صفحه مناسب براي چاپگر


گفت‌وگو با ریما رامین‌فر بازیگر «یه حبه قند»
جای جای فیلم تداعی‌گر حس نوستالژیکی است که ایرانیان نسبت به تاریخ نه‌چندان دور خود دارند


سینمای ما- حـــامد مظفــــری: ریما رامین فر نه تنها به لحاظ حرفه ای یکی از باتجربه ترین بازیگران تئاتر است بلکه به لحاظ اخلاقی نیز یکی از متشخص ترین بازیگران ایرانی است. رامین فر که تقریبا پانزده سالی هست که در عرصه تئاتر حرفه ای حضور دارد به لحاظ کار در سینما و تلویزیون آن قدرها پرکار نبوده است و شاید اگر ایفای نقش در مجموعه «پایتخت» نبود، بسیاری از مخاطبان با تواناییهای وی آشنا نمی شدند. رامین فر که فارغ التحصیل کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر است در تازه ترین ساخته رضا میرکریمی یعنی «یه حبه قند» ایفاگر خواهر بزرگتر خانواده ای یزدی است؛ خواهری پر از شر و شور که شیطنتهایش اعضای خانواده را به وجد می آورد.

چطور شد که به پروژه «یه حبه قند» پیوستید؟ آیا این افشین هاشمی مسئول انتخاب بازیگران فیلم بود که شما را به میرکریمی پیشنهاد داد یا آن‌که میرکریمی شخصاً از شما دعوت به عمل آورد؟
فکر می‌کنم افشین هاشمی بود که مرا برای نقش «اعظم» انتخاب کرد، چرا که اغلب بازیگران فیلم را هاشمی به میرکریمی پیشنهاد داده بود و من هم بازیگری بودم که برای نقش یکی از دختران خانواده انتخاب شدم.

پس احتمالاً اینکه بیشتر بازیگران این کار از چهره‌های موفق تئاتر هستند، به این مسئله باز‌می‌گردد که افشین هاشمی خودش تئاتری است!؟
حتماً این مسئله هم در انتخاب یک سری بازیگر توانمند تئاتر دخیل بوده است، ضمن این‌که این را هم فراموش نکنید فضای کار طوری بود که به تئاتری‌ها احتیاج داشت، به هر حال بازیگران تئاتری اصلاً از این‌که ساعت‌ها تمرین کنند واهمه‌ای ندارند و در این پروژه هم ساعت‌های متمادی تمرین داشتیم. در «یه حبه قند» بازیگرانی مورد نیاز بودند که از تمرین کردن‌های مداوم خسته نشده و پس از ساعت‌ها تمرین باز هم پرانرژی و شاداب باشند.

فضای پشت صحنه «یه حبه قند» چطور بود؟ آیا همان‌طور که فضایی صمیمانه را در طول فیلم شاهدیم، فضای پشت صحنه هم همین‌قدر صمیمانه بود؟
بله، صمیمیت فراوانی مابین اعضای گروه وجود داشت، یک صمیمیت خیلی شدید که یکی از بهترین خاطرات مرا شکل داد. حین سه ماه فیلمبرداری گروه تولید کار به یک خانواده تبدیل شده بودند و ضمن شناخت همدیگر سعی می‌کردند برای تکمیل کارهای‌شان از یکدیگر کمک بگیرند.

چقدر از طبیعی بودن نماهای فیلم «یه حبه قند» را مرهون تجربیات فراوان بازیگرانی می‌دانید که سال‌ها در عرصه تئاتر فعالیت داشته‌اند؟
این عنصر مهمی در بالا رفتن بار طبیعی نماها بوده است، ولی معتقدم میرکریمی آن‌قدر کارش را بلد است که اگر به جای 25 بازیگر فعلی، 25 بازیگر دیگر هم در کار بودند، باز هم فیلم همین اندازه سرزنده و شاداب می‌شد.


درباره بازیگر نقش «دایی» یعنی سعید پورصمیمی شایعاتی وجود دارد مبنی بر این‌که ایشان آدمی هستند به شدت خشک و جدی! به عنوان بازیگری که سه ماه با ایشان همبازی بودید به لحاظ شخصیتی ایشان را چطور دیدید؟
شاید کاراکتری که سعید پورصمیمی در فیلم ایفا کرده، کاراکتری خشک و جدی باشد، اما ایشان به لحاظ شخصیتی مطلقاً آدمی خشک و جدی نبوده و زودتر از حد تصور میان ایشان و سایر بازیگران کار یک ارتباط دوستانه به‌وجود آمد. ارتباطی که به روابط فامیلی پهلو می‌زد. همه بازیگران کار سعید پورصمیمی را دوست داشتند و بین بازیگران و وی یک علاقه دو‌طرفه وجود داشت. این را هم بگویم آقای پورصمیمی پیشکسوت تئاتر بوده و این یکی از افتخارات من است که در یکی از دوره‌های جشنواره تئاتر فجر از دست ایشان جایزه گرفتم.

یکی از ویژگی‌های کاراکتری که در فیلم ایفا کردید، شیطنت‌های گاه و بی‌گاهش است، شیطنت‌هایی که کاملاً صادقانه ارائه می‌شود. چقدر از این شیطنت‌ها برآمده از خود حقیقی‌تان بود؟
بر‌خلاف تصور شما من اصلاً چنین خصوصیتی ندارم و اتفاقاً بسیار مأخوذ به حیا و گوشه‌گیرتر هستم. نقشی که در فیلم ایفا می‌کنم زنی است که اصولاً بی‌پروا است و همین بی‌پروایی است که یکی از عوامل ایجاد طنز در خانواده می‌شود. هرچند خودم تا این حد بی‌پروا نیستم، اما در تمام خانواده‌های ایرانی حتماً چنین شخصیت‌هایی وجود دارند. من هم برای ایفای این نقش از همین معادل‌های بیرونی استفاده کردم.

یکی از نماهای زیبای فیلم جایی است که کاراکتر شما با همراهی تعدادی دیگر از زنان خانواده، میوه‌ها را داخل حوض وسط حیاط خالی می‌کند. در این نما صدای محیط فاکتور گرفته می‌شود و فقط موسیقی را می‌شنویم. آیا از ابتدا می‌دانستید این بخش صرفاً با موسیقی ارائه می‌شود؟
بله، این موضوع را می‌دانستیم. از ابتدا در فیلمنامه مشخص شده بود که در سه جای فیلم، کلیپ داریم و فیلمبرداری این نماها بر‌خلاف بقیه نماها که با دوربین روی دست انجام می‌شد، به صورت اسلوموشن انجام می‌گیرد، صدابرداری وجود نداشت و صرفاً بازی‌ها جزئی از کلیپ آهنگینی بود که این بخش‌ها را شکل می‌داد. میرکریمی به درستی تعیین کرده بود که این کلیپ‌ها در کدام نقطه از فیلم قرار گیرد و همین کار ما را برای ایفای نقش در این نماها راحت‌تر می‌کرد.


آنها که فیلم را دیده‌اند به لحاظ طراحی صحنه و بخصوص فضای صمیمانه‌ای که از زندگی یک خانواده ایرانی ارائه می شود به آثار زنده‌یاد علی حاتمی تشبیه می‌کنند. شما در این‌باره چطور فکر می‌کنید؟

می‌تواند شباهت‌هایی میان این فیلم و آثار مرحوم حاتمی وجود داشته باشد، بخصوص که جای جای فیلم تداعی‌گر حس نوستالژیکی است که ایرانیان نسبت به تاریخ نه‌چندان دور خود دارند.

آیا بر‌اساس همین کاری که میرکریمی در «یه حبه قند» ارائه داد، نمی‌توان او را گزینه خوبی برای فیلمسازی در ژانر تاریخی دانست؟
فکر می‌کنم آقای میرکریمی کارگردانی است که دوست ندارد خودش را تکرار کند و صرفاً به همین علت است که هر کدام از آثارش ژانر و ویژگی‌های خاص خود را دارند. قطعاً میرکریمی اگر بخواهد، می‌تواند یک کار تاریخی خوب هم بسازد، ضمن این‌که تا جایی که خاطرم است، ایشان بنا بود تولید پروژه‌ای عظیم بر‌اساس «قصه‌های شاهنامه» را انجام دهند که بنا به دلایلی این امر میسر نشد.