در وضعیتی که اغلب سینماگران ما دارند به سمتی غش میکنند،
غش کردن هومن سیدی در آغوش سینما دلچسب و قابل تحسین است. اعترافات ذهن
خطرناک من بیربط ترین و عجیب و غریبترین خروجی یک سال سینمای ما و نامربوطترین
فیلم اکران سال آینده است. اگر به نظرتان میرسد که اینها امتیاز نیست و من
دارم از حواشی و فرامتن خرجِ فیلم میکنم، شک ندارم که جزو مخالفان سفت و سخت فیلم
دوستداشتنی و جذاب و با حال هومن سیدی هستید. (دیدید گفتم!) راستش بدون این که
دعوایی داشته باشیم، بدون این که بخواهم بیخود و بی جهت روی این قضیه اصرار کنم یا
ازش سوژه برای دعوا و جدل و مواجهه بسازم، خیلی دوستانه حساب خودم و بقیه طرفداران
این فیلم و این جنس نگاه به سینمای ایران را از دیگران جدا میکنم و بحث و دفاعی
هم ندارم. لازم نيست كسي این وسط قانع شود یا جایش را در طرف این خطکشی عوض
کند. همان طور که فیلم و فیلمسازش بی حسابگری و ملاحظات وحشتناک این روزها هنوز
راه خودش را میرود و دلش پی آدمهای نا فرم و اجق وجقی از جنس کاراکترهای
اعترافات ذهن ... است، در جایگاه نقد و
تحلیل هم راهی جز رد شدن از کنار اِن قلتهای ریز و درشت مخالفان فیلم وجود ندارد.
اگر فکر میکنید فیلم نسبت و ارتباط معناداری با زمان و مکان تولیدش ندارد، جوابی جز این ندارم که خب نداشته باشد؛ اصلاً چه بهتر که با این اوضاع و احوال نسبت ندارد. این را البته برای فیصله دادن غائله و فرار از بحث میگویم و توی دل و ذهنم بر خلاف زبانم اطمینان دارم که هیچ تصویر و روایت و شخصیتی نزدیکتر و بهتر از همین اجق وجقهای هپروتی به اوضاع و احوال این دوران سراغ ندارم.
اگر فکر میکنید فیلم به دلیل شباهت آشکارش به یک جریان سینمایی آشنا و تاثیرپذیری تابلو و بی پنهانکاریش از فلان فیلمها و فیلمسازان باید انگِ تقلبی بودن و فقدان اریژینالیته بخورد، لزومی نمیبینم ازش دفاع کنم و بگویم چی از این بهتر که فیلم بجای تراوشات ذهن منجمد عقب مانده و کم مایه اغلب فیلمسازهای ما، به سرچشمه و منبع انرژی ناتمام و جوشانی وصل است. بعد توی دلم اضافه میکنم که این بهانه چیزی از اصالت و فردیت دلچسب فیلم و سازندهاش کم نمیکند و اصلاً چه چیزی اصیلتر از خود سینما سراغ داریم که بخواهیم ازش آویزان شویم تا مثل خیلی فیلمهای این روزها از قطار سینما به بیابانِ برهوت پرت نشویم.
اگر اصرار دارید لجبازانه چشمتان را روی کیفیت متمایز کارگردانی و فضاسازی چشمگیر فیلم و استاندارد بالای تصویرسازی تیم کارگردان/ فیلمبردار/ طراح هنری فیلم ببندید، فقط توی دلم به شناخت یا علاقهتان به سینمای واقعی شک میکنم و البته به رویتان نمیآورم، چون شاید حق با شما باشد و این ماییم که تعریفمان از قضیه غلط و پرت است (این را البته برای حفظ تریپ دموکراتیک گفتم، وگرنه ته ته دلم مطمئنم حق با ماهاییست که سینما را در اعترافات ذهن ... به وضوح میبینیم و حس میکنیم.)
اگر فکر میکنید دفاع کردن از فیلم جذاب و خوش ریتم و متفاوت هومن سیدی یعنی قانع بودن به حداقلها، جوابم این است که عمراً بیشتر از ما و خودِ فیلمساز بتوانید ایرادها و کم و کسری و ضعفهای فیلم را لیست کنید یا تفاوت کیفیتش را با نمونههای عالی و متعالی این الگو تشخیص بدهید. اما گفتن این چیزها در مجامع عمومی غلط انداز است و ممکن است آتو دست بعضیها بدهد؛ بین خودمان اساسی حرفش را میزنیم و سعیمان را میکنیم که اصلاحش کنیم؛ همان طور که فیلم به فیلم – از آفریقا تا سیزده و حالا اعترافات ذهن ... – داریم همین کار را میکنیم و فیلمساز هم که شکر خدا هنوز به هیچ طرفی غش نکرده است.
اعترافات ذهن خطرناک من آلترناتیو کسالت و بطالتیست که سینمای ما را با خودش به قهقرا برده؛ این یکی را عمراً شما هم نمیتوانید کتمان کنید!
دو - نیما حسنی نسب همیشه دنبال راهها و الگهای غیر تکراری برای گفتن حرفهاش بوده و این یعنی ژورنالیسم و نقد فکر شده.
سه - لحن و نثر این نوشته من رو یاد حرف زدن و لحن کاراکتر اصلی فیلم و فضاهای این فیلم درخشان انداخت. عجب ایده جالبی
چهار - تبریک تبریک تبریک
دو_ همیشه به تلاشهای جسورانه امیدوارم، همیشه...
سه_ ولی فرقی هست بین این دو: ارجاع دادن به فیلمهای مورد علاقه ی فیلمساز
(چه فیلمهای کوچک و چه بزرگ) به شیوه پست مدرن ؛ کپی کردن سکانسهای مهم فیلمهای مهم.
وقتی فیلم رو میدیدم از دیدن یه ارجاع لذت نمیبردم چون اغلب به جای یه ارجاع خوب یه کپی بد ازشون ارائه میداد. واقعن لازمه مثال بزنم از سکانسهایی که رسمن کپی بودن؟
چهار_ اینکه بخوایم از چنین فیلمی حمایت کنیم به عنوان حمایت از چنین سینمایی فرق داره با اینکه خودمون بزنیم به اون راه و رسمن یه طرف غش کنیم.... آقا نیما، یکی از دلایل اینکه نقدها و نوشته هاتو دوست داریم صریح بودن و بی تعارف بودنته.
پنج_ آرزو میکنم هومن سیدی عزیز روزی فیلمی بسازه که بتونم به دوستانی که مدام متهمم میکنن بگم بیا اینم یه فیلم خوب از سینمای مورد علاقه من...