اخبــار فـوری
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

واسه این که بهتون بد نگذره، قدر خنده رو بدونین، غم و غصه‌تونم یه خورده که شده بذارید کنار،‌زندگی رفیق ما رم بچرخونین، یه خورده حواستونو بدین که ضرر نمی‌کنین(از سلطان)

درباره «متروپل» و اينكه چرا دلم براي ديدن يك سكانس از آن مي‌تپد به همراه رونمايي از پوستر خارجي آن براي اولين‌بار در سينماي ما...
آن قدم برداشتن مردانه
سينماي ما- صوفيا نصرالهي: هيچ‌كس را نديده‌ام مثل كيميايي بتواند قهرمان خلق كند. قهرمان‌هاي كيميايي شبيه به مردان كلاسيك سينماي هاليوود است، آن‌هايي كه سوار بر اسب در دشت‌هاي فراخ مي‌تاختند و هميشه هفت‌تيرشان ...
اگر از دوستداران سينماي مسعود كيميايي باشيد، هر فيلمش برايتان يك اتفاق است. فرقي نمي‌كند آخرين اثرش را دوست داشته باشيد يا نه، همچنان منتظر فيلم بعدي‌اش مي‌مانيد. جشنواره امسال خدا را شكر از اسم و رسم چيزي كم ندارد. پرستاره‌ترين جشنواره سال‌هاي اخير است. قطعا فيلم‌هاي زيادي هستند كه مشتاق ديدن‌شان هستم از «اشباح» مهرجويي بگيريد تا فيلم «ماهي و گربه» شهرام مكري. اما اين وسط اگر قرار باشد فقط يك فيلم انتخاب كنم، قطعا «متروپل» مسعود كيميايي است. اينكه چرا ميان اين همه اسم باز هم كيميايي را انتخاب مي‌كنم اول از همه يك دليل شخصي دارد: من با فيلم «گوزن‌ها»ي مسعود كيميايي عاشق سينما شدم. با قابي كه قدرت و سيد داخل خانه گير افتاده‌اند و حاضر نمي‌شوند خودشان را تسليم كنند و گوله مي‌خورند. اين صحنه تمام شكوه رفاقت بود. از همان بچگي و بعد از ديدن «گوزن‌ها» دلم لك مي‌زد براي رفاقت. آن هم از آن رفاقت‌هاي مردانه فيلم‌هاي كيميايي.

نكته دوم هم برايم اين است كه هيچ‌كس را نديده‌ام مثل كيميايي بتواند قهرمان خلق كند. قهرمان‌هاي كيميايي شبيه به مردان كلاسيك سينماي هاليوود است، آن‌هايي كه سوار بر اسب در دشت‌هاي فراخ مي‌تاختند و هميشه هفت‌تيرشان آماده شليك بود. شبيه گري كوپر يا جيمز استوارت. نمونه كامل يك شمايل مردانه هستند و در عين حال از چنان روحيه‌اي برخوردارند كه در سكانس‌هاي احساسي مي‌توانند اشك تماشاگر را دربياورند. معتقدم هيچ كارگرداني مثل كيميايي نتوانسته مفهوم تنهايي يك آدم را درست از آب دربياورد يا قدر هر حركت كوچكي مثل انداختن كت روي شانه يا قدم زدن در يك كوچه را بداند. كيميايي فيلم‌هاي خوب بيشتر از هر كس ديگري اندازه دستش است: اندازه بازيگرش، اندازه ديالوگ، اندازه موسيقي كه بايد روي سكانس بيايد. بعد چنان ذوق و سليقه يكه‌اي دارد كه در جهان هيچ كارگردان ديگري پيدايش نمي‌كنيد. البته اين‌ها مال فيلم‌هاي خوب است. در فيلم‌هاي بدش در همه چيزهايي كه مي‌داند افراط مي‌كند. انگار از بيرون به جهان خودش نگاه مي‌كند و مي‌نويسد. مثل اينكه يك نفر ديگر آمده باشد و به او بگويي ديالوگ‌هاي كيميايي‌وار بنويس و نتيجه‌اش مي‌شود فيلم‌هايي مانند «رييس» يا «سربازهاي جمعه».  با اين حال هميشه مي‌تواني رگه‌هايي از خودش را حتي در فيلم‌هاي بدش هم پيدا كني. گاهي اوقات در يكي از كاراكترهاي فرعي ممكن است بروز پيدا كند  و در فيلم‌هاي خوبش در نقش قهرمان اصلي ظاهر مي‌شود. حالا اميدوارم «متروپل» يكي از آن خوب‌هايش باشد. چند نكته اميدواركننده دارد. اول اينكه محمدرضا فروتن اصلا در «مرسدس» كيميايي كشف شد و بغضش و لحن صدايش به آدمي كه بايد ديالوگ‌هاي كيميايي از دهانش خارج شود، مي‌خورد. پولاد كيميايي هم كه در «جرم» نشان داد بالاخره به آن كاراكتري رسيده كه بتواند در فيلم‌هاي پدرش درست بنشيند.

فضاي فيلم هم همان چيزي است كه كيميايي استادش است: سينماي قديمي نيمه‌كاره براي عشق سينماها، ميز بيليارد(كه هم سن و سال‌هاي كيميايي از آن خاطره‌هاي زيادي دارند و يكي هم در دفتر خودش گذاشته) و شب باراني و نئون‌ها. چه خوب كه اسمش هم «متروپل» شد نه «عرق سرد». اين اسم حال و هواي فيلم‌هاي كيميايي را دارد. تازه اين‌بار يك نكته جديد هم انتظارمان را مي‌كشد. بالاخره سر و كله يك قهرمان زن در فيلم‌هاي كيميايي پيدا شده است. خاتون «متروپل» اين‌طور كه گفته مي‌شود از گلچهره سجاديه «رد پاي گرگ» پررنگ‌تر است و براي اولين‌بار شاهد حضور يك زن در نقش اصلي فيلمش هستيم. با توجه به بازي‌هاي اخير مهناز افشار انتخاب خوبي هم براي اين نقش بنظر مي‌رسد. همه اين‌ها باعث مي‌شود دلم بلرزد براي ديدن يك سكانس «متروپل». آن سكانسي كه مي‌دانم قرار است مردان كيميايي بغضم را بشكنند و اشكم را سرازير ‌كنند.

خلاصه‌اش اينكه: «واسه این که بهتون بد نگذره، قدر خنده رو بدونین، غم و غصه‌تونم یه خورده که شده بذارید کنار،‌زندگی رفیق ما رم بچرخونین، یه خورده حواستونو بدین که ضرر نمی‌کنین.»

منبع: هفت صبح
به روز شده در تاریخ: يكشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 15:49:54

تمـــــــــاشــــاخــــانـه

جوایز کسب شده توسط سینمای ما
جوایز کسب شده توسط سینمای ما