اخبــار فـوری
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

فیلم، کلاً از هم گسیخته است یعنی اگر فرض کنیم که فیلم سینمایی‌ست از هم گسیخته است، اگر نه می‌توانست قسمت دوم یک سریال چند قسمتی باشد

نگاهی به «چ» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا
فیلمی که کمتر از اتوبان چمران یادآور چمران است!
سینمای ما - یزدان سلحشور: این‌ها را گفتم که کمی دور همی بخندیم و یادم برود که می‌خواستم کلی درباره«چ» حاتمی‌کیا حرف بزنم که چقدر فیلم ناموفقی‌ست. گفتم بالاخره؟! یعنی گفتم؟! فیلم«چ»، از دو منظر قابل بررسی‌ست اول اینکه چقدر به ...
*** من زیاد پاپ‌باز نیستم اما از بعضی از آثار پاپ دهه پنجاه عجیب خوشم می‌آید؛ شاید برای همین است که هر سال قبل از این که پایم را توی جشنواره بگذارم، آرام برای خودم می‌خوانم:«من دیگه بچه نمیشم آی/ دیگه بازیچه نمیشم!» اما متأسفانه باز دلم می‌خواهد که همه‌ی فیلم‌ها را ببینم و آخرش هم که جشنواره تمام می‌شود، زیر لب می‌خوانم:«هر آنچه داشتم/باختم/ باختم/ باختم!»

این‌ها را گفتم که کمی دور همی بخندیم و یادم برود که می‌خواستم کلی درباره«چ» حاتمی‌کیا حرف بزنم که چقدر فیلم ناموفقی‌ست. گفتم بالاخره؟! یعنی گفتم؟! فیلم«چ»، از دو منظر قابل بررسی‌ست اول اینکه چقدر به آن شخصیتی که همه می‌شناسند یا فکر می‌کنند می‌شناسند، نزدیک است و دوم اینکه از لحاظ فیلم بودن و بسامان بودن، چقدر فیلم است و بسامان؟



در مورد اول که شباهتی وجود ندارد میان این چمران و آن چمرانی که با 6 نفر بلند می‌شد و می‌رفت دو تا تپه‌ای را که هوانیروز نتوانسته بود نزدیک‌اش هم شود پس می‌گرفت و فقط یک مجروح می‌داد.حاتمی‌کیا می‌تواند بگوید این‌ها افسانه است یا باور عامه است اما به هر حال، این چمرانی‌ست که همه فکر می‌کنند می‌شناسند و اگر قصد حاتمی‌کیا، افسانه‌زدایی بوده که کارش خیلی سخت‌تر از این می‌شده و چقدر باید روی شخصیت چمران کار می‌کرده در فیلمنامه که این کار را هم نکرده؛ یعنی به ما نشان می‌دهد که مردم می‌ریزند دور و بر چمران که با هلکپوتر نرود اما نشان نمی‌دهد چرا؟ مردم علم غیب داشته‌اند یا جاذبه‌ای در چمران بوده که حاتمی‌کیا نشانمان نداده؟ ما از آن افسانه، هیچ نمی‌بینیم فقط یک آدمی را می‌بینیم که قیافه‌اش شبیه چمران است اما به عنوان متخصص جنگ‌های چریکی، به جای نقشه کشیدن و برنامه‌ریزی کردن، انگار مدیر مدرسه است که سر زنگ تفریح، آمده حیاط مدرسه، قدم بزند.

از لحاظ شخصیت‌سازی هم این شخصیت، تک‌بُعدی‌ست و تکلیف ما با آن دکتر دیگر که مارکسیست است و انگار که قرار است آیینه روبروی چمران باشد، روشن‌تر است. حداقل شعار نمی‌دهد، فوراً دست به عمل می‌زند. فیلم، کلاً از هم گسیخته است یعنی اگر فرض کنیم که فیلم سینمایی‌ست از هم گسیخته است، اگر نه می‌توانست قسمت دوم یک سریال چند قسمتی باشد و عطف به گذشته داشته باشد یا به آینده تا مخاطب مجبور نشود هی بگردد دنبال پرتقال‌فروش و ربط منطقی-روایی فیلم خانوادگی با صحنه‌های جنگ و آخرش هم نفهمد که این تداعی‌ها از کجا شروع شده و چه جوری دارد ادامه پیدا می‌کند و اصلاً اگر چمران را هم کنار خانواده‌اش می‌بینیم، پس فیلمبردار کیست؟ به گمانم حاتمی‌کیا، بعد از این همه سال فیلمسازی، لازم نیست یک نفر مثل من بیاید «نقطه دید» و «منطق نقطه دید» را برایش توضیح دهد.

از همه‌ی این‌ها که بگذریم، تاریخ در این روایت چقدر نقش دارد؟ این تاریخ واقعی‌ست که می‌بینیم؟ ملودرام البته هنوز حاضر و ناظر است در اثری از حاتمی‌کیا و می‌تواند با نام چمران و اشک‌انگیزی بسیار[در این روزهایی که مشکل معیشت، همه را محتاج گریه کردن کرده]، تا حدی تماشاگران را جذب خود کند اما فقط تا حدی.
منبع: khabaronline
به روز شده در تاریخ: چهارشنبه 16 بهمن 1392 ساعت 3:56:09

تمـــــــــاشــــاخــــانـه

جوایز کسب شده توسط سینمای ما
جوایز کسب شده توسط سینمای ما