صفحه مناسب براي چاپگر


اختصاصي سايت "سينماي ما"؛ همراه با كارن همايونفر از «سلطان» تا «جرم»، «قصه پريا» و بازيگري در سينما
در «جرم» ترانه كار نكردم، چون جايگزيني براي فرهاد ندارم


سينماي ما - گلنسا اردلان: كارن همايونفر اين روزها با دو موسيقي فيلم متفاوتي كه روي پرده است (جرم و قصه پريا) و سال پركار و موفقي كه پشت سر گذاشت، با سيمرغ بلورين بهترين موسيقي براي «جرم» و كانديداتوري تنديس منتقدان براي موسيقي «مرگ كسب و كار من است» ، جايگاه خود را به عنوان موفق‌ترين و موثرترين آهنگساز فيلم اين روزهاي سينماي ايران  تثبيت كرد. مجموعه‌اي از آثار سينمايي او هم به‌زودي به بازار موسيقي مي‌آيد. همه اين‌ها بهانه‌اي شد تا در سايت "سينماي ما" با همايونفر درباره موسيقي فيلم و كارهاي اخيرش گفت‌وگويي داشته باشيم.

مهمترين اصل براي آهنگسازي ِفيلم چيست و آهنگساز بايد با چه عناصري از يك فيلم هماهنگ باشد؟
سينما هنر- صنعت بسيار جذابي است كه اين روزها يك جور ليدر و راهنماي فرهنگي محسوب مي‌شود ، طبيعتا سينما اشكال مختلفي دارد و موسيقي ِ فيلم هم آن‌قدر ابعاد گسترده‌اي دارد كه در هر مقطعي از تاريخ سينما جايگاه و شكلش عوض مي‌شود. اگر بخواهم فشرده توضيح بدهم كه چگونه مي‌توان به فيلم نزديك شد، بايد گفت كه آهنگساز بايد سينما را بشناسد ، تاريخش را بداند، كارگردان و مولف ِ كار را بشناسد و نسبت به همه شرايط فيلم تشخيص بدهد چه جنسي از موسيقي براي اين كار مناسب است.

حجم و زمان موسيقي مناسب براي هر فيلم به چه معيارهايي بستگي دارد؟
قطعا در ابتدا به خود ِ فيلم و سپس سليقه كارگردان بستگي دارد و در مرحله بعد به مشاوره‌اي كه با آهنگساز انجام مي‌شود . اينطور نيست كه بتواني مشخص كني دقيقا چه حجمي از موسيقي براي كار كافي‌ست ، امكان دارد يك فيلم ِ 100 دقيقه اي به 100 دقيه موسيقي احتياج داشته باشد؛ بعضي فيلم‌ها هم هستند كه احتياجي به موسيقي ندارند‌.

به نظر خودتان موسيقي تا چه حد روي كيفيت و ماندگاري "فيلم" اثر دارد ؟
تاثير گذاري ِ موسيقي بر فيلم آن‌قدر زياد است كه جزء معدود هنرهاي مستقلي است كه تمام اين سالها زندگي ِ خودش را كنار سينما ادامه داده و گاهي موسيقي‌هاي فيلم آن‌قدر تاثير گذارند كه ناخودآگاه يادآور آن فيلم مي‌شوند .

اين در واقع نوعي غلبه ‌ تاثير "موسيقي" بر " فيلم" است؟
صحيحش اين است كه اين غلبه وجود نداشته باشد. تعريف موسيقي فيلم مدرن اين‌گونه است كه موسيقي در فيلم عنصري را تشديد نكند و وارد ورطه سانتيمانتاليسم يا اغراق نشود؛ مگر فيلمي ايجاب كند يا كارگردان بخواهد اين اتفاق بيفتد. در دهه 1930-1970 مي‌توان غلبه ‌ آشكار موسيقي ‌ را روي كليت فيلم‌ها ديد و از آن به بعد مي‌شود تعريف ِ تازه‌اي در باره ‌ موسيقي فيلم پيدا كرد ‌ كه ‌ ‌ كنار اثر سينمايي قرار گرفت و ‌ نوعي همراهي اصيل ‌ برقرار كرد و توانست نور ، تصوير ، صدا و بازي ِ بازيگران را همراهي كند، بدون كه بخواهد احساسي را تشديد كند.

كارن همايونفر هم آهنگسازي فيلم انجام مي‌دهد و هم آهنگسازي آلبوم ها‌ي موسيقي مستقل؛ حال هواي اين دو كار چه اندازه با هم متفاوت است؟
كارن همايونفر يك نوازنده ي پيانوست و يك آهنگساز كه حوزه تربيتي اش موسيقي كلاسيك است و ترجيح مي‌دهد با "اركستر سمفونيك" «ادوارد گريگ» بنوازد. اين خود ِ "كارن همايونفر" است، اما يك كارن همايونفر ديگر هم هست كه آهنگسازي فيلم انجام مي‌دهد و سينما را به اندازه ي موسيقي دوست دارد و تا الان بيش از 80 فيلم با كارگردان هاي خيلي بزرگ كار كرده و موسيقي‌اش در كنار اين فيلم‌ها بوده و زندگيِ خودش را پيدا كرده است. سينما خاصيتي دارد كه امكان مي‌دهد از تجربه هاي صوتي ِ تازه تر موسيقايي در حوزه هاي متفاوت با يك تركيب بندي هاي متفاوت به راحتي استفاده كند و در حوزه خلاقيت قرار مي‌گيرد شايد تركيب ‌ صداهاي "الكترونيك" با " سازهاي سنتي" و "اركستر سمفوني" در كارهايي كه تهيه كننده اي براي توليد يك آلبوم موسيقي به آهنگساز سفارش مي‌دهد زياد امكانش نباشد و آهنگساز مجبور باشد در كليشه حركت كند اما سينما به دليل گستردگي و تنوع موضوع دست براي هر نوع تجربه اي باز مي‌گذارد و اين بسيار جذاب است . درست مانند يك نقاشي است كه رنگ و بوم را در اختيارش قرار دهند .

داستان فيلم « جرم» در دهه 1350 سير مي‌كند. اين موضوع تا چه حد در آهنگسازي فيلم هم تاثير داشت؟
‌به اندازه ي اين‌كه يك نفر كه عطر خوشي زده ازكنارت رد شود و بوي عطر به مشامت برسد كه يادآور مسئله اي‌ست براي شما؛ اما اگر بگوييم موسيقي دهه ‌ پنجاه را تكرار كردم كه اصلا اين اتفاق نيفتاد، چون هيچ تمايلي به انجام اين تكرار نداشتم . اما از پارامترهايي در "جرم" استفاده كردم كه هم به نوعي آشنايي‌زدايي‌ از موسيقي‌هايي بود كه براي مسعود كيميايي ساخته شده و هم لحظاتي آشنا درونش جاري بود. آن لحظات بيشتر از چند ثانيه نبود و از كساني استفاده كردم كه پيش ازاين تجربه نوازنگي در كارهاي آقاي كيميايي را داشتند .

چرا دوست نداشتيد حال و هوا و ويژگي‌هاي موسيقي دهه پنجاه در فيلم تكرار شود؟
گمان مي‌كنم اگرآقاي ‌كيميايي‌ مي‌خواستند آن موسيقي تكرار شود، يك جور باقي ماندن در فضاي 40 سال پيش بود كه از انساني چون ايشان بعيد است گرچه ممكن است ظاهر ماجرا اين باشد كه يك قصه قديمي را دائم بازسازي و تكرار مي‌كند. اگر مي‌خواستند آن موسيقي دوباره تكرا ر شود ، دوباره با آقاي اسفنديار منفرد زاده كار مي‌كردند .‌

بين «سلطان» تا «جرم» 15-سال فاصله افتاد. اين سال‌ها شما را از فضاي كارهاي مسعود كيميايي دور نكرد؟
ضرورت حضور من در اين كار شايد به اين دليل بود كه مسعود كيميايي گمان مي‌كرد ‌ از پس اين جنس موسيقي كه به سينماي ايشان نزديك است بر مي آيم؛ ، چون دوست دارد موسيقي با خودش قصه همراه داشته باشد و دوست دارد در موسيقي تنهايي آدم‌هاي قصه اش سرازير شود . من در اين كار با وجود فاصله "سلطان " تا به حال باز هم روي فيلم ترانه نگذاشتم .

چرا برخلاف چند فيلم اخير كيميايي ترانه در فيلم جرم كار نكرديد؟
چون نمي‌توانم جايگزين "فرهاد مهراد" را پيدا كنم‌ و اصلا نمي‌خواهم او را تكرار كنم. فرهاد جاي خودش را داشت و دارد؛ اما اگر كسي پيدا شود كه همان جريان را به شكل ديگر بتواند راه اندازي كند چرا كه نه! ترانه هم مي‌شود كار كرد . اما بدون ترانه هم اين موسيقي موفق بود.

از كار موسيقي فيلم "قصه پريا" هم صحبت كنيد.
سال پيش چند كار دوست‌داشتني انجام داد‌؛ فيلم " گزار‌ش يك جشن" حاتمي كيا ، "اسب حيوان نجيبي است" ‌ كاهاني ،"يكي از ما دو نفر" ‌ ميلاني"‌ و يك كار بسيار خوب كه كانديداي جشن منتقدان هم بود به نام" مرگ كسب و كار من است" و همين " قصه پريا"، كه يك ملودرام خوش ساختي‌ست و طبيعتا موسيقي‌اش هم همين‌گونه است؛ پر از لحظات دراماتيك و پر از فراز و نشيب كه بيننده فيلم را تحت تاثير قرار مي‌دهد . در مجله ‌ "گرامافون" يكي دو ماه پيش يك مطلب در ياد بودِ" جان بَري" بود كه اعتقاد داشت:" موسيقي بايد ملودي داشته باشد، شنيده شود و حس و حال مخاطب را تغيير دهد " كه اين يك رويكرد موسيقايي محسوب ميشود و رويكرد ديگر اين است كه معتقد است :" نبايد ساحت سينما را با موسيقي آلوده كنيم و بگذاريم تصوير كار خودش را بكند ." قصه پريا از آن جنس است كه به موقع احساسات مخاطب را تحت ِ تاثير قرار مي‌دهد .

بين اين‌همه كار موسيقي، چه شد كه تصميم گرفتيد بازي كنيد و جلوي دوربين اسب حيوان نجيبي ا‌ست رفتيد؟
علاقه اي به تصوير خودم نداشتم و مهمترين دليل ِ حضورم "رضا كاهاني" بود براي اين‌كه آدمي است كه مي‌توان به روح‌ ‌آرتيستيك‌ اش ايمان داشت. در اين دوران با اين روحيه اي كه ما داريم براي كسي مثل من بخواهد تصويري را كه از خودش ايجاد شده كاملا مخدوش كند موقعيت خوبي بود و دليل روحيِ انجامِ اين كار همين است. نقشي كه در فيلم دارم اصلاً ربطي به موسيقي ندارد و اگر نقش موزيسين بود، شايد قبول نمي‌كردم.‌ به هر حال به طريقي بايد بگوييم كه حال‌مان خوب نيست... تا چه حد مي‌توانم موسيقي غم انگيزبسازم ؟!

يك آلبوم از كارهاي سينمايي‌تان قرار است به زودي منتشر شود. چه شد كه فكر انتشارِ اين موسيقي‌ها افتاديد و چه كارهايي را انتخاب كرديد‌؟
از سال‌ها پيش در فكرش بودم، امابا خودم قرار گذاشته بودم كه تا قبل از چهل سالگي هيچ اثر مستقلي ارائه ندهم. در اين 2-3 سال اخير تصميم گرفتم بار آن دسته از كارهايي كه همه تنديس خانه سينما يا سيمرغ بلورين گرفته‌اند را از روي دوشم كم كنم. مجموعه‌اي هم كه ارائه مي‌شود فقط موسيقي‌هاي 3-4 سال گذشته است و تمام كارهايم نيست چون تمام كارها خيلي زياد است.در اين آلبوم 12 قطعه است از " خاك آشنا" ي بهمن فرمان آرا تا "زادبوم" ابو الحسن داوودي و جرم مسعود كيميايي .