صفحه مناسب براي چاپگر


نخستین جلسه کرسی آزاداندیشی دانشکده سینماتئاتر دانشگاه هنر برپا شد
فراستی: شخصیت و رابطه ‌انسانی مطلقاً دیده نمی‌شود و همه چیز تزئینی و فریبکارانه است/ پوریا: اصلاًٌ تلخی فیلم به این خاطر است که شخصیت‌هایش به‌شدت طبیعی هستند


سینمای ما- نخستین جلسه کرسی آزاد اندیشی دانشکده سینما ‌تئاتر به همت نهاد دانشگاه هنر به مناظره میان مسعود فراستی(منتقد مخالف) و امیر پوریا(منتقد موافق) در مورد فیلم «جدایی نادر از سیمین» اختصاص داشت که با حضور دانشجویان در سالن شهید فلاحت پور دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر برگزار شد. در ابتدای نشست امیر پوریا با اشاره به محبوبیت فیلم «جدایی نادر از سیمین» میان سینما دوستان  چنین گفت:

"فیلم جدایی نادر از سیمین در میان سینما دوستان محبوبیت وحشتناکی دارد که من روی واژه وحشتناک تأکید دارم چون از نظر من بسیار خطرناک است؛ هیچ فیلمسازی حتی بیضائی در مقطع مطرح شدن آثارش در دهه 50 به این سرعت به فیلمساز محبوب میان همه ی جریانات سینمایی ایران تبدیل نشده است و این بسیار موقعیت خطرناکی است برای اصغر فرهادی و به نظر من بسیاری از نقد هایی که دوستان در برنامه هفت می کنند و وجود دیدگاه های مخالف فیلم «جدایی نادر از سیمین» گاهی اوقات از ستایش های من و شما برای فرهادی لازم و ضروری تر است، البته درصورتی می تواند موثر باشد که استدلال پشت آن باشد و بحث دو طرفه شکل بگیرد."

در ادامه نشست امیر پوریا با اشاره به شخصیت مسعود فراستی و نگاه سینما دوستان به او گفت: "ممکن است برای بسیاری از دوستان، مسعود فراستی و نقد او به آنچه که در برنامه ی هفت می بینیم محدود باشد و بعد از برنامه هفت نوشته هایی در مورد او خوانده باشند؛ فراستی که سی سال سابقه نقد و یک نوع موضع گیری مشخص کاملا او را از بقیه متمایز می کند که این متمایز شدن لزوماٌ خوب یا لزوماٌ بد نیست اما چیزی بالای سی سال سابقه نقد و این بک گراند مسعود فراستی با در مجموع سی ساعت دیدن برنامه هفت و تحلیل های او قابل خلاصه شدن نیست بنابراین معمولاٌ دوستان جوان در سطحی نیستند که بتوانند در مورد سواد مسعود فراستی اظهار نظر کنند؛ من به لحاظ سواد و دانش و شناخت و تحلیل کاملاٌ ایشان را قبول دارم و حضورم در این جلسه به همین بر میگردد که ایشان در این جلسه حضور دارند و بی تعارف اگر امیر قادری جای مسعود فراستی در این جلسه بود هرگز به این جلسه نمی آمدم."

امیر پوریا منتقد موافق فیلم «جدایی نادر از سیمین» ادامه داد: "اساساٌ مسعود فراستی مانند پیش کسوت اصلی این نوع نگاه نقد «شمیم بهار» شوق و شوری برای ستایش فیلم های محبوبش ندارد که این نوع نگاه در انگلیس و فرانسه نیز وجود دارد؛ این لذت از مخالف خوانی و بدبینی باعث میشود که شما با او مسأله داشته باشید و به نظر من تا اینجا هیچ اشکالی وارد نیست امّا از اینجا به بعد وارد دامنه ای میشود و آن اینکه به فیلمی که خوشش نمی آید صفت نسبت می‌دهد؛ کاری که - بلاتشبیه - امیر قادری هم در نوشته هایش می کند و این دره و چاله ی خطرناکی برای نقد است.  عباراتی که خیلی خیلی حسی هستند( مثل اینکه فیلم درآمده یا در نیآمده و توضیح دادن این عبارات حداقل به یک پاراگراف استدلال نیاز دارد ) و  کلی و بدون استدلال؛ این ها را اشاره کردم که بدانید ورودی بحث نقد فیلم «جدایی نادر از سیمین» بسیار روشن و بی رودربایستی است و دلیل عمده روشنی بحث هم ظرفیتی است که مسعود فراستی در نقد شدن نقدش دارد، بی تردید نوشته های من در طول یکسال اخیر در مورد هیچ جریان فرهنگی داخلی ایران به اندازه چیزهائی که راجع به دیدگاه های ایشان و مشکلات برنامه هفت نوشتم نبوده مگر عملکرد وزارت ارشاد که این دو بحث در نوشته های من از نظر حجم نوشته رقیب یکدیگرند ولی هرگز هیچ نوع واکنش منفی توأم با بی ظرفیتی از ایشان ندیدم برای اینکه این روحیه تندروی که در نقدش دارد برعکسش را هم می پذیرد."

در ادامه نشست، مسعود فراستی گفت: "در مورد لذت بردن از مخالفت باید بگویم که برای من داستان به این شکل نیست چون نقد این است که خلل ها را بیان کنیم؛ اگر در اثری خللی نبود بعد از چند سال خلل دیده می شود...
 من اولین نفری هستم که از بعضی فیلمسازان تعریف کردم؛ مثل  ابراهیم حاتمی کیا، مجید مجیدی و همینطور رضا میرکریمی اولین نفر  بودم که  تعریف کردم و الان پس از این چند سال همه ی آن تعاریف را پس می گیرم؛ آنجائیکه من از فیلمی تعریف کردم یا فیلمی را مورد نکوهش قرار دادم واقعاٌ نظرم بوده است که البته نکوهش برایم مهم تر است! زیرا که فکر میکردم و فکر میکنم این جو و هیاهوی روشن فکری و حزب الّلهی جو ناشیانه و مانع تفکر میسازد و عیناٌ همچین جو برای «یه حبه قند» در حال رخ دادن است، من یک لغت در مورد فیلم «جرم» گفتم موجب خلع ید من از انجمن منتقدان ایران شد و همه ی سینمایی ها از من انتقاد کردند، به نظر من ما صراحت در نقد نداریم و نظرمان را نمی گوئیم؛ نقد درگیری شخصی است و بدون آن نقدی بر پا نمیشود. همین جا اعلام می‌کنم که من کلاسیک‌زده هستم و در مورد فیلم «درخت زندگی» باید بگویم فیلم مهمی نیست ؛ یک خزعبل معناگرا ‌ که مزه ی دهان مقامات سینمایی ایران است... این گونه فیلم ها باعث میشوند که من درگیری شخصی داشته باشم و نقد کنم."

در ادامه مجری نشست از فراستی پرسید که فیلم «جدایی نادر از سیمین» را با چه عینکی می بیند که او در پاسخ گفت: "منطق ساده خطی فیلمنامه اساساً مشکل دارد؛ مشکل فیلمنامه از همان ابتدای فیلم شروع می‌شود، اینکه زن و مردی می‌خواهند از یکدیگر جدا شوند و دعوا سر این است که زن می خواهد ویزا بگیرد که دختر درحال رشدش را در جامعه ی پر از دروغ بزرگ نکند و شوهر هم موافقت کرده و حالا دارد جر میزند و پدرش را بهانه می‌کند . این داستان یک خطی فیلم است: سیمین به خاطر دخترش می‌خواهد مهاجرت کند و نادر به خاطر پدر سالمند خود نمی خواهد مهاجرت کند. اگر در صحنه ابتدای فیلم هم  -  مثل صحنه ی آخر - دختر در دادگاه حضور داشت فیلم جلو نمی‌رفت."

 امیر پوریا گفت: "در مورد «درخت زندگی» با فراستی موافقم، امّا در مورد وجود حفره در فیلمنامه «جدایی نادر از سیمین» باید بگویم که هم من و هم مسعود می‌دانیم که قاضی دادگاه در مرحله اول وجود فرزندان را ضروری نمی‌داند و اجبار نمی‌کند و حتی مایل است که ماجرای طلاق را تمام کند. اصلاً «جدایی نادر از سیمین » نمی خواهد بگوید ‌ببینید که ما در چه جامعه‌ای زندگی می‌کنیم؛ چیزی که وزارت ارشاد روی آن تاکید دارد و دو سه هفته فبل از این‌که ‌فیلم به اسکار معرفی شود، آقای شمقدری اعلام می‌کند که اسکار اصلاً مهم نیست که نکند این فیلم موفق شود!

پوریا ادامه داد: فرق «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» این است: ‌چیزی که ‌در «جدایی نادر از سیمین» باعث می‌شود که راضیه نتواند دروغ بگوید، ترس از قسم دروغ است و به این دلیل فیلم  باید مورد علاقه وزارت ارشاد باشد. من خیلی از حماقت آقایان تعجب می‌کنم؛ ‌چیزی که ارشاد علاقه دارد در فیلم ببیند این است که فیلم دارد نشان می‌دهد که شرایط جامعه این است، امّا این‌طور نیست؛ فیلم دارد یادآوری می‌کند که ما هم مثل شخصیت‌های فیلم قضاوت می‌کنیم."

مسعود فراستی در ادامه نشست گفت: "همه چیز باید در فیلم ساخته شود. ادعا این است که ما آدم‌هایی هستیم که دروغ می گوئیم؛ مستقل از این که ادعای بی‌منطقی است، حتی اگر رفتار سطحی آدم‌ها را هم ببینیم این جمع‌بندی درست نیست ... امّا اگر فیلمساز به این جمع‌بندی اعتقاد دارد، باید آن را در فیلم بسازد و درغیر این صورت یک ادعاست که البته ادعای اوپوزیسیون‌نما است. ادعا باید در فیلم ساخته شود و حالا که ساخته شد باید در فیلم نشانه‌هایی از علایق مادر به دخترش نشان داده شود. فیلم موفق نمی‌شود هیچ‌کدام را بسازد. چرا شخصیت نادر به مهاجرت علاقه نشان می‌دهد، امّا یک دفعه مسأله پدر خود را بهانه می‌کند؟ 

رابطه پدر و پسر هم یک رابطه ‌نمایشی و فریب‌کارانه است؛ در یک صحنه از فیلم که پدر در دستشویی گیر کرده، تقریباً می‌توانم بگویم رابطه ‌هیچ پدر و پسری به این شکل نیست که نادر در فیلم در را هل می‌دهد! رابطه ‌انسانی پدر و پسری مطلقاً در فیلم دیده نمی‌شود و تزئینی و فریبکارانه است و هیچ علاقه‌ای بین پدر و پسر نیست. انتهای فیلم هم فیلمساز احساس پسر را در غم از دست دادن پدر نشان نمی‌دهد و فقط یک تغییر لباس داریم. حالا که پدر مرده ‌دیگر مشکل چیست که نادر نمی‌خواهد به خارج برود؟ ‌این را هم متوجه نمی‌شوم که سیمین می‌خواهد به خارج برود چون در جامعه‌ای زندگی می‌کند که همه دروغگوند؛ مگر در خارج همه راستگوند؟ شخصیت‌پردازی فیلم به درستی انجام نشده ‌و اینها همه بازی اند که البته تا ‌حدی هم به خوبی انجام شده، امّا عمق ندارد و اگر سنجاق فیلم به جامعه را از روی آن برداریم‌، فیلم مهمی نیست. «درباره الی» فیلم بهتر و منطقی‌تری است با اینکه ‌فیلم خوبی نیست."!

امیر پوریا در پایان نشست گفت: "از آقای سجادپور گرفته تا امیر قادری و حتی ستایش‌کنندگان فیلم می‌گویند که این فیلم راجع به جامعه‌ای است که همه دارند دروغ می‌گویند. آیا حرف‌شان درست است؟‌ اصلاً به این موضوع توجه نشده است. مثالی که فرهادی در جلسات و مصاحبه‌های مختلف عنوان کرده ‌این است که اگر یک پزشک ایرانی به ‌بیماری که سه ماه دیگر زنده است نمی‌گوید‌ سه ماه دیگر زنده ای و به همراه او می‌گوید ‌بیمارتان در آستانه ‌مرگ است.حالا یک پزشک مثلاً سوئدی با صراحت به مریض خود می‌گوید ‌تا سه ماه دیگر زنده‌ای؛ آیا اسم ‌کاری که پزشک ایرانی می ‌کند دروغ گفتن است؟ از نظر من شخصیت‌های فیلم دروغ نمی‌گویند و به این معتقد نیستم که فیلم دارد جامعه‌ای را به به تصویر می‌کشد که همه دروغ می‌گویند و به همین دلیل در جشنواره‌های جهانی از این فیلم خوش‌شان آمده است! اتفاقاً به دلیل این که مسأله دروغ به‌شدت مسأله ‌
اروپائی‌ها هم هست، مورد استقبال آنها قرار گرفته است.
 
در مورد صحنه ی هل‌دادن در توسط نادر در حالی‌که پدرش پشت در نشسته،  نادر هم مثل همه آدم هاتردید دارد که هل بدهد یا نه و در آخر هم هل می‌‌دهد، اما  بعد همان بدن را در آغوش می‌گیرد و گریه می‌کند و این‌ها رفتارهایی طبیعی هستند؛ اصلاًٌ تلخی فیلم به خاطر این است که این‌ها طبیعی اند.

کاربران "سینمای ما" می‌توانند با نظرات‌شان در بخش کامنت‌ها در این مناظره شرکت کنند