سینمای ما - نگار باباخاني: تا چند روز – شاید هم یکی دوهفته – دیگر داریوش مهرجویی فیلم کوتاه «تهران، تهران» از مجموعه «تهران در جستوجوی زیبایی» را با فیلمبرداری محمود کلاری کلید میزند. چقدر باید خوشحال باشیم از اینکه خالق «هامون» یکبار دیگر پشت دوربین میایستد و دستور حرکت و کات میدهد. بعد از اتفاقات «سنتوری» کمتر کسی گمان میکرد که استاد دستودلی برای کار کردن دوباره داشته باشد و حالا مهرجویی دوستداشتنیمان در آغاز 69 سالگیاش با کارگردانی یک فیلم دیگر، بزرگترین ضیافت را برای علاقهمندانش تدارک میبیند؛ چه فرقی میکند که این فیلم 30 دقیقه باشد یا 90 دقیقه و یا بیشتر... . او سالهاست با خلق شاهکارهایی چون «گاو»، «دایره مینا»، «اجارهنشینها»، «هامون»، «پری»، «سارا»، «لیلا»، «مهمان مامان» و «سنتوری» دوستدارانش را به ضیافتی باشکوه دعوت کرده و بخشی درخشان از حافظه سینمایی چند نسل را رقم زده است؛ اما آیا مسئولان سینماییمان هم که از این ضیافت بینصیب نمانده و باحضورش در جشنوارهها به خود بالیدهاند، توانستهاند تمام و کمال مهرجویی را ارج بنهند؟ --- آقای مهرجویی! از مستند «تهران شهر خوبان» چه خبر؟
البته اسمش هست «تهران، تهران» که یک فیلم نیمساعته و جزئی از یک فیلم بلند سه قسمتی است که مربوط به شهر تهران میشود و من یک اپیزود آنرا که نوشته خانم وحیده محمدیفر است، میسازم.
اصلاً چطور شد که شما پذیرفتید این فیلم کوتاه را بسازید؟
من با آقای حسیننژاد از قبل آشنایی داشتم و ایشان از یک سالونیم دو سال پیش گفتند که چنین طرحی را دارند و میخواهند که یکی از اپیزودهای آن را من بسازم؛ که من هم پذیرفتم و بههرحال داریم به یک نتایجی میرسیم و پیشتولید کار را شروع کردهایم.
فقط با نابازیگر در این فیلم کار میکنید؟
ترکیبی از بازیگران و نابازیگران را برای این فیلم در نظر گرفتهام؛ ولی هنوز به انتخاب قطعی برای بازیگران نرسیدهایم.
آیا فیلمتان برای جشنواره آماده میشود؟
فکر میکنم برسد؛ البته بستگی به آندو قسمت دیگر هم دارد که اگر بهموقع آماده شوند، در جشنواره نمایش داده خواهند شد.
مسئولان جشنواره که خیلی مشتاق حضور شما هستند. آیا خودتان هم تمایلی برای نمایش فیلمتان در جشنواره دارید؟
من کاری به جشنواره ندارم؛ الان به فکر این هستم که فیلم را به سرانجام برسانم. حالا انشاالله تمام شود. اگر بهموقع آماده شد که در جشنواره شرکت میکند، اگر هم نرسید که مشکلی نیست.
طرحهای سینماییتان مثل «نقاب زیبا» در چه مرحلهای است؟
این طرحها هم در جریان است. البته سیستم تولیدی سینمای ما بهشکلی است که برای اینکه یک فیلم وارد مرحله پیشتولید و فیلمبرداری شود، یعنی سرمایهاش تأمین شود و تهیهکننده برایش پیدا شود، حداقل یک یا دوسال باید پیگیری کنیم و باید بدویم تا بتوانیم فیلم را جلوی دوربین ببریم؛ درحالیکه زمان لازم برای فیلمبرداری یک فیلم بلند، نهایتا دوماه است؛ یعنی بعد از گذراندن یک پروسه دو یا سه ساله، دو ماه آن صرف فیلمبرداری میشود و بقیهاش صرف کارهای بوروکراتیک اداری و دویدن میشود؛ به همین دلیل این سیستم ایجاب میکند که همزمان سه چهار پروژه را به جریان بیندازیم تا ببینیم درنهایت کدامیک به مرحله عمل میرسد و کدامیک دیرتر شروع میشود. همیشه هم این سیستم همینجوری بوده است.
پروژه «نقاب زیبا» در چه مرحلهای است؟
دوسال است که دنبال ساخت این فیلمنامه هستم. یکی از کانالهای تلویزیون قبول کرده که بخشی از سرمایه فیلم را تأمین کند و ما الان درصدد این هستیم که بقیه سرمایه فیلم را از جاهای دیگر جور کنیم. واقعیت این است که برای فیلم ساختن، صرفا تصمیم و اراده کارگردان مبنی بر شروع یک فیلم مهم نیست؛ بلکه مسئله اصلی این است که ابتدا بتوانیم سرمایه فیلم را بهدست بیاوریم و تهیهکنندهای برای فیلم پیدا کنیم.
آیا کارگردانی مثل مهرجویی هم باید مشکل سرمایهگذار داشته باشد؟
بله، فرقی نمیکند؛ چرا که الان سیستم فیلمسازی ما در یک ناامنی تجاری خیلی شدیدی بهسر میبرد و وضعیت هیچ چیزی معلوم نیست. وقتی ارشاد اولین مُهر تأییدش را به فیلمی میزند، یعنی اینکه از این فیلم حمایت خواهد شد و فیلمساز با این امید دو سال از عمرش و 500-400 میلیون تومان سرمایه بخش خصوصی را صرف ساختن فیلمش میکند و همه میگویند OK و به آن جایزه میدهند؛ بعد یکدفعه نمي دانم چه اتفاقي مي افتد كه میگویند این فیلم نباید باشد. واقعاً هیچ عقلانیتی این نوع سیاستگذاری را قبول نمیکند.
با اتفاقاتی که برای «سنتوری» پیش آمد همه بهوضوح شاهد این نوع تصمیمگیریهای عجیبوغریب بودیم...
مسئله فقط «سنتوری» نیست، چون الان چندين فیلم همینطور توقیف شدهاند و این همه سرمایه خوابیده است و آقایان اصلا هیچگونه مسئولیتی حتی نسبت به جنبه مالی و معاشی قضیه ندارند و این خیلی ناراحتکننده است.
قرار بود که وزارت ارشاد ضررهای مالیای که به شما برای توقیف «سنتوری» وارد شده است را جبران کند، آیا این کار را کرده است؟
ما در حال بررسی هزینههای فیلم و ضررهای وارد شده از بابت توقیف آن هستیم که آن یک پروسهای است که درحال پیگیریاش هستیم تا ببینیم بالاخره چه میشود. با اینحال فعلا که اتفاق تازهای نیفتاده است و دستمان به هیچجایی بند نیست.
راهحل این مشکل چیست؟
بهنظرم باید در هر صنفی امنیت حرفهای وجود داشته باشد، در غیر اینصورت هیچ امیدی به ادامه کار باقی نمیماند. مثل اینکه به صنف لبنیاتیها بگویند که دیگر حق ندارید شیر تولید کنید؛ تصور کنید آینده شغلی آنها چطور خواهد شد...
مسئله اینجاست که قدر فیلمسازی مثل مهرجویی را باید بیشتر بدانند و برای سینما حفظش کنند...
متأسفانه مدیران ما توجهی به این قضیه ندارند که خودشان فقط برای یک مدت کوتاهی سرکار هستند و باید سعی کنند که اسم و رسم خوبی از خودشان برجا بگذارند؛ وگرنه حذف کردن همهچیز که کار سادهای است و هرکسی میتواند این کار را انجام دهد. بعد اینکه این مدیر بالاخره برای مدت چند سال بر سر پُست و مقامش است و یک روزی باید میزش را ترک کند و یک نفر دیگر جایش مینشیند؛ ولی من الان 40 سال است دارم فیلم میسازم و در طول دوران فیلمسازیام بیش از دهبار این مدیران عوض شدهاند و آمدهاند و رفتهاند، اما به این توجه ندارند که با این نوع برخوردها و مدیریتهایشان چه نامی از خودشان در تاریخ سینما بهجا میگذارند.
آیا در ساخت اپیزود «تهران، تهران» دست شما بهلحاظ پرداخت مضمون و بودجه کاملا باز است؟
فعلا شرایط بد نیست. ظاهرا این پروژه را شهرداری پشتیبانی میکند و تأمین هزینهها برعهده آنهاست.
آقای کیمیایی در گفتوگویی با ما از بابت اینکه تکلیف پروژههای سینمایی شما و ایشان را مشخص نمیکنند و میگویند بیایید درباره تهران مستند بسازید، چندان راضی نبودند. آیا شما هم چنین نظری دارید؟
البته به ما هیچکس به اجبار نگفته که بیاییم در این پروژه همکاری کنیم و با میل خودمان قبول کردهایم. درواقع کسی کاری به ما ندارد که فیلم بسازیم یا نسازیم؛ چون اصلا برایشان مهم نیست. من هم به اینچیزها کاری ندارم. هرکسی به من بگوید بیا و این فیلم را بساز، اگر اثری در ردیف کارهای خودم باشد آنرا قبول میکنم.
اولین پروژهای که بعد از «تهران، تهران» خواهید ساخت «نقاب زیبا»ست؟
من یکی دو پروژه دارم که «نقاب زیبا» یکی از آنهاست و پروژه دیگری هم در همین زمینههایی که الان دارم کار میکنم، در دست دارم.
«نقاب زیبا» همان فیلمنامه با موضوع جنگی است؟
درباره بعد از جنگ و یک مجروح شیمیایی است.
آیا ارشاد مشکلی با مضمون فیلمنامه ندارد؟
خیر، همان دوسال پیش مجوز ساخت آن را صادر کردند و قرار بود که آن را جلوی دوربین ببرم؛ منتها هنوز سرمایهگذار برای ساختنش پیدا نکردهایم و به محض اینکه سرمایهاش جور شود آنرا جلوی دوربین خواهم برد. برای «مهمان مامان» هم ما چهارسال دنبال سرمایهگذار میگشتیم تا اینکه بالاخره پیدا شد؛ بههرحال سیستم اینجا، اینطوری است.
آقای مهرجویی! دوست داریم به بهانه سالروز تولدتان جملهای برای دوستداران سینمای خودتان و کلا علاقهمندان سینما بگویید...
من خیلی آدم جملهپردازی نیستم و از این حرفها بلد نیستم که بگویم چه کاری خوب است یا چه کاری بد است و چه کار باید کرد یا برعکس؛ ولی تنها چیزی که واقعاً از ته دل آرزویم است که این مدیران ما بهخصوص در زمینه مسائل فرهنگی برای فرهنگ ما واقعا دل بسوزانند؛ یعنی این نباشد که فقط بگویند ما همهچیز را حذف میکنیم و دوباره میخواهیم یک طرح نو بیفکنیم. مسئولان و قدرتمندان اداره فرهنگی قدری این نوع خیالپردازیها و این نوع رویابینیها را کنار بگذارند و واقعا درقبال جامعه فرهنگی این مملکت، احساس مسئولیت بکنند و حقیقتا بیایند فکری بهحال این وضعیت نابسامان و آشفته کنند. واقعا چطور میشود که سال گذشته مسیر فرهنگی مملکت ما اینقدر خوب است که یک کتاب چهاردهبار تجدید چاپ میشود و یکباره در عرض این یک هفته گذشته، میگویند دیگر نباید تجدیدچاپ شود. آخر چه ایدئولوژی و فکر و اندیشه و چه عقلانیتی پشت این تصمیمگیریها خوابیده که منجر به چنین اتفاقاتی میشود؟درحالیکه الان سرنوشت فرهنگی یک مملکت دست این آقایان است و آنها باید بتوانند این سناریو را بهدرستی هدایت کنند نه اینکه فقط همه را حذف کنند و بگویند این باشد و آن نباشد؛ با این حساب یعنی اصلا هیچ فرهنگی نباشد و در آنصورت بهتر است وزارت ارشاد هم اصلا نباشد. اگر مبنا را بر حذف بخواهیم بگذاریم وضعیت اینگونه میشود. من آرزویم این است که یک مقداری به این مسئله توجه شود؛ یعنی واقعا مدیران ما به این مسائل بیندیشند و فکر نکنند که همهچیز در امروز خلاصه میشود؛ چرا که این اتفاقات در تاریخ ضبط میشود و آیندگان دربارهاش حرف خواهند زد. پس سعی کنند یک نام نیک از خودشان بهجای بگذارند.
آیا کتاب تازهای درحال نگارش یا آماده انتشار دارید؟
وضعیت کتابهایم که هنوز مبهم است. دوتا رمان دارم و یک مقاله مفصل فلسفه ادبی دارم که هنوز منتشر نشده و جلوی انتشار آنها را گرفتهاند. رمان «بهخاطر یک فیلم بلند» و رمان دیگرم بهنام «خدا در کرانه» یا «خدا در کازینو» و مقاله مفصل فلسفی- ادبیام بهنام «روشنفکران رذل و مفتش بزرگ» که نزدیک یک سالونیم است که منتظر انتشار این کتابهایم هستم و هیچکس توجهی به اینها نمیکند و کاری برای انتشار آنها انجام نمیدهد.
آیا مشکل ممیزی دارند؟
نمیدانم چه مشکلی دارند، هیچکسی هم جواب درستی نمیدهد. بهنظرم شما باید این سوالها را از مسئولین امربپرسید که چرا جلوی انتشار این کتابها را گرفته و چرا یک سالونیم آنها را بلاتکلیف نگه داشته است.