و بازی اش شروع می شود، عیار 14 را به ثمر می رساند. درست همان جای فیلمنامه که به سنت نفس عمیق، یک تغییر زاویه دید شاهکار در مسیر روایت داریم. مثل همان کاری که شهبازی با تغییر مسیر داستان به سمت آیدا کرد، وقتی سر چهار راه منتظر منصور بود.

چه قدر حرف دارم درباره عیار 14 که بزنم و بنویسم. مشکل ام فقط این است حالا که این حرف ها را زده ام، دل ام برای تماشای نفس عمیق یک ذره شده است. و کاش می شد سالن سینمایی جایی پیدا کرد که بشود عیار 14 را یک بار دیگر دید. فقط با یک کاری کنیم که شهبازی فیلم بعدی اش را در شرایط خیلی بهتری بسازد. او قابلیت اش را دارد. حیف است برای این سینما که احتمالا بهترین فیلم سال اش (البته هنوز چند امید دیگر تا آخر جشنواره مانده) سکانسی که می خواست جگرمان را حال بیاورد، سکانس یک انفجار بزرگ که حالا تعریف اش را نمی کنم، در چنین شرایطی با چنین امکاناتی از آب درآورد... این از این، و بعد این که راستی؛ فیلم برای تمام رفقای نفس عمیق باز هم یک نما دارد؛ جایی که از دل پنجره برف زده، دختر را می بینیم که ماشین مرد را هل می دهد و مرد قصه ما که... لامصب هنوز می ترسد. همچین دختری باهاش است و هنوز می ترسد. پس مکافات اش مرگ است.


...و یادداشتی درباره جلسه مطبوعاتی میزاک؛ به خدا می‌خواهیم بچه‌های خوبی باشیم، ولی...

امروز اتفاق‌های جالبی در سینما فلسطین و جلسه مطبوعاتی فیلم «می‌زاک» افتاد. پس فرمت همیشگی این ستون را به هم می‌زنم. این شماره «ترین»ها نخواهیم داشت. حرف‌های دیگر و مهم‌تری داریم:

بچه خوب

به خدا دلم می‌خواهد بچه خوبی باشم. عاشق جشنواره فیلم فجرم و دوست دارم تا جایی که می‌شود کمکش کنم. دوست دارم تا جایی که از دستم برمی‌آید، کاری کنم که رونق بیشتری داشته باشد. دلم نمی‌خواهد جنجال درست کنم. همه زورم را می‌زنم که حاشیه نداشته باشم. که همان‌طوری بنویسم که به نفع جشنواره و سینما و کشورم باشد اما چه‌کار کنیم وقتی بهرام بیضایی «وقتی همه خوابیم» را می‌سازد، تهمینه میلانی «سوپراستار» را و حسینعلی لیالستانی «می‌زاک» را.

نقطه جوش

ما هم آدمیم بالاخره. امشب یکی از مسئولان سینمایی به‌‌م می‌گفت حالا بیضایی عصبانی بوده فیلم ساخته، تو چرا عصبانی می‌شوی چنین مطلبی می‌نویسی؟ ولی آخر ما هم آدمیم. دردمان می‌گیرد وقتی می‌بینیم استاد قدیمی سینما خودخواهی وحشتناکش را که در کیفیت کارش هم تأثیر گذاشته، به عنوان هنر و سواد به ما قالب می‌کند، وقتی بهرام بیضایی از اصطلاح «بازیگر تجاری» به عنوان عبارتی با بار منفی استفاده می‌کند (آخر این چه تقسیم‌بندی واقعاً بی‌سوادانه‌ای است؟ ارزش دانشگاه و خاک صحنه و محیط آکادمیک به جای خود اما کدام یک از این مراکز به تنهایی می‌تواند به بازیگری یاد بدهد که مثلاً ریتم و ژست و «معنا»ی راه رفتن استیو مک‌کوئین روی پرده را تکرار کند؟ بعد مک‌کوئین مثلاً یک بازیگر تجاری است یا هنری؟ اصلاً تجاری یعنی فیلم بد، بعد هنری یعنی فیلم خوب؟) یا وقتی تهمینه میلانی می‌گوید «سوپر استار» را با دلش ساخته، یا آن صحنه‌ای را می‌بینیم که دختر خوب قصه، قطعه ریتمیک را از ضبط درمی‌آورد و جایش آداجوی توماسو آلبینونی می‌گذارد که یعنی این یعنی شروع زندگی بهتر (باور کنید من هم عاشق این قطعه توماسو آلبینونی هستم و از آن هم بهتر، آداجوی ساموئل باربر اما این هیچ دخلی به این ندارد که چقدر این صحنه بدی است). آخر چطور همه این چیزها را ببینیم و صدایمان درنیاید؟ وقتی تمام این بی‌‌سلیقگی‌ها و ریاکاری‌ها و عقده‌ها و اتلاف پول بیت‌المال و کم‌سوادی‌ها را می‌بینیم که در پوشش سواد و هنر و جدیت و فهم و اسطوره و استاد به خلق قالب می‌شود، خیلی سخت است که صدایمان درنیاید. و تازه جشنواره هنوز شروع نشده است.

پول توجیبی

بعد تازه می‌رسیم به فیلم «می‌زاک» که دیگر تیر خلاص بود. حرف‌های داریوش ارجمند درباره عشق و باران کوثری گل در بغل و مترسک بامزه‌ای که کارگردان از محمدرضا فروتن خلق کرده بود و فضای عجیب و غریب و غیر قابل باوری که حسینعلی فلاح لیالستانی ساخته بود؛ این‌ها همه یک طرف، به هر حال لیالستانی قرار است چه تأثیری در سینمای این مملکت بگذارد که به‌ش گیر بدهیم؟ همین که هر چند سال می‌آید و جماعت حاضر در سینما فلسطین را می‌خنداند، از سرمان زیاد است. او هم اگر بخواهد بیاید همه این چیزها را به عنوان هنر و کلاس فلسفه و معناگرایی و جلوه‌هایی از شرق به خوردمان بدهد، باز عیبی ندارد. جایگاه بیضایی را ندارد که بخواهد نفوذی در فضای فرهنگی مملکت داشته باشد، پس حرجی به‌ش نیست. مشکل اما از آن جا آغاز می‌شود که برویم و درباره بودجه این فیلم‌ها کندوکاو کنیم. این که چنین فیلم‌هایی پول ساخته شدنشان را از کجا می‌آورند؟ هیچ مشکلی با این نیست که نهادهای ملی بخشی از بودجه‌شان را صرف کمک به ساخت فیلم‌ها کنند. وقتی نتیجه‌اش این باشد که داریوش مهرجویی مهمان مامان بسازد و رضا میرکریمی «خیلی دور، خیلی نزدیک» و مجید مجیدی هم «آواز گنجشک‌ها»، خب دست‌شان هم درد نکند (هر چند که طبعاً انتظار داریم دامنه این کمک‌ها آدم‌ها و طرز فکرها و نسل‌های گوناگونی را در بر بگیرد و محدود نباشد.) مشکل اما از این جا آغاز می‌شود که پول مملکت را در اختیار سازندگان فیلمی مثل «می‌زاک» می‌گذارند که تحت عنوان اخلاق‌گرایی و معناگرایی و عشق آسمانی و فیلم فرهنگی و هنر، بگیرند و بریزند توی سطل آشغال. همین حرف‌ها را زدیم که بعد اسمش را می‌گذارند جنجال در جلسه مطبوعاتی «می‌زاک». آخر بنیاد فارابی باید پاسخ دهد که چطور پولش را برای ساخت چنین فیلمی هزینه می‌کند. هر برنامه‌ریزی ممکن است اشتباه از کار درآید ولی در مورد این فیلم‌های معناگرا و از این قبیل، چنین اشتباه‌هایی دارد زیاد می‌شود.

سوء تفاهم

اما برگردم به حرف‌های اولم. لطف کنید دوستان و باور کنید که نیت ما خیر است. که تا جایی که امکان داشته باشد، دوست داریم بچه‌های خوبی باشیم. به ما اعتماد کنید. اجازه بدهید حرفمان را درست یا اشتباه بگوییم. نتیجه‌ چنین بحث و جدلی بیشتر به نفع برکت و امنیت ملی است تا وقتی فیلمی مثل «می‌زاک» بسازیم و پایش بایستیم و پز هنر و صداقت و عشق آسمانی را بدهیم.

...و اما حرف آخر

می‌بخشید که ستون امروز کمی تلخ و تند بود. باز خدا پدر عادل فردوسی‌پور را بیامرزد و برنامه «90‌»اش را. همین الان تلویزیون روشن است و عادل دارد به عنوان یک امتیاز منفی، تصاویری از ساندویچ کثیف درست کردن در ورزشگاه اهواز را نشان می‌دهد. و بعدش تندی زیر لب می‌گوید: «فقط نمی‌دانم چرا این ساندویچ‌ها با این وضع درست کردن، این قدر خوشمزه‌اند!» آخیش. جگرم حال آمد. هنوز در دنیا آدم‌های صادقی پیدا می‌شوند که وقتی به مزه‌ای، عکسی، تصویری، لحنی، آهنگی، حرفی بربخورند که حالا به هر دلیلی دوستش دارند، نمی‌توانند جلوی خودشان را بگیرند.


به روز شده در : چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 3:9

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

احسان
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 3:23
1
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

اي واي چرا اين ريختي شدي؟

اين عينك باباي پينوكيو رو از كجا آوردي؟

اراجیف مزمن
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 4:31
-2
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

و چرا شماها یکم همراه و همگام با مردم پیش نمی روید ؟!

هان ؟

بهترین فیلم بخش بین الملل از نظر تماشاچی ها همین وقتی همه خوابیم بود دیگر ؟!!!

می دونم دوست داری متفاوت باشی !

سعید
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 5:21
-3
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

سلام امیرخان,اینقدر حرص نخور.

به هر حال همه فیلمها را چه خوب و چه بد باید دید.

فقط بعضی فیلمها را((بعد از دیدن بسوزان))

رضا از شیراز
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 7:13
1
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

من فیل عیار 14 رو دید ولی انتظارو برآورده نکرد هما فیلم رو که بهتون توصیه می کنم صندلی خالی رو از دست ندهید

افشین
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 9:57
0
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

bah bah belakhare amir khan ie nazare mosbat dad emsal.ma ham ba nazare shoma KAAAAMELAN movafighim.amir shahbazi hesabi zehmat keshide,ino az rang o booie film mishe fahmid.

سینا
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 10:13
0
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

آخه میزاک و طرفداری از اون چه دخلی به "امنیت ملی" داره. که بعد با بحث و جدل بخواد این امنیت خدشه دار بشه یا استحکام پیدا کنه ...

لازم نیست صداتو بندازی تو گلوت و داد بزنی که بچه سر به راهی هستی و هیچ قصد و نیت بدی تو رفتار و کردار و گفتارت وجود خارجی نداره . اگه خلاف این وجود داشته باشه یا این عین حقیقت باشه اصلا چه فرقی میکنه . اصلا بچه خوب یعنی چی و حرف درست چه حرفیه . معیار این نتیجه گیری و خوب و بد کردن اصلا قراره چه کسی و چه چیزی باشه .

فقط نگو جملاتی که اینجا قرار داره تنها مربوط میشه به فیلم آشغال "میزاک" یا در سطح وسیع تر و بعد کلان تر قضیه پدیده مجهول الهویه معناگرایی و روشنفکرنمایی در سینمای ایران که هر آدم ... میتونه بفهمه موضوع سر چیه .

در ثانی به چیه شما باید اعتماد کنیم . مطمئنا مقصود از این جمله این نبوده که هر فیلمی که شما و دوستتان بپسندید حتما و یقینا باید فیلم خوبی باشه و ما هم باید بدون چون و چرا نظرات شما را بپذیریم . پس معنای اعتماد یعنی چه ؟ یعنی ما قصد نابودی سینما را نداشته و نداریم و قرار نیست که با انگیزه های شخصی و تحلیل های فرامتنی یک فیلم با معیارهای درست سینمایی را از عرش به فرش بکشانیم و لگد مال کنیم تا آنگونه که دوست داریم و با عقایدمان سازگاری دارد فیلمی ساخته شود و از این رو قصد تزریق نوع خاصی از بیان سینمایی و سلیقه سازی محتوایی در نزد مخاطبین عام سینما را نیز اصلا و ابدا نداریم. اگه این صورت دوم صحیح است و تمامی بحث و جدل ها فقط و فقط مربوط است به ذات سینما و فرم روایی آن و مناقشه بر سر راه و روش صحیح و ناصحیح فیلمسازی ( که یقین دارم اینچنین است ) ربط این موضوع به بحث امنیت ملی کجای این تفکر قرار میگیرد.

اینجا است که اعتماد شکل دیگری به خود میگیرد و موجب میشود که بار دیگر بپرسیم اعتماد به چه چیزی . اعتماد به این که بچه خوبی هستید ؟ و باز ناچاریم بپرسیم معیارهای بچه خوب بودن چیست و طریقت رسیدن به آن با نگاه به چه مصادیقی امکان پذیر است .

نیت خیر در باب سینما یا در باب "امنیت ملی" !

آیا این گردن کج و آن نگاه معصومانه و آن ... میتواند اندکی بیانگر مفهوم "بچه خوب" و "اعتماد" باشد یا من اشتباه میکنم .


چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 10:29
-3
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

آقای قادری کم کم به شما شک می کنم!

باور کنید این همه طرفداری از عیار 14 از منتقدی که شخصا نقدهایش را دوست دارم و دنبال می کنم بعید است.

خوب است که شهبازی یکی مثل شما را دارد!!!!!!!

عماد
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 11:8
2
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

عیار14 و بازی محمد رضا فروتن و کامبیز دیرباز فوق العاده بود.

قادری جان ممنون.

خواهشا یک نقد جداگانه در باب فیلم و بازی بازیگران بنویس

ممون.

m
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 11:15
-6
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

آقا کارتان را بکنید نگران لب ورچیدن ها نباشید. بیضایی هم خیلی بزرگ‌تر از این است که از نقدی برآشوبد. اگر نظر مخالفِ حتی تند را منطقی بیابد حتما به‌ش فکر می‌کند. تلنگر زدن به امثال لیالستانی هم که اصلا عین صواب است!

فقط شما را به خدا نگویید که "تجاری - هنری" نداریم! یعنی از آن طرف بام نیفتید لطفا. فیلم هنری هم می‌تواند بد یا افتضاح باشد؛ فیلم تجاری خیلی خوب هم داریم. اما درست نیست که یکی، قربانی دیگری بشود. همین الانش هم برای دیدن فیلم‌های محبوب مان به اندازه کافی مصیبت داریم. لطفا به حقوق اقلیت احترام بگذارید! اقلا آن سالن فسقلی سینما عصر جدید را بدهید به ما بگذارید فیلم های خواب‌آور ببینیم. بعد در همه‌ی سالن های دیگر با فیلم‌هایی تارانتینویی‌تان حال کنید.


چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 14:8
-2
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

شما نگران پول بیت المال نباش آقای قادری پول بیت المال صرف ساخت این فیلمها شود بهتر از این است که صرف پر کردن حساب بانکی آقازاده ها شود

الهه
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 14:13
-2
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

آقای قادری من دیگر شما را به عنوان یک منتقد نمی شناسم. همیشه سایت شما را می خواندم اما در جشنواره امسال فهمیدم که چقدر شما از روی حب و بغض می نویسید .

نه به آن تندگویی و بی احترامی شما و حسنی نسب به آقای بیضایی نه به این طرفداری کورکورانه از عیار 14 که آنقدر بی رمق بود شخصا از تماشای آن خسته شدم.


چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 14:15
-9
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

یا من درک درستی از نقد ندارم یا آقای قادری امسال یه چیزیشان شده. واقعاً می گویید عیار 14 خوب بود /؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

بخوان امیر خان
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 21:25
2
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

انتقاد کیوان کثیریان وآرش خوشخو از مطالب برخی منتقدان فیلم بیضایی/ترور بیضایی به نفع چه کسی است؟

فرهنگ آشتی -کیوان کثیریان :من هرگز عاشق سینه چاک بهرام بیضایی نبوده ام. گرچه همواره او را به عنوان یک سینماگر مولف، موثر، موفق و باسواد ستوده ام و سه چهار فیلمش را هم بسیار دوست دارم.

اما همان‌طور که قبلا نوشته ام، فیلم اخیرش «وقتی همه خوابیم» را اصلا دوست ندارم و به نظرم ضعیف ترین فیلم کارنامه اوست. ظاهرا نمایش این فیلم بهانه ای شده است برای برخی همکاران منتقد و شبه منتقد تا تیغ تیز و مسموم قلم هایشان را بر سر و روی او بکشند و دلشان را خنک کنند.

نمی دانم چرا به کسی مثل بیضایی که 40 سال در این سینما حاضر بوده و بسیاری از نقاط درخشان سینما ما به نحوی به او مربوط می شود، این فرصت را نمی دهیم که فیلم بد بسازد؟ یعنی او بعد از این همه سال باید برای فیلم ساختنش از من و شما رخصت بگیرد؟ مگر همین دوستان منتقد عین 53 تا فیلم هیچکاک را دوست دارند؟ مگر جان فورد فیلم بد ندارد؟ و مگر همین دوستان کلمه استاد درباره هیچکاک از دهانشان می افتد؟ واقعا کسی هست که به‌خاطر یک یا حتی چند فیلم بد هیچکاک را یکسره ابله و تمام شده بداند؟ کسی هست که جان فورد را به‌خاطر فیلم های متوسط و بدش به تمسخر بگیرد؟

بیضایی بدون شک جزو سرمایه های ملی کشوری است که در نابود کردن و ضایع کردن نخبگانش ید طولایی دارد .

دوستان که ظاهراً ازلودگی و خوشمزگی و طنازیشان لذت هم می برند با مثال های موهن و سخیف و یادداشت های صدتا یک غاز خود به قول خودشان بیضایی را ترور می کنند؛ که چه بشود؟ ترور بیضایی به نفع چه کسی است؟ خودشیفته است؟ به من و ما چه؟ مگر خیلی از ماها و شماها نیستیم؟ به منتقدان بد گفته؟ خیلی ها می گویند. پس چرا آن موقع ها ساکت می مانید؟ او حق دارد فیلمش را بسازد، حق دارد فیلم ضعیف هم بسازد ولی کسی حق ندارد او را با این کارنامه درخشان و حقی که بر گردن سینما و ادبیات نمایشی این مملکت دارد ترور کند .

دوستانی که از قضا همین تازگی ها عاشق سینه چاک یکی دیگر از هم نسلان پرکار بیضایی شده اند باید پاسخ بدهند که چطور می توانند آثار یک دهه اخیر آن یکی استاد را دوست داشته باشند ولی از فیلم آخر بیضایی خوششان نیاید؟

چطور می شود آن یکی استاد را با آن همه فیلم ضعیف تقدیر کرد ولی این یکی استاد را با اولین فیلم بدش تکفیر؟! بی انصافی هم حدی دارد .


چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 21:31
2
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

آخی چرااینطوری امیرو شدی موهای فرفر ی گلشیفته وارت کو ؟؟؟مگه تازه از زندان آزاد شدی؟؟؟؟؟

سهند
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 21:34
0
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

نوز عيار 14 و ميزاک رو نديدم و نميتونم دربارشون نظر بدم. ولي آقاي قادري يک ايرادي رو بايد از شما بگيرم که در واقع مشکل اکثر منتقدهاي ماست. منتقدها فراموش کردن که به جز تحليل يک فيلم، وظيفه تلنگر زدن به فيلمساز و عوامل فيلم و نشون دادن ضعف هاي اونها رو در صورت ضعيف بودن، و همچنين تشويق و دلگرمي دادن به اونها در صورت خوب بودن رو دارن، تا انگيزه مضاعفي رو در هنرمندان و عوامل سينما ايجاد کنن و اونا بدونن که تلاشهاشون ديده ميشه. اما مثلا آقاي قادري اگه از يه فيلمي خوشش بياد، ديگه از نقاط ضعف اون فيلم چيزي نميگه و فقط ازش تعريف ميکنه. اين يعني خيانت به اون فيلمساز. اگر از يه فيلمم بدش بياد، به هيچ وجه به نقاط قوت اون فيلم(هرچند کم) اشاره نميکنه و اين يعني ظلم در حق عوامل يک فيلم. يه مثال مشهود بزنم. مثلا آقاي قادري از بازي بازيگراي عيار 14 خيلي تعريف کرده. فرض کنيم اين بازيگرا واقعا خوب بازي کرده باشن. اما دليل اصلي اي که قادري از بازي خوب اونها نوشته، اينه که از فيلم هم خوشش اومده. حالا اگه آقاي قادري عيار 14 رو دوست نداشت، لحظه اي ترديد نکنيد که اشاره اي به بازيهاي خوب فيلم نمي کرد. من مي تونم مثالهاي بسياري زيادي رو از سينماي همين چند سال اخيرمون بيارم که آقاي قادري از خيلي از فيلم ها خوشش نميومده و به همين دليل ذره اي اشاره به بازي خوب فلان بازيگرش نکرده. چون فيلمو دوست نداره! حالا ربطش چيه، جواب با خود آقاي قادريه.

کلا ميخوام بگم اين يه ظلم در حق مجموعه عوامل سينماست. منتقد اگر يه فيلم چرت و پرتم ديده که از همه نظر افتضاح بود و فقط يه فيلمبرداري خوب و يا مثلا يه بازي خوب داشت، بايد در بين يادداشتش در وصف افتضاح بودن اون فيلم، از همون عوامل معدود خوب فيلم هم تمجيد کنه تا اونا دلگرم بشن که زحماتشون ديده ميشه و فداي کليت اثر نميشه. آقاي قادري وظيفه منتقد غير از اينه؟ همش که کوبيدن يک فيلم و کلکل با فيلمسازها نيست. کمي معقولانه تر و مهربانتر و منطقي تر برخورد کنيد خواهشh

حسین
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 21:56
4
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

راستی نگفتید چرا شما که می گویید خطر اصلی مقایسه با نفس عمیق است، پس چرا خودتان این کار را کرده اید؟

عمو نیما
پنجشنبه 17 بهمن 1387 - 6:13
3
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

اگه از این حرفا بزنی بچه تی تی به دنیا نمیادا ...

امیر جان به نظر من فیلمای بیضایی رو بعد از اینکه می بینی ،1_2 ساعت بعدش اگه فکر کنی به فیلم ازش خوشد میاد

سینا
پنجشنبه 17 بهمن 1387 - 7:15
-1
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

بله امیرخان بخوان چطور وقتی استاد ! فیلم مزخرف رئیس را میسازد لام تا کام حرف نمیزنید . بعد رفیق شفیقتان به جای نقد فیلم با فرافکنی و مظلوم نمایی شرایط دوران را علت نزول سینمای کیمیایی قلمداد میکند و آنقدر قلم میزند و حرافی میکند که حال آدم از هرچی نقد و یادداشت و دفاعیه ! است به هم بخورد. زمین و زمان را به هم میدوزد تا متقاعد شویم که اگر چه سینمای استاد رو به زوال گذاشته و استاد از اسب بر زمین افتاده بیاییم به جای حمله همه جانبه به وی به او فرصت دوباره برخاستن بدهیم.

و شما با کمال افتخار مستند آقای کیمیایی میسازید و آنقدر در رویاهایتان غرقه میشوید که فراموش میکنید در چه جایگاهی قرار دارید . بله منتقد برتر سینمای ما ، هم نسل ما و نماینده نسل ما ، وقتی امثال شما حاظرند برای رسیدن به خواسته های شخصی از رسالت خود چشم بپوشند و از اصول خود روی بگردانند دیگر چه انتظاری از سایرین دارید . چه انتظاری از آن کارگردانهای بی سواد و بی هنر دارید ( مسلما مشمول بیضایی نخواهد شد) که در برابر پرسشگری ها نقادانه شما شمشیر زبان از نیام بر نکشند. و به پاسخ ها و توجیهات ابلهانه رو نیاورند.

شاید شما هم در دسته همان منتقدان معلوم الحالی قرار میگیرد که رضا ابک در یادداشتش در همین سایت اشاره کرده.

نکند همان اتفاق در سینما فلسطین و یا هر جای دیگر برای شما نیز افتاده .

چرا اقرار نمیکنید آقای قادری . چرا با ما رو راست نیستید امیرخان . چرا باید به شما اعتماد کنیم بچه خوب .

چرا چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/


پنجشنبه 17 بهمن 1387 - 9:20
7
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

سینا خان مزخرف تو هستی نه استاد

mahdi
پنجشنبه 17 بهمن 1387 - 10:11
2
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

شما چرا اینقدر گیر دادی یه میزاک !؟

اقای شهبازی شانس اورد که یکی مث شما رو داره ! والله کلاش پس معرکه بود !

بهنوش
پنجشنبه 17 بهمن 1387 - 11:10
1
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

با این ریخت و قیافه شدی شکل شیطون کنستانتین!


پنجشنبه 17 بهمن 1387 - 12:31
1
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

امیرو قهر نکن

علي
پنجشنبه 17 بهمن 1387 - 12:37
-2
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

بدون شك بهترين فيلم دهه هشتاد سينماي ايران

سینا
جمعه 18 بهمن 1387 - 8:49
0
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

"از خود سینما شروع میکند تا به جهان اطرافش برسد ."

هنوز زنده ای امیرخان ...


جمعه 18 بهمن 1387 - 20:21
1
موافقم مخالفم
 
سهم ما از جشنواره امسال / برای او مرگ و برای ما زندگی

از اون فیلم مزخرفاس این می زاک

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���