گفتگوی داغ شیدا شیرازی، خبرنگار سینمای ما در کن با حامد بهداد؛
کاپیتان فیلم من بودم/به زودی یک فیلم تازه با قبادی در آلمان و مراکش شروع میکنم/ اول مملکتم دوم مملکتم سوم مملکتم بعد بقيه جهان
خبرنگار سینمای ما - شیدا شیرازی - کن: حامد بهداد را با بوتيک شناختم. در نقش فوتباليست جوان و خوش چهره اي که در دام ا عتياد گرفتار بود . بازی زيبای حامد بهداد را انجا برای اولين بار ديدم و دانستم که بهداد روزی خواهد درخشيد.و آن روز آمد . فیلم خوب بهمن قبادی، يکی از نقش های طلايی زندگی بهداد است. بعد از ديدن فيلم با حامد و ديگر عوامل فيلم در مورد فيلم گفتگو کرديم. هرچه بيشتر با حامد حرف ميزدم، متوجه ميشدم که او چقدر به همه نقشهايش شبيه است. حامد همان جوان عاشق مجنون ليلی است که برای این که عشقاش را به خودش ثابت کند، شرط سه گره ميبندد . حضور در کن را هم حامد ميخواسته به خودش اثبات کند، که اثبات کرد. «کسی از گربه های ايرانی خبر نداره» در کن بسيار درخشيد. حامد بهداد تنها بازيگر حرفه اي فيلم بازی نفسگيری از خودش ارايه ميدهد که از چشم تيز بين منتقدان و کارگردانان بين المللی دور نمانده است. حامد که قرار است پروژه 60 را با بهمن قبادی در آلمان و مراکش به همراه بازيگران غير ايرانی کارکند، همزمان با نمايش فيلم، پيشنهاداتی برای بازی در فيلم های غير ايرانی دريافت کرده است . گفتگو با بهداد آسان نیست. او نکته سنج و دقیق است و خسته از تکرار. دوست ندارد صحبت هایی را که این چند روز کرده تکرار کند. اما جوابهایم را با شور و حال و عشق می دهد. با احساس حرف میزند از کارش. عشق به هنررا در صدایش حس میکنی.
سینمای ما - آقای بهداد این اولین حضور شما در فستيول کن است. چه احساسی در اين مورد دارين؟
بهداد: هيجان زده ام نميکنه. بايد قبلا اتفاق می افتاد . خيلی قبل تر. من بازيگر قوی اي هستم. بايد به سينمای بين المللی راه پيدا ميکردم. عمريست دلگير از کارهايی که اتفاق نيافتاده و بايد می افتاد هستم. اين هم يکی از همين موارد است.
سینمای ما: يعنی برای شما این یک اتفاق بدیهی بود؟
بهداد: آره! مثلا يک تيم فوتبالی باشگاهی رو در نظر بگير. يک بازيکنش ديده ميشه و به باشگاه بهتر ميره و بعد به دسته بهتر و شايد هم روزی به تيم ملی بره. اين يک حرکت طبيعيه و من لياقتش رو دارم. اين حرکت بايد زودتر از اينها اتفاق می افتاد.
سینمای ما: همکاری با بهمن قبادی رو چطور ميبینی؟
بهداد: راضی ام و خوشحال.
سینمای ما: چطور شد که کار با بهمن قبادی را انتخاب کردی؟ سينمای بهمن با فيلم هايی که تو تا حالا کار کرده بودی خيلی متفاوت است. آگاهانه اين نقش را انتخاب کردی؟؟
بهداد: بهمن سينمای متفاوتی دارد چون شبيه ديگران فکر نميکند. من هم آگاه بودم که کار با بهمن متفاوته اما آدم باهوشی بودم که از بين اين همه پيشنهاد کاری به بهمن جواب دادم. دلم ميخواست با يک فيلم ساز بين المللی همکاری کنم .
سینمای ما: فيلم با اين که خط داستانی مستقيمی داره فضای مستندش رو حفظ کرده. مستند داستانی کار کردن چطور بود؟ تجربه جديدی بود؟
بهداد: نه من قبلا هم مستند داستانی کار کرده بودم. ولی در فيلم قبادی همه چيز واقعی بود. همه آدمها، لوکيشن ها، همه و همه چيز واقعی بود. من تنها بازيگر حرفه اي بودم، من هم بايد بازی ميکردم و هم بايد بازی نمی کردم تا فضای مستند گونه فيلم حفظ بشه.
سینمای ما: دقيقا. و همين موضوع هم به نظر من وجه تمايز اين نقش از نقش های ديگهته. در اين نقش البته بسيار با انرژی ظاهر شدی اما بازی نکردی . حتی صحنه های داد و بيدادت هم " over act" نيست و طبيعی جلوه ميکنه. قبادی کمکت کرد که به اين اجرا برسی؟
بهداد: ببين کارگردان پشت دوربين است. مثل مربی تيم فوتبال که کنار زمين ايستاده. هرچقدر هم که خوب باشه اما نمی تونه گل بزنه، پس چی کار ميکنه؟ بهترين بازيکنش را به عنوان کاپيتان انتخاب ميکنه تا بازی رو هدايت کنه. کار ما هم به همين صورت بود. همه نابازيگر و غير حرفه اي بودن. بهمن من رو مثل کاپيتان فوتبال به جلوی دوربين فرستاد تا نابازيگر ها و خودم رو هدايت کنم. ببين اين خيلی سخته که تو هم بازی نکنی که فضای مستند گونه فيلم حفظ شه و هم بازی بکنی تا بازيگرای ديگر فيلم را هدايت کنی.
س: حامد فيلم رو در هفده روز گرفتين. چطور اين قدر سريع؟
ب: بهمن ميخواست که بکر بودن موضوع حفظ بشه. يعنی به " فيلم بازی" کردن عادت نکنيم تا فضای مستند فيلم رو از دست نديم. برای رسیدن به این هدف بايد خيلی فشرده و سريع فيلم ميگرفتيم.
س: با بهمن باز هم همکاری میکنی؟
ب: آره. الان درگير پروژه 60 ثانيه هستيم. که قراره در آلمان و مراکش فيلم برداری شه.
س: حامد جان بيشتر از پنجاه کشور جهان فيلم را برای پخش خريدن. فيلم در دنيا به نمايش در خواهد اومد. چقدر برات مهم است که فيلم در ايران هم به نمايش دربیاد؟!
ب: اول مملکتم
دوم مملکتم
سوم مملکتم
بعد بقيه جهان.