بازيگران نسل طلايي از حمید سمندریان میگویند: حرفهايي از عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی، علي نصيريان، محمدعلي كشاورز، داود رشيدي
رضا كيانيان در سوگ سمندريان نوشت: «هم میدانست دارد میمیرد و هم به مرگ لبخند میزد»
سينماي ما- حمید سمندریان پنجشنبه 22 تیرماه در منزلش چشم از دنیا فرو بست، کارگردان و معلمی که سه نسل از بازیگران و کارگردانان تئاتر ایران وامدار او هستند. تئاتر نوین ایران که عبدالحسین نوشین پایهگذار آن بود، با تلاشهای حمید سمندریان شکلی جدی پیدا کرد، به طوری که بسیاری از کسانی که از دهه 1340 به بعد در زمینه تئاتر در دانشکدههای تئاتر تهران تحصیل کردهاند، به نوعی از شاگردان او هستند و همه خود را به نوعی وامدار زندهیاد سمندریان میدانند، چه قدیمیترها و چه جوانها از او بسیار آموختهاند.
عزتالله انتظامی
او که 40 سال پیش در نمایش «کرگدن» اوژن یونسکو به کارگردانی سمندریان بازی کرده بود، این کارگردان را درشتترین نگینی که تئاتر ایران از دست داد، توصیف کرد.
انتظامی بر این باور است که هنرهای نمایشی ایران تا سالهای سال نمیتواند جای سمندریان را پر کند چرا که سواد دانشگاهی، قدرت رهبری، شخصیت، جدیت درکار در عین خوشخلقی، تربیت شاگردان بسیار از او هنرمند و شخصیتی کمنظیر و بیهمتا ساخته بود. آقای بازیگر ایران، در حالی که بارها هق هق گریهاش، در میان حرفهایش به گوش میرسد، در یک گفتوگوی تلفنی از خوش خلقی، جدیت، بزرگی و استادی حمید سمندریان میگوید.
انتظامی با بیان اینکه با مرگ سمندریان، تئاتر ایران درشتترین نگین خود را از دست داده است، میافزاید: «هنرهای نمایشی ایران تا سالهای سال نمیتواند جای سمندریان را پر کند؛ چرا که سواد دانشگاهی، قدرت رهبری،شخصیت، جدیت در کار در عین خوش خلقی،تربیت شاگردان بسیار و... از او هنرمند و شخصیتی کم نظیر و بیهمتا ساخته بود.»
این بازیگر پیشکسوت در باره سابقه همکاری خود با زنده یاد سمندریان توضیح میدهد: «در دهه 40 خورشیدی در چند تلهتئاتر با کارگردانی اش بازی کردم و سال 1351 هم در تنها همکاری صحنهای با او در نمایش «کرگدن» روی صحنه رفتم. برای به صحنه بردن این متن اوژن یونسکو که من نقش شخصیت اصلی آن (برانژه) را ایفا کردم، ماهها زیر نظر سمندریان تمرین انجام دادیم که اجرایش در تالار دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بسیار موفق بود.»
او با اشاره به اینکه سه شنبه هفته پیش به عیادت حمید سمندریان رفته بوده است، میگوید: «خوش خلقی و خوش رفتاری او مثال زدنی بود. برای مثال با اینکه در کارش بسیار جدیت به خرج میداد، هیچگاه ندیدم عصبانی شود و همیشه در اوج فشار کار خنده از روی لبانش محو نمیشد. این روی خوش را تا آخرین روزهای عمر حفظ کرد و برای همین با وجود بیماری مهلکش، گمان نمیکردیم به این زودی او را از دست بدهیم.»
آقای بازیگر ادامه میدهد: «من افتخار شاگردی ایشان را در دانشکده هنرهای زیبا داشتم و چیزهای بسیاری از او در کلاس درس و سر تمرینها آموختم که نه تنها عرصه هنر، بلکه حوزه اخلاق و زندگی را هم شامل میشود. برای همین خودم را بسیار مدیون او میدانم.»
جمشید مشایخی
جمشید مشایخی که از سال ۱۳۴۱ در چندین تئاتر صحنهای و تلویزیونی از حمید سمندریان بازی کرده است، این کارگردان را استاد سه نسل از اهالی هنرهای نمایشی ایران معرفی میکند. مشایخی در حالی که از شنیدن خبر فوت حمید سمندریان بسیار متاثر بود، با وام گرفتن از جمله معروف فیلم «سوته دلان» علی حاتمی که خود در آن بازی کرده، گفت: «همه عمر دیر رسیدیم و این بار نیز وقتی به سراغ این استاد تئاتر رفتیم که او بیمار شده بود و میدانستیم مدت زمان زیادی پیش ما نخواهد ماند.»
این بازیگر پیشکسوت تئاتر و سینمای ایران در گفتگو با خبرآنلاین، ادامه داد: «اوایل دهه 40 خورشیدی، با آمدن حمید سمندریان، تئاتر ایران کارگردان با سواد، تازه نفس، خلاق، دقیق و نو گرایی را به خود دید که توانست اجرای نمایشهای صحنهای را ارتقاء بخشد و موج تازهای را به وجود آورد.»
مشایخی میافزاید: «او همیشه اعتقاد داشت که این حضور و نفس تماشاگر است که به تئاتر معنی میدهد و برای همین وقتی شروع میکرد تا کاری را روی صحنه ببرد، تمام وقت و توان خود را صرف آن میکرد تا نمایشی را بدون عیب و نقص ارائه دهد»
بازیگر فیلمهایی چون «کمال الملک» و «شازده احتجاب» میگوید: «سمندریان استاد سه نسل از تئاتریهای ایران بوده است. ما که از دهه 40 در کنارش کار کردیم، هنرمندانی که در دهههای 50 و 60 در دانشگاه شاگردیاش را کردند و جوانانی که چند سال گذشته در آموزشگاه بازیگریاش با فوت و فن این هنر آشنا شدند.»
او با اشاره به اینکه بسیاری از هنرمندان امروز سینما و تئاتر شاگرد سمندریان بودهاند، تاکید میکند: «این استاد بزرگ با کارهایی که انجام داد، شاگردانی که تربیت کرد و جریانی هنری که به راه انداخت، باعث پیشرفت هنرهای نمایشی ایران شد که ردپای آن سالهای سال در سینما و تئاتر ما دیده خواهد شد.»
جمشید مشایخی با بیان اینکه سمندریان علاوه بر هنر والای خود، با اخلاق و منش بزرگوارانهاش نیز معلم اهالی تئاتر بوده است، میافزاید: «او هیچگاه به دنبال حاشیه نبود، از کسی کینهای به دل نمیگرفت، بیمبالاتی و بیدقتی در کارش دیده نمیشد، در کارش جدی بود و همیشه با همه با احترام رفتار میکرد. اینها چیزهایی بود که او علاوه برهنرش، به دیگران آموزش میداد.»
این بازیگر پیشکسوت با ابراز تاسف از اینکه حمید سمندریان در چند سال گذشته نتوانست تئاتری را روی صحنه ببرد و به ویژه اجاز نیافت تا نمایش «گالیله» از برتولت برشت را کارگردانی کند، میگوید: «مسوولان به جای آنکه بعد از مرگ هنرمندان بزرگ و پیشکسوت پیام و بیانیه بدهند، بهتر است شرایط کار را برای آنان فراهم کنند تا هنر این مرز و بوم به این دلیل دچار خسران و زیان نشود. متاسفانه این اتفاقی است که در چند سال گذشته رخ داد و همه ما را از هنر استاد سمندریان بینصیب ساخت.»
علی نصیریان
علی نصیریان که از 51 سال پیش در اداره هنرهای دراماتیک (اداره تئاتر فعلی) همکار حمید سمندریان بوده، میگوید او هنرمندی بود که به کارش و مردم تعهد داشت. نصیریان که نزدیک به 60 سال پیش پا به عرصه تئاتر گذاشت و اواخر دهه 30 خورشیدی به استخدام اداره هنرهای دراماتیک درآمد، سال 1340 را که شروع همکار شدنش با حمید سمندریان است، به خوبی به یاد دارد.او دراینباره میگوید: «بعد از آنکه چند سالی از شروع کار اداره هنرهای دراماتیک میگذشت، حمید سمندریان که تحصیل کرده آلمان بود، با ایدهها و هدفهای نو به جمع ما اضافه شد.»
نصیریان ادامه میدهد: «با اینکه در هیچ کار سمندریان باز ی نکردم، اما سالهای سال به تماشای نمایش هایش مینشستم و از وسواس، دقت و جزئی نگری در کارهایش لذت میبردم.»
این بازیگر با سابقه تئاتر، تلویزیون و سینما با اشاره به تعهد سمندریان به مردم و کارش توضیح میدهد: «او یک اصولی در تئاتر داشت که هیچ وقت آنها را زیر پا نگذاشت. اول از همه رویکردش به نمایشنامههای فاخر و جدی اروپایی بود که تا آخرین کارش به همین روال ادامه داد، دوم جدیت و دقتی بود که در کارگردانیهایش به کار میگرفت و سوم اینکه هیچگاه تسلیم شرایط نشد و کاری تحمیلی را روی صحنه نبرد.»
علی نصیریان با بیان اینکه کارنامه هنری سمندریان تنها به کارگردانی خلاصه نمیشود، میافزاید: «او علاوه بر اینکه کارگردان خوبی بود، در حوزه آموزش نظری، دانشگاهی و کارگاهی تئاتر نیز سمت استادی داشت و شاگردان زیادی را به جامعه هنری تقدیم کرد.»
این هنرمند پیشکسوت تئاتر میگوید: «در سه دهه 40، 50 و 60 خورشیدی، هنرمندان بسیاری با شاگردی او در دانشکده هنرهای زیبا، پا به این عرصه گذاشتند و از حدود سال 1373 هم، بازیگران جوان زیادی از آموزشگاه خصوصی او فارغ التحصیل شدند که همه آنها امروز اسم و رسمی دارند.»
داود رشیدی
داود رشیدی که اوایل دهه 40 خورشیدی بعد از تحصیل در اروپا به ایران بازگشت و همراه با حمید سمندریان پایه گذار تئاتر مدرن کشور شد، مهمترین میراث او را تربیت شاگردانی میداند که امروز ستارههای بازیگری ایران هستند. این کارگردان پیشکسوت تئاتر، 50 سال کار در کنار حمید سمندریان را یک توفیق میداند و میافزاید: «هر تئاتری که سمندریان روی صحنه میآورد، اتفاق بزرگی در صحنه تئاتر ایران به شمار میآمد. بسیاری از نمایشهایش، کارهای دانشگاهی او بود که به کمک دانشجویانش اجرا میشد و با این حال در بالاترین سطح تئاتر ایران قرار میگرفت.»
داود رشیدی که علاوه بر کارگردانی، در تئاتر و سینمای ایران بازیهای به یادماندنی نیز به یادگار گذاشته است، میگوید: «در کنار نمایشهای بسیار خوبی که سمندریان کارگردانی کرد، مهمترین میراث او تربیت شاگردانی است که گویی او را تکثیر کردهاند و بیشترشان در سینما و تئاتر درخشانتر از همنسلان خود هستند.»
او ادامه میدهد: «عشق سمندریان به تئاتر، مثال زدنی بود و همین اواخر با اینکه بیمار بود، میدیدم که به تماشای نمایشها میآید و با علاقه و اشتیاق تا پایان کار مینشیند. او در سالن تئاتر، همه دردهایش را فراموش میکرد.»
محمدعلی کشاورز
محمد علی کشاورز بازیگر پیشکسوت تئاتر که از سال 1340 با حمید سمندریان دوست و همکار بوده، او را انسانی معرفی میکند که زندگی را ساده میگرفت و کارش را سخت. پدرسالار بازيگري که در نمایشهایی چون «بازی استریندبرگ»، «آندورا» و... با کارگردانی حمید سمندریان در دهه 40 خورشیدی بازی کرده، از جدیت و سختگیری او در تمرینها و اجراهای تئاتری خاطرههای بسیار دارد. کشاورز با اشاره به عضویتش در گروه نمایشی «پاسارگاد» میگوید: «حمید سمندریان به عنوان کارگردان این گروه نمایشی آن قدر جدی و سخت گیر بود که ما به شوخی به او میگفتیم تو فاشیست هستی و اوجواب میداد روی صحنه تاتر نباید دموکرات بود.»
این بازیگر پیشکسوت ادامه میدهد: «برخلاف کار، سمندریان در زندگی و روابط روزمره بسیار آسانگیر و به تمام معنا یک دموکرات بود؛ کینهای به دل نمیگرفت، کسی را نمیآزرد، نیشدار صحبت نمیکرد، مهربان بود و به عقاید دیگران احترام میگذاشت.»
او میافزاید: «سمندریان کارگردانی بسیار با انرژی و پر توان بود، کارش را بسیار جدی میگرفت و برای همین تمام آثاری که روی صحنه میبرد، فاخر و ارزشمند بودند.»
کشاورز با اشاره به اینکه سمندریان بهترین معلم بازیگری در ایران بود و شاگردان زیادی تربیت کرد، اضافه میکند: «خود من با اینکه سالها در نمایشهایش بازی کرده بودم، وقتی در دهه 50 به دانشکده هنرهای دراماتیک رفتم و شاگردش شدم، چیزهای بسیار زیادی را در کلاس درسش فرا گرفتم. او مثل تئاتر به تعلیم بازیگری هم عشق داشت.»
کشاورز با ابراز تاسف و عرض تسلیت به خانواده استاد سمندریان و همه هنرمندان سینما و تئاتر، حرفهایش را این گونه تکمیل میکند: «با اینکه او در 30 سال اخیر نتوانست مثل گذشته کار کند و نمایشهایی که روی صحنه برد به تعداد انگشتان یک دست هم نرسید، اما همیشه در جریان تئاتر کشور بود، کار جوانان را دنبال میکرد و با اشتیاق از نوآوریها و توانمندیهای آنان سخن میگفت.»
رضا کیانیان
او در متنی در سوگ حمید سمندریان بر عشق پاک و تمام نشدنی او به تئاتر تاکید کرده است. این بازیگر تئاتر و سینما در این متن که در جواب پیام تسلیت دوست مترجمش، محمد حامد نوشته، اشاراتی به خاطراتش از دو هفته پایانی زندگی استاد سمندریان کرده است.
«حامد مهربانم
راست میگی دلم گرفت و بارانی شد.. با ابرهای سیاه آمیخت.. اما به مرگ او حسودی کردم
با آبرو رفت
کم درد کشید و رفت
کسی آرزوی مرگش را نکرد و رفت
شیمیدرمانی نکرد و رفت
آلزایمر نگرفت و رفت
تا دو هفته قبل از رفتنش نمایشهای روی صحنه را میدید
هنوز از شوق تئاتر لبریز بود.
با اشتیاق «بازی استریند برگ» را تحلیل میکرد.. یک تحلیل امروزی و متفاوت با اجراهای قبلی.
همین دو هفته آخر که بیشتر خواب بود یا خودش را به خواب میزد تا صحبتی از تئاتر میشد مینشست و با اشتیاقی که فقط برای یک آدم سالم تعریف میشود داد سخن میداد.
و به من که قرار بود نقش «ادگار» را در همین نمایش بازی کنم، میگفت اگر گاهی «ادگار» به جایی که ما نمیدانیم کجاست خیره میشود...... به مرگ خیره شده است بعد میخندید و میگفت اگر زنده موندم بیشتر حرف میزنیم. هم میدانست دارد میمیرد و هم به مرگ لبخند میزد.»