Print

این نگاه غمخوارانه را از کجا آوردی آقای عیاری؟

سینمای ما - ساسان امیرکمالی: (( دنیا زشتی کم ندارد. زشتیهای دنیا بیشتر می شد اگر آدمی دیده بر آن بسته بود.)) *

قبل از هر چیز می خواهم به کیانوش عیاری خسته نباشید بگویم. بابت سریال روزگار قریبش. آقای عیاری سریالی که شما ساختید زیبا بود. ساده و روان بود. و برای این ساده به نظر آمدنش تلاش فراوانی شده بود. کوشش شده بود که همان چیزی که در واقعیت گذشته ( واقعیت از دید فیلمساز) با همه جزئیاتش به تصویر کشیده شود. یادم می آید که قبل از پخش سریال به تلویزیون آمدید و گفتید برای ضبط هر پلان جهنمی سر صحنه ایجاد می شود و بعد از برداشت های بسیار، آن زایمان هنری که باید اتفاق می افتد. آن زمان حرف شما را جاه طلبانه می دانستم اما بعد دیدم آنچه که گفتید حقیقت داشت. دیدم که آن آتش جهنم سر صحنه تان به خود اثر سرایت کرده و می سوزد و می سوزاند. آن همه وسواس شما را در پرداخت و اجرای دقیق جزئیات ( که کم کم داشتیم فراموش می کردیم باید آنها را در یک اثر هنری رعایت کرد )، آن نگاه غمخوارانه شما نسبت به وضع معیشتی و فرهنگی مردم، و تلاش شما برای ارائه تصویری واقع بینانه و غیر کلیشه ای از یک چهره ی ملی ( که می توان آن را طراحی یک الگو برای همه فضایل انسانی از قبیل تعهد، وجدان کاری، میهن پرستی و مردم دوستی نیز قلمداد کرد ) را دیدیم و آن را ارج می نهیم. دیدیم که می شود بدون خرج تراشیدن های میلیاردی و بدون طرح ادعاهای ریاکارانه، اخلاق را در جامعه ترویج داد بی آنکه تصویری حال به هم زن از اخلاقیات را به مخاطب عرضه کرد. دیدیم که دوربینتان را به محله های فقیر نشین شهر بردید. جایی که حتی بوی آن جا را هم نمی توان تحمل کرد. جایی که بچه های آنجا به خاطر یک مداد روی هم چاقو می کشند. شما با دوربینتان به ما نشان دادید که چگونه در طول تاریخ این مرز و بوم با ترویج علم و فرهنگ مبارزه هایی می شده، نشانمان دادید که عده ای از فرزندان این خاک به دلیل نداشتن پول اندکی جهت خرید دارو تلف می شده اند. و یا رنج بی پایانی که از پس مرگ یک کودک بر شانه ی کسی سنگینی می کند.

آقای عیاری این نگاه غمخوارانه ات را از کجا آوردی؟ این هم دلی و غمحواری که ترحم در آن جایی ندارد. در سریال قبلی شما نیز این عشق به مردم در آن موج می زد هر چند که همه ی قسمتهای آن را ندیدیم.

در مواجهه با اثر شما می توان سوالی را مطرح کرد که آیا این دکتر قریب است که از صافی ذهن کیانوش عیاری عبور کرده یا اینکه این عیاریست که از دریچه نگاه دکتر قریب دارد به زندگی و مردمانش نگاه می کند؟ یا به عبارتی کدامیک از این دو بر دیگری تاثیر گذاشته اند؟

و در جواب باید گفت: مهم اینست که هر دو توانسته اند دغدغه های مشترکشان را پیدا کنند و با یک زاویه دید منسجم و هماهنگ به قضایا نگاه کنند.



* بخشی از نریشن ابتدایی فیلم این خانه سیاه است.


Print
منبع خبر : سینمای ما
یكشنبه,26 آبان 1387 - 2:21:13