دانلود

خوب نوشتي

آقا با نقدت خیلی حال کردم، دقیقا چنین نظراتی راجع به فیلم دارم

من خیلی به میر کریمی امید بستم یعنی هر کس شاهکار خیلی دور خیلی نزدیک اش رو دیده باشه بهم حق میده اما

اما در مورد ین فیلم چیزهای امید وار کننده نشنیدم خیلی دپ شدم

دلم میخواد همه جا بخونم باز هم یه شاهکار دیگه از سازنده فیلم خیلی دور... اما نمینویسید

من هم که بلیت ندارم برم خودم ببینم

دارم دق میکنم.

به نظرم میرکریمی و شادمهر راستین به عمد از انتخاب "برش های جذاب تری از زندگی " دوری کرده اند و اگر قصدشان ساخت فیلمی با جذابیت های معمول فیلم های خانوادگی که امثال چهارشنبه سوری یکی از نقاط اوج آن است بود بی شک توانایی انجام این کار را داشتند .بهتر است سلیقه ایی برخورد نکنیم.

به همین سادگی یک شاهکار ظریف و زیباست که نمی توان گفت کاش جور دیگری بود.

به نظرم میرکریمی و شادمهر راستین به عمد از انتخاب "برش های جذاب تری از زندگی " دوری کرده اند و اگر قصدشان ساخت فیلمی با جذابیت های معمول فیلم های خانوادگی که امثال چهارشنبه سوری یکی از نقاط اوج آن است بود بی شک توانایی انجام این کار را داشتند .بهتر است سلیقه ایی برخورد نکنیم. به همین سادگی یک شاهکار ظریف و زیباست که نمی توان گفت کاش جور دیگری بود.

به نظرم فیلم جالبی بود. گرچه فکر می کنم اکثر تماشاگران آنرا نپسندیدند زیرا در انتهای فیلم یا اواسط فیلم سر و صدای آنها درآمده بود. همینقدر بگویم داستان فیلم داستان شاید اکثر زنان ایرانی بوده و هست که تماشاگران تحمل 90 دقیقه تماشای آنرا هم نداشتند چه رسد به تجربه یک عمر!

کارگردان با انتخاب بازیگری با چهره ای معمولی با ویژگی های بسیار بسیار عادی ( نه روشنفکر ، نه فیمینیست، نه ناراضی و نه خیلی مذهبی ) به شکل آشکاری فریاد می زند که قصد ندارد برش های جذابی از یک زنگی مسئله دار را نشان دهد.

در واقع تمام بزرگی کار میرکریمی این است که نشان می دهد که یک زن معمولی خانه دار نیز ممکن است در خانواده دچار بحران شود.

به نظر من مشکل اصلی در مواجهه با این فیلم در مخاطب ایرانی انتخاب یک خانواده طبقه متوسط رو به پایین است. افرادی که در جریان بازنمایی در صدا و سیما عملا جذف شده اند و به نوعی امکان همذات پنداری از مخاطب در مواجهه با این قشر سلب شده است.

اما در مورد پایان بندی اگرچه خیلی توی ذوق من زد ولی جمله به همین سادگی در پایان فیلم کمی تسکین دهنده بود. یعنی به نوعی موضع میرکریمی نسبت به این پایان بندی انتقادی است ولی مگر می توان از چنین زنی با این ویژگی ها انتظار نداشت که دست آخر چنین انتخابی بکند ...

به نظرم ميركريمي در اين فيلم شاهكار كرده. اما ساده بيان كرده. و همين از آن شاهكار مي‌سازد. نمي شود گفت كه همه عوامل خيلي حرفه‌اي عمل كرده‌اند. اما در مجموع حسي كه فيلم القا مي‌كند همان چيزي است كه بخشي از جامعه ما به آن مبتلاست و كم‌تر توانسته حرف خود را بزند. چون همانطور كه مي‌بينيد طاهره زني است كه حتا در اوج بدبختي همچنان حفظ ظاهر مي‌كند و به اصول سنتي پايبند است. بنابراين به همين سادگي فريادي است كه با سكوت بيان مي‌شود. و دردي است كه انگار وجود ندارد.

شما که این فیلم را با چهارشنبه سوری مقایسه می کنید به نظر میرسد به پیام اصلی این فیلم منتقل نشدید میرکریمی متناسب با دغدغه های دیندارانه خود زندگی یک زن خانه دار را به تصویر می کشد و فرهادی با دغدغه های عشق فیلمی اش چهارشنبه سوری را درست می کند و دو فیلم اگر چه به لحاظ فیلمیک به هم شبیهند اما به لحاظ پیام فرسنگها فاصله دارند و مرحبا به میر کریمی