سینمای ما- اين جشنواره يك مشكل بزرگ داشت و آن ضعف مديريت و عدمتوانايي در گرداندن و سازماندهي برنامهاي در اين مقياس بزرگ بود. معتقدم برپايي چنين جشنوارههايي نيازمند تجربه قبلي است؛ در حالي كه مديران ما تا ميآيند تجربه بياموزند عوض ميشوند. ميبينيم كه جشنواره امسال با بينظمي و عدم تداركات لازم در همه سطوح برپا شده تا جايي كه عدهاي از ميهمانان خارجي از عدم سرويسدهي مناسب ناراحت و ناراضي بودهاند و هستند. اما بدتر از همه اينها، هرج و مرج در نمايش فيلمها بود چون برنامهها مدام عوض ميشد و خيلي از فيلمها به جشنواره نرسيد. مشكل ديگر، حذف و سانسور بيسابقهاي است كه امسال در مورد فيلمها اعمال شده است. اين برميگردد به همان توهم آشنا كه هرچه از گذشته آمده نادرست و اشتباه بوده و بايد حذف شود تا بتوان جهان، فرهنگ وهنر تازهتري ارائه داد؛ در حالي كه مسوولان و مديران فرهنگي خودشان هم نميدانند كه اين جهان و هنر تازه چه چيزي است. حرفهايي كه آقاي شورجه هفته گذشته زد تاسفبرانگيز و خندهدار بود، چرا كه نميشود با هنر كشتي گرفت، نميتوان آن را مچاله يا پهن و دراز كرد. فرهنگ، يك امر خودجوش است. ما همين الان لااقل شاهد ساخته شدن و توليد ساليانه بيش از 100 فيلم سينمايي در كشورمان هستيم، ساخت سريالها به كنار. اين يعني يك فرهنگ زنده و جوشان يا به موفقيت سينماي ايران در عرصه جهاني در اين دو دهه گذشته بنگريم. مسوولان فرهنگي كشور بايد بدانند كه نميتوانند جلوي سيل جوشان فرهنگي را آن هم با سياست حذف و نفي بگيرند، چه بسا كه خودشان نيز در اين سيل غرق شوند. وظيفه اصلي آنها ترويج هنر است، نه حذف آن. حذف كردن سادهترين راه ممكن است. بدترين چيزي كه اين روزها ميبينيم، عدم وجود گوش شنواست اين همه هر روز در روزنامهها از بينظمي برنامهها انتقاد كردند، يك نفر نبايد جواب درست و حسابي بدهد كه چرا