یاشار نورایی: حکایت برادر حاتم طایی را همه شنیدهاند؛ قصه بعضیها است که
دوست دارند به هر شکل که شده خودنمایی کنند! برایشان هم مهم نیست دستشان بیندازند
یا ستایش شوند! مهم حضور مداوم جلوی دوربین رسانه است؛ به شیوه همیشه (هست رستم را همین یک دست اسلحه)
برنامه سینمایی هفت را چند شب پیش تماشا میکردم که در آن بحثی میان یک منتقد سینمایی و مدیر گروه هنر و تجربه شد! منتقد میگفت:لازمه اقتصاد آزاد کوتاه کردن دست دولت در هر زمینه منجمله همین گروه هنر و تجربه است و مسئول هم از ویژگیهای گروه هنر و تجربه تعریف میکرد که بالاخره امکانی برای نمایش فیلمهایی شده که در صف اکران در حال پوسیدن اند و تعدادشان هم کم نیست و بر خلاف جریان اصلی باید از این فیلمها حمایت شود تا امکان نمایش بیابند.
منتقد جوری از بازار آزاد تعریف میکرد که هرکه او را نشناسد گمان کند با آدم کار کشته ای در حیطه
اقتصاد سیاسی طرف است، اما میزان تناقضهای
نظری در همان برنامه، مثلاً شکوه از سینمای به قول خودش نفتی یعنی وابسته به پول
نفت و یک آن این ادعا را کردن که فیلم
نفتی خوب هم ساخته میشود (اینقدر نفتی نفتی میکرد آدم یاد
نعمت نفتی خدابیامرز میافتاد.) از
این شاخه به آن شاخه پریدنها و دادن یک سری شعارهای کلی، عملاً بیننده را ناتوان از درک
موضع او میکرد. اصل حرف منتقد درست است، اما بی توجه به فرهنگ و
تجربه تاریخی
و ساختار اقتصادی نسخهای میپیچید که به
این راحتی نمیتوان آن را در این ملک اجرا
کرد! جایی هم دچار توهم مهم بودن شد و گفت حرفی که من پارسال زدم را هم اوباما
همین چند وقت پیش زد! انگار رئیسجمهور آمریکا هر روز صبح قبل از
انجام کارهای روزانه سری هم به کافه ایشان می زند تا موضع سیاسیاش را با گفتههای کافهچی منطبق کند!
طرفِ مباحثه هم در تعریف
از گروه هنر و تجربه به استقبال مخاطب از طرحی که هزینه چندانی نداشته اشاره میکرد. میگفت تعداد کمی از ظرفیت
سینمای ایران
به نمایش فیلمهای متفاوت از
عموم فیلمهای ایرانی
اختصاص داده شده که هزینه آن تنها با ساختن یک فیلم معمولی برابری میکند! میگویند هوچی فراموشکار
است. همین منتقد سه چهار سال پیش چه موضعی داشت؟ داشت از اندیشههای امثال غرضی آموزههای اقتصادی و سیاسی در میآورد؟ حرفهای کادر قبلی و همین منتقد چند سال پیش در همین
برنامه این بود که سوبسید از تولید سینمایی حذف و به پخش و اکران و سالن سینما اختصاص
یابد! مگر گروه هنر و تجربه با تقبل هزینه سینمادار و تالار نمایش همین کار را نمیکند؟ چند
درصد فیلمهای هنر و
تجربه با پول دولت و بیت المال ساخته شدهاند که اینقدر سر و صدا میکنیم؟ اگر
سوبسید و رانت بد است، پس چرا از فیلمهایی که با رانت انبوه و
حمایت بی حد و اندازه ساخته میشوند ستایش میکنیم؟ آنجا
که به نفع ما است و قرار است از نمد پروژههای بزرگ
برای ما هم کلاهی دوخته شود، رانت بد نیست چون با آن فیلم نفتی خوب ساخته شده و جایی که
سرمان بی کلاه مانده، رانت بد است؟
در بسیاری از
کشورهای پیشرفته یکی از راههای خرج درآمد
دولت، ایجاد کتابخانههای
عمومی، موزه، کمک به دانشگاه و حفظ میراث فرهنگی است و بعید است بخش خصوصی هم دانش
و هم توانایی مالی این کار را داشته باشد! کمک کردن به پخش و تولید فیلمهای هنری هم بخشی از وظایف هر دولت نمونه است! از
سوی دیگر صحبت از بازار آزاد آنهم در کشوری که
اکثر بخش خصوصی دارای سرمایه آن، پولشان را از طریق مناصب سابق و روابط دولتی به
دست آوردهاند، مضحک است! وقتی خصوصی سازی در این
مملکت به اینجا منجر میشود که شرکتها و آدمهای دولتی و ارگانی میآیند با نام خصوصی خودشان
سهام خودشان را میخرند، کوته بینانه است که از سینما بخواهیم در این فضا متکی به
بخش خصوصی باشد. بعید هم نیست که همان عمله سابق دولت و سرمایهداران فعلی بعضی را تطمیع مالی کردهاند که مدام
سنگشان را به سینه بزنند تا روز مبادا از حضور این سرمایهداران نوظهور
تعجب نکنیم و بگوییم خدا را شکر، اینها نفتی
نیستند!
باب اطلاع؛ منتقد محترم باید اندکی مطالعه کند تا متوجه شود اصطلاح رانت
نفتی واژه تازه ای نیست و دکتر همایون کاتوزیان بیش از سه دهه پیش در مقالاتش این پدیده را به کار برده و تحلیل
کرده است! ایشان اول باید اندکی
تحقیق کنند بعد نام خودشان را به ابداع واژه نفتی متصل کنند! نفت منشاء پیدایش بخش عظیمی از ثروت در این مملکت بوده و
خواهد بود و منتقدی که باید نقد فیلم بنویسد، بدون دانش اقتصادی و سیاسی، وقتی
نظریه نیم بند اقتصاد سیاسی صادر میکند، به چنین نتایج مضحکی منجر میشود!
گروه هنر و تجربه ممکن است مثل هر تجربه دیگر در عرصه فرهنگ، معایبی داشته باشد و شاید هم شکست بخورد، اما با توجه به شرایط عمومی، کورسوی امیدی برای نمایش فیلمهایی است که فعلاً راهکار دیگری برای نمایش آنها وجود ندارد.
این چند خط را که نوشتم سری به کافه مربوطه زدم. دیدم عکس طرف را از خبرگزاریهای مختلفی که بحث را پوشش داده بودند، جمع آوری کرده و آلبوم درست کردهاند! اشکال از آدمهای خودشیفته نیست که دوست دارند سلفی بگیرند! مشکل از رسانه بی در و پیکری است که تریبون در اختیار خودشیفتهها قرار میدهد.
............................
(عکس بالای نوشته تزئینیست)
اشکال از تلویزیون و برنامه فلک زده هفت و گبرلو مجری ساده و بی دانش اون برنامه است که هر هفته داره در مدیریت برنامه گاف اساسی میده و همه یه جوری سر کارش گذاشتن و دارن از خودش و برنامه اش سواستفاده و یا حسن استفاده میکنن و خودش طفلک خبر نداره چون فقط خوشحاله که هر هفته با پیرهنهای لیمویی و فسفری توی تلویزیون نشونش میدن!!!!!!!! اونم کنار بازیگرا!!!!!
اشکال از تلویزیون و برنامه فلک زده هفت و گبرلو مجری ساده و بی دانش اون برنامه است که هر هفته داره در مدیریت برنامه گاف اساسی میده و همه یه جوری سر کارش گذاشتن و دارن از خودش و برنامه اش سواستفاده و یا حسن استفاده میکنن و خودش طفلک خبر نداره چون فقط خوشحاله که هر هفته با پیرهنهای لیمویی و فسفری توی تلویزیون نشونش میدن!!!!!!!! اونم کنار بازیگرا!!!!!