پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۳ - 2015 March 12
آخرین اخبار
کد خبر: ۱۵۳۱۲
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۴:۴۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
از حاشیه تا متن فیلم‌های جشنواره 33 به روایت نیما حسنی‌نسب
سرمای استخوان‌سوزِ فیلم البته ربطی به فضای برفی و زمستانی آن ندارد و ناشی از تلقی غلط فیلمساز از ریتم و روایت است. تحمل ضرباهنگ فیلم و پیگیری رفتار و سکنات شخصیت‌ اصلی و دو سه شخصیت مکمل فیلم تا تیتراژ پایانی چیزی شبیه "آزمون تلخ زنده به گوری"‌ست...

ادا و ادعا

فیلم اول مرتضی فرشباف کار قابل قبولی بود و از آن مهمتر این که هم فیلم و هم سازنده‌اش کم ادا و کم ادعا و به اندازه بودند؛ اندازه خودشان، توان‌شان، کیفیت‌شان و قد و قواره‌شان در قیاس با قامت غول‌آسای سینما و بزرگانش. «بهمن» که درست برعکس «سوگ» پر ادا و پر ادعا و معوج از کار درآمده، اما از وضعیت سازنده‌اش هنوز خبر موثقی در دست نیست.

ضد یخ

حتماً زمستان در خبرها زیاد به این جمله برخوردید که برای تردد در جاده زنجیر چرخ و وسایل ایمنی همراه داشته باشید. برای تماشای بهمن هم می‌شود خوردن دو سه پیک ضد یخ مرغوب را قبل از ورود به سالن نمایش توصیه کرد. سرمای استخوان‌سوزِ فیلم البته ربطی به فضای برفی و زمستانی آن ندارد و ناشی از تلقی غلط فیلمساز از ریتم و روایت است. اگر جای بهمن با مرداد هم عوض می‌شد، باز هم دیدنش بدون ضد یخ توصیه نمی‌شد.

آزمون تلخ زنده به گوری

تحمل ضرباهنگ فیلم و پیگیری رفتار و سکنات شخصیت‌ اصلی و دو سه شخصیت مکمل فیلم تا تیتراژ پایانی چیزی شبیه "آزمون تلخ زنده به گوری"‌ست. گاهی آرزو می‌کنید به خاطر اسم فیلم هم که شده بهمن از کوه سرازیر شود، حتی اگر به سالن سینما هم برسد. گالری عکس تماشایی هومن بهمنش یا کار درجه یک مسوول جلوه‌های ویژه در خلق فضای برفی هم فقط به درد جواب دادن (بخوانید توجیه کردن) یک سوال می‌خورد: چطور تا آخر فیلم در سالن ماندیم؟ بی شک نماهای فیلم در کلیپ قطعه «زمستان» شجریان یا روی شعرخوانی زنده یاد اخوان ثالث بسیار دیدنی و لذتبخش می‌بود. به نظرم هنوز هم برای این بازیافت دیر نشده؛ شخصاً هم بابت این طرح و ایده توقع یا مطالبه‌ای از سازندگان فیلم ندارم. اصلاً وظیفه و رسالت ما نوشتن همین نقدهای سازنده و راهگشاست!

بیخود و بی جهت

کمتر فیلمی در سینما این قدر برای پنهان نگه داشتن مسائل و دغدغه‌ها و معضلات و درونیات و حتی بیرونیات و انگیزه‌ها و احساسات و افکار کاراکتر اصلی و فرعی‌اش کوشا بوده و در کمال تاسف فیلم در این زمینه به توفیق مطلق رسیده است. کمینه‌گرایی و پرده‌پوشی و گزیده‌گویی برای توصیف موقعیت‌ها و احوالات فیلم و آدم‌هایش در بهمن به تعریف‌ها و مرزهای جدیدی دست پیدا کرده است؛ کاش کاهانی اسم «بیخود و بی جهت» را روی فیلمش نگذاشته بود تا لااقل به استناد اسم فیلم می‌توانستیم بخشی از رفتار و گفتار و احوالات شخصیت اصلی فیلم را توصیف و تحلیل کنیم.

در زندگی زخمهاییست ...

به استناد متن فیلم و داده‌هایش باید دلیل پریشانی عمیق و فلسفیِ زن را معضلات جانفرسا و سهمگینی مثل نگهداری از سگ، صدای پیانوی خانه همسایه، تماشای فیلم استخر رفتن پسر، چروک افتادنِ گوشه چشم، غرغرو بودن مادر رئیس بیمارستان و دیر آمدن خواهرِ مادر (یعنی خاله رئیس بیمارستان) فرض بگیریم، البته به علاوه داشتن همسری خوشرو و زن‌ذلیل که تا چشم زنش را دور می‌بیند، مشغول عمل شنیع نوشتن می‌شود. این چیزهاست که جسم و روح شخصیت زن فیلم را مثل خوره می‌خورد و می‌تراشد و او را به مرز جنون می‌کشاند. اگر درد بی دردی تا قبل از این فیلم علاجش آتش بود، از این به بعد برف و یخ است.

حمید سوریان

زن داستان (کدام داستان) در برابر این سیاهه رنج‌های بشری چندان هم منفعل نیست. با این که چند روز است زیر بار سهمگین این آوارها خواب در چشم ترش شکسته، اما آخر سر طغیان می‌کند؛ شوهر جفاکار و خائنش را ول می‌کند و مادر غرغروی رئیسش را هم بی رحمانه به قتل می‌رساند. قتل که شاخ و دم ندارد؛ نشاندن کسی روی ویلچر و پوشاندن سر و صورتش با پتو، پایین بردنش با ویلچر از پله‌های بیمارستان و کشاندنش به محیط باز حیاطی که از یک هفته بارش مداوم برف شبیه مناطق قطبی شده می‌تواند حمید سوریان را هم (زبانم لال) به دیار باقی بفرستد، چه برسد به پیرزنی بیمار و تحت نظر تیم پزشکی. این کار البته فقط به تلافی غر زدن پیرزن نیست و پسر پیرزن (رئیس بیمارستان) هم به جرم کوتاهی در رساندن پول به پسر شخصیت اصلی فیلم باید به عنوان متهم ردیف دوم پای میز محاکمه کشانده شود تا دیگر هیچ دکتری به خودش اجازه ندهد مادر توی مخ و رو به موتش را به پرستارهای بیمارستان بسپارد و برود مسافرت، مگر این که از نعمت داشتنِ مادر خسته شده باشد. اگر جامعه پرستاران مقیم مرکز علیه این فیلم هم تجمع اعتراضی راه بیندازند، من یکی نمی‌توانم بهشان حق ندهم.

دیوید بوردول

شدیداً کنجکاوم بدانم متولیان جشواره ساندنس در فیلمنامه بهمن چه پتانسیلی دیدند که انتخابش کردند، ولی حدس می‌زنم موضوع ورک شاپ ساندنس سنجش میزان تحمل تماشاگران سینما در سده جدید بوده است. کنجکاوی دیگری هم این روزها دست از سر آدم برنمی‌دارد؛ واکنش احتمالی دیوید بوردول پس از دیدن کار جدید جوانی که ساخته اولش را تحسین کرده بود.

هوشنگ گلمکانی

واقعاً؟ یعنی شما اعتقاد دارید این جور نوشتن درباره فیلم نامنصفانه است؟ جداً؟ به لحن ناملایمش اعتراض دارید؟ شما چه می‌فهمید که ما موقع دیدن این فیلم چی کشیدیم؟! اصلاً پیشنهاد می‌کنم قبل از این جور نصیحت‌های گلمکانی‌وار یک بار «بهمن» را از اول تا آخر یک نفس تماشا کنید. بعد از پایان فیلم هم لطفاً مواظب حرف‌زدنتان باشید، چون اینجا خانواده نشسته!

نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱۵
safavi
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۸
1
5
اینقدر احساساتی برخورد کردن نه فقط در این نوشته که در تمام محتوای طعنه زننده و غیر منصفانه سایت شما (نسخه جدید سایت) وجود دارد...قبلا منصفانه تر می نوشتی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۸
0
0
اقای حسن دوست نازنین ازتون ممنونم بابت این توصیه فکر می کنم حالا که شما این کشف بزرگ رو کردید و در تاریخ نقد کلاس جدیدی رو باب کردید
با سپاس
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۰۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۸
1
1
استاد شما ظاهرا بهمن رو كامل تماشا نكردين ، لطفا سواد شخصي خودتون رو وارد نقد بهمن نفرماييد ، هر چند از لحن بيانتون كامل انگيزه هاي شخصيتون مشخص شده خداروشكر ؛-))))
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۸
0
0
استاد شما ظاهرا بهمن رو كامل تماشا نكردين ،چون اصلا نميدونيد رييس بيمارستان چرا به سفر رفته و اصلا ضروري بوده يا نه ، لطفا سواد شخصي خودتون رو وارد نقد بهمن نفرماييد ، هر چند از لحن بيانتون كامل انگيزه هاي شخصيتون مشخص شده خداروشكر ؛-))))
حسینی
|
United Kingdom
|
۱۶:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۸
1
2
فیلم مزخرفی است!
سارا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۴۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۸
1
1
نقد افتضاح و در كمال بى ادبى . شما منتقد محترم اول ادبيات نقد رو ياد بگيريد بعد دست به نوشتن ببريد . بسيار فيلم عميق و خوبي بود به نظر من فيلمنامه از سطح سينماي ايران بالاتر بود و درك اون براي مخاطب عام كار ساده اي نيست . كارگردان جوان و باهوش ٢٩ ساله بسيار خوب بحران ميانسالى و يائسگي و فروريختن زن در دهه ٥٠ زندگي را از نظر جسمي و روحي در پلان ها و فضاها و ديالوگ هاي خيلي خوبي به تصوير كشيده بود . منتظر فيلم هاي بعدي ايشون هستيم .
طاهريان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۵۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۸
1
1
شما مثل اينكه داري از حسادت منفجر ميشي و در همون حال اين چرت و پرت هارو نوشتي !! واقعاً هم جاي حسادت داره كه يك جوان نابغه و باهوش ٢٩ ساله انقدر تيزبين و دقيق و باسليقه فيلم ميسازه و خوب شما چي ؟؟ خيلي به ساندنس رفتن هم فك نكن چون شما رو تو خونه خودتم راه نميدن چه برسه به ساندنس !
Ghost DoG
|
Canada
|
۲۱:۳۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۸
0
1
پرده اول : در جایی می خواندم که مصاحبه کننده جنابعالی رو منتقد جوان خطاب کرده بود و شما برآشفته در جواب گفتید چند ده سالی هست که نقد می نویسید .
پرده دوم : در بعد از ظهری در جلسه نقد مستند مهرجویی کارنامه چهل ساله شما از خوردن کوفته هایی که بعد از معاشرت با خسرو شایگان - لیلی گلستان و دیگر بزرگان نوش جان می کردید بسیار مشعوف به نظر می رسیدید !
پرده سوم : کاشکی این چند ده سال به همان خوردن کوفته ها بسنده می کرده تا نیازی به مصرف دو سه پیک ضد یخ مرغوب پیدا نمی کردید .
پرده آخر : این کامنت نه در دفاع از فیلم بهمن نوشته شده بلکه در دفاع از پدیده ای به اسم فهم .
نازنین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۲۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
2
1
اقای حسنی نسب عزیز خواهش میکنم از واکنشهای تند و معترضانه نترسین و این روش و قالب رو ادامه بدین. سالهای سال متظر ماندیم که یکی پیدا بشه که اینجوری بی پرده و بی تعارف و البته بدون توهین و با قالب شیرین طنز درباره فیلم ها بنویسه
عالمی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۳۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
0
1
این جور کارهای تازه و راه های نرفته حتما بدون واکنش نیست و شما با انلاین کردن کامنتها نشان دادین که ظرفیت نقد شدن تان هم به اندازه نقد کردنتان است. نیمای عزیز محکم به این تجربه های جدید ادامه بده
مرررررررررررسی
سیما
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۴۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
1
3
:-))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
:-)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

واقعا نمیتونم جلوی حنده ام رو بگیرم و چند کلمه بنویسم. اگه فیلم بهمن رو دیده باشید و مثل نویسنده مطلب از فیلم خوشتان نیامده باشد تازه معنی و مفهوم جزئیات و شوخیهای عالی اون را متوجه میشوید
وای حمید سوریان عالی بود و بند آخرش هم همینطور عالی
اما یه سوال: شما تا حالا کار طنز کردین؟ پیشنهاد میکنم برید سراغش و مطمئنم به اندازه نقد موفق میشید
:-))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
سودابه کثیری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۵۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
0
1
سارای عزیز نمی دونم چند سالته که اینقد خودتو نسبت به مسایل زنان در سن یائسگی مطلع جلوه میدی، اما جهت اطلاع باید بگم تمام حالات خانوم معتمداریا بیشتر به یک زن روان پریش شبیه بود تا دغدغه های یک زن در استانه یائسگی! فیلم پر از اداست. اذاهایی که قد دهن فیلمساز نابغه تان نیست. لطفا غرض ورزی رو کنار بزارین و صادقانه فیلم رو ببینین. بهمن به هر چیزی شباهت دارد جز به فیلم
م.د
|
United States
|
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
0
0
جناب حسني نسب عزيز، بسيار روان و لذت بخش بود.خواهش ميكنم نگذاريد نظر برخي ازدوستان احساساتي باعث عقب نشيني يا چرخش شما شود.لطفا اگر امكان دارد نظرتان را در مورد فيلم هاي "روباه" و "چهارشنبه ١٩ ارديبهشت" بفرماييد.با سپاس
شایان
|
United States
|
۱۹:۵۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
0
1
فیلم مزخرف بی مصرف و بی خاصیتی بود.
شایان
|
United States
|
۱۹:۵۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
0
1
فیلم مزخرف بی مصرف و بی خاصیتی بود.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: